تحقیقات جدید دانشکده مدیریت کسب و کار هاروارد نشان می دهد بهانه های سنتی که ترک محل کار از سوی زنان را توجیه می کند واقعیت ندارند و اگر کسب و کارها می خواهند برترین استعدادهای زنان را حفظ کنند، باید استراتژی هایشان را مورد بازنگری قرار دهند...

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری به نقل از روزنامه گاردین با تمام بحث هایی که در مورد موانع پیشرفت زنان در محل کار، توازن میان کار و زندگی و پرداخت نابرابر می شود، گاهی اوقات ما فراموش می کنیم زندگی برای یک زن شاغل واقعاً چگونه است. تحقیقات جدید دانشکده مدیریت کسب و کار هاروارد حقیقت این شرایط را برملا می کند و افسانه های رایج پیرامون مشاغل زنان را نقض می کند.

در تحقیقاتی که نتایج آن در روزنامه گاردین به چاپ رسیده صورت گرفته، 2500 فارغ التحصیل مدرسه کسب و کار هاروارد در رشته مدیریت اجرایی در سنین 26 تا 67 سال مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیقات بررسی می شود آنها چه احساسی در مورد زندگی، کار و آرمان های شغلی دارند. تقریباً همه فارغ التحصیلان مورد بررسی به اهمیت داشتن زندگی شخصی و حرفه ای مثمرثمر اذعان داشتند اما توانایی رسیدن به این شرایط با توجه به جنسیت افراد متفاوت است

آمارها حاکی از آن است که هم مردان و هم زنان در سالهای اول فعالیت حرفه ای شان، دستاورد شغلی را بسیار مهم می دانند و در ادامه، خوشبختی خانواده، کیفیت روابط شخصی، تعادل میان کار و زندگی و کمک به دیگران مورد توجه زنان و مردان قرار می گیرد.

در واقع، حدود 100 درصد زنان مورد بررسی بدون در نظر گرفتن جنسیت اشاره داشتند که کیفیت روابط شخصی و خانوادگی بسیار اهمیت دارد. همچنین فرصت رشد و توسعه در محل کار برای زنان بیشتر از مردان اهمیت دارد. درحالیکه گزارش شده 50 تا 60 درصد مردان از انجام کار ، دستاوردهای حرفه ای، پیشرفت شغلی و سازگاری کار و زندگی شخصی بسیار رضایت دارند، تنها 40 تا 50 درصد زنان چنین احساس رضایت مشابهی داشتند.

این مساله به هنگام نیروگیری در سطوح ارشد در سازمان ها مشاهده می شود: تنها 5 درصد مدیران ارشد مرکز فورچون زن هستند و در سازمان بورس لندن هم تنها چند زن در سطوح بالا فعالیت می کنند.

به نظر منطقی می رسد که این وقفه میان شغلی مستقیماً بخاطر مادر شدن است. اما در واقع، گزارش محققین دانشکده مدیریت کسب و کار هاروارد حاکی از این است که تنها 11 درصد مادران محل کار را بخاطر مراقبت از فرزندانشان به طور تمام وقت ترک می کنند. دلیل اصلی عدم ترفیع زنان در سطح ارشد بخاطر عدم انعطاف پذیری در محیط کار است به عنوان مثال به مادرانی که پس از وقفه به کار بازمی گردند مشاغل پر چالش ارائه نمی شود. به نظر می رسد این باور وجود دارد که زنانی که نیمه وقت کار می کنند کمتر به دنبال کارهای چالشی هستند.

بدین ترتیب اکثریت مردان از همسرانشان انتظار دارند در درجه اول مسئولیت مراقبت از کودکان را برعهده گیرند درحالیکه نیمی از آنها علاقه دارند در این موقعیت قرار گیرند. واقعیت این است که بیش از دو سوم زنان در نهایت در این نقش قرار می گیرند. به طور خلاصه می توان گفت، بیشترین رضایت در بین زنانی دیده می شود که مسئولیت مراقبت از کودکان و حرفه شغلی شان همانند همسرشان است. درحالیکه مردانی که احساس می کنند مسئولیت شان در زمینه مراقبت از کودک مشابه زنان است کمتر از رشد شغلی شان رضایت دارند.

در راستای حمایت از زنان، وظیفه این است که برخی تابوها را زیر پا گذاشته شود درحالیکه برقراری توازن میان خانواده و شغل همیشه کار سختی است.

با بررسی این نتایج در می یابیم که یکی از کمک های اصلی که شرکت ها می توانند داشته باشند این است که در محیط خود تغییر فرهنگی را تشویق کنند، فرهنگی که از مشارکت های برابر بدون در نظر گرفتن جنسیت  حمایت می کند.