مسئله بیکاری در بازار کار ایران در یکی دو دهه اخیر از بزرگترین چالشها و معضلاتی است که به وجود آمده و دولتها را وادار کرده تا در این باره به فکر چاره باشند. خانواده ها میگویند در مقاطعی از زمان، بیکاری فرزندان از بزرگترین و جدی ترین مسائلی است که با آن مواجه هستندو طولانی شدن دوره ورود جوانان به بازار کار از تلخترین و بدترین زمانهای زندگی آنها تلقی می شود...
هم اکنون بازار کار ایران با بیکاری مردان و زنان مواجه است و گزارشهای رسمی دولتی نشان میدهد زنان در برابر مردان، شانس کمتری برای ورود به بازار کار دارند. آنچه که باعث تشدید بیکاری زنان و دیده شدن این معضل شده، افزایش تعداد زنان تحصیل کرده دانشگاهی آماده به کار است.
در دهه های اخیر، درصد بسیار بالایی از زنان تصمیم گرفتهاند تحصیلات دانشگاهی داشته باشند و همزمان با تحولات اجتماعی، کرسی های فراوانی را در دانشگاه های کشور از آن خود کرده اند؛ بنابراین وقتی این شرایط وجود دارد، درصد قابل توجهی از آنها پس از اتمام تحصیلاتشان متقاضی کار خواهند بود.
علاوه بر زنانی که امروز دارای تحصیلات دانشگاهی و آماده ورود به بازار کار هستند، درصد قابل توجهی از زنان شاغل هم دارای مدارج بالای دانشگاهی هستند. به صورت کلی، سطح تحصیلی زنان در طول یکی دو دهه به یکباره متحول شده و گرایش شدیدی در زنان برای طی تحصیلات تکمیلی و به تبع آن جستجو برای کار به وجود آمده است.
کارشناسان می گویند:آمار و ارقام در دسترس نشان می دهد در شرایطی که بیش از ۶۰ درصد کرسی های دانشگاه ها در اختیار زنان قرار گرفته است،با این وجود نرخ مشارکت اقتصادی و اشتغال زنان کشور روندی کاهشی دارد.
این نرخ پایین مشارکت و به دنبال آن، افزایش نرخ بیکاری زنان بیانگر این است که قانونهای حمایتی تصویب شده برای اشتغال بانوان با توجه به وجود رویکرد «مشغولیت زنانه» به جای اشتغال زنان طی سال های گذشته کارآمد نبوده و نتیجه ای جز کاهش بیشتر مشارکت زنان در فرایندهای اقتصادی- اجتماعی به ارمغان نیاورده است
جدیدترین گزارش وزارت کار از تحولات بازار کار و اشتغال زنان در ایران نشان میدهد مسئله اشتغال، به ویژه اشتغال زنان طی دهه های اخیر به یکی از موضوعات مهم و تاثیرگذار در تصمیم گیریها و برنامه ریزیهای کشور تبدیل شده است.
این در حالی است که به طرز عجیبی دو سوم از کل جمعیت در سن کار کشور که باید جزو گروه فعال اقتصادی و در حال کار باشند، صرفا مصرف کننده هستند و جمعیت میلیونی غیرفعالان را تشکیل می دهند.
براساس استانداردهای آماری، این گروه عظیم هیچ نقشی در جریان تولید، فعالیتهای اقتصادی و کسب و کار ندارند و تنها به عنوان یک مصرف کننده شناخته می شوند.
بر پایه آمارهای رسمی، افراد پس از ۱۰سالگی تا سن بازنشستگی به عنوان جمعیت فعال کشور شناخته می شوند و هم اکنون و براساس آخرین آمار اعلام شده در بهار امسال، از کل جمعیت کشور ۶۴میلیون و ۳۹هزار و ۸۲۵نفر در سن کار قرار دارند و به اصطلاح جزو جمعیت فعال کشور شناخته میشوند. این تعداد، بالاترین میزان رسیدن جمعیت کشور به سن کار در سالهای اخیر است.
طبق محاسبات صورت گرفته، ۳۹میلیون و ۵۳۰هزار و ۷۵۶نفر از کل جمعیت در سن کار کشور هم اکنون غیرفعال محسوب شده و هیچ اثری از خود در جریان اقتصاد کشور ندارند که از این تعداد در حال حاضر، جمعیت مردان در سن کار کشور ۳۲میلیون و ۱۴۵هزار و ۵۳۱نفر است که از این تعداد ۱۱میلیون و ۹۲۵هزار و ۹۹۲نفر غیرفعال شناخته میشوند و ۲۰میلیون و ۲۱۹هزار و ۵۳۹نفر هم دارای فعالیت اقتصادی هستند.
در مقابل، زنان در سن کار کشور جمعیتی به میزان ۳۲میلیون و ۲۵۲هزار و ۹۰نفر را تشکیل می دهند که از این تعداد فقط ۴میلیون و ۲۸۹هزار و ۵۲۸نفر فعال اقتصادی شناخته می شوند و ۲۷میلیون و ۹۶۲هزار و ۵۶۲نفر هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند.
در حال حاضر زنان جوان در ۲۰ استان کشور با بیکاری بالای ۴۰ درصد مواجه هستند، ۹ استان دارای نرخ بیکاری بیش از ۴۰ درصد، ۶ استان با بیش از ۵۰ درصد، سه استان دیگر با بالغ بر ۶۰ درصد و ۲ استان هم دارای نرخ بیکاری زنان جوان بالای ۷۰ درصد است.
براساس گزارش نتایج آمارگیری زمستان ۹۳ که از سوی مرکز آمار ایران انتشار یافته، استانهای کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری با نرخ بیکاری بالای ۷۰درصد و استانهای ایلام، فارس و مازندران با نرخ بیکاری بالای ۶۰ درصد زنان جوان ۱۵تا ۲۴ ساله مواجه هستند.
همچنین بر اساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری زنان از ۸ر۱۶ درصددر سال ۱۳۸۸ به ۸ر۱۹ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که افزایش ۳ درصدی شاخص نرخ بیکاریزنان رادر این بازه پنج ساله نشان میدهد؛ این در حالی است که در این مدت، نرخ بیکاریمردان از ۸ر۱۰ درصد به ۶ر۸ درصد کاهش یافته است.
همچنین نرخ مشارکت مردان در بازار کار ایران طی سال ۱۳۹۲معادل ۶۳ درصد اعلام شدهاست در حالی که این نرخ برای زنان حدود ۴ر۱۲ درصد بوده است که میتوان این طوراستنباط کرد که شکاف جنسیتی اشتغال طی این دوره پنج ساله روندی صعودی داشته و جذبمردان در بازار کار نسبت به زنان بیشتر بوده است.
نکته حایز اهمیت اینکه تعداد شاغلان مرد در سال ۱۳۹۲، نسبت به سال ۱۳۸۸ به میزان ۵ درصد افزایش پیدا کرده و از رقم ۱۷۳۳۴۰۸۵ نفر به ۱۸۲۰۰۸۸۶ نفر رسیده استکه نشان میدهد با پدیده مردانه شدن اشتغال و زنانه شدن بیکاری مواجه هستیم.
در طول دهههای اخیر مساله اشتغال به ویژه اشتغال زنان به یکی از موضوعات مهمو تأثیرگذار در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای کشور مبدل شده است.
آمارهای رسمی بیانگر آن است که در پنج سال گذشته (۱۳۹۲-۱۳۸۸) تعداد شاغلان زندر ایران با کاهش ۲ر۱۴درصدی مواجه بوده است .
بر اساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار کشور در سال ۱۳۸۸ حدود ۳ میلیون و ۷۰۰هزار نفر از شاغلان کشور را زنان تشکیل دادهاند، این در حالی است که در سال ۱۳۹۲ این تعداد به ۳ میلیون و ۱۴۵ هزار نفر رسیده که نشان از کاهش ۵۲۱ هزار نفریتعداد شاغلان زن دارد؛ به عبارتیهر سال به طور متوسط حدود ۱۰۰ هزار نفر اززنان شاغل در کشور از بازار کار خارج شدهاند. نسبت جنسی اشتغال طی سالهای اخیرهم حاکی از آن است که این نسبت روند افزایشیداشته به نحوی که از ۴۷۳ مرد شاغل در برابر ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۸۸ به ۵۷۹ مردشاغل در برابر ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۹۲ رسیده است؛علاوه بر آن نسبت جنسی بیکاری طیاین سالها روند کاهشی را تجربه کرده است، به نحوی که از ۲۸۳ مرد بیکار در مقابل ۱۰۰زن بیکار در سال ۱۳۸۸ به ۲۲۱ مرد بیکار در مقابل ۱۰۰ زن بیکار در سال ۱۳۹۲ رسیدهاست.
نکته قابل توجه این که علیرغم کاهش تعداد زنان شاغل در سال ۱۳۹۲ نسبت به سال۱۳۸۸، تعداد زنان شاغل دارای تحصیلات عالی طی همین دوره زمانی به میزان ۵ر۲۱ درصدافزایش پیدا کرده است کهافزایش تعداد زنان شاغل تحصیلکرده متاثر از دو عاملاصلی ورود زنان تحصیل کرده به بازار کار و افزایش سطح تحصیلات زنان شاغل بودهاست.
در بحث شکاف جنسیتی اشتغال،نخستین موضوعی که درباره آمارهای اشتغال زنان جلبتوجه میکند، تغییراتی است که در نرخ بیکاری زنان صورت گرفته است. بر اساس آمارهایرسمی، نرخ بیکاری زنان در سال ۱۳۸۸ از ۸ر۱۶ درصد به ۸ر۱۹ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیدهاست که افزایش ۳ درصدی شاخص نرخ بیکاری زنان در پنج سال گذشته را نشان میدهد، ایندر حالی است که در این مدت نرخ بیکاری مردان از ۸ر۱۰ درصد به ۶ر۸ درصد کاهش یافتهاست.
نرخ مشارکت مردان در بازار کار ایران هم طی سال ۱۳۹۲بالغ بر ۶۳ درصد اعلام شده است در حالی که این نرخ برای زنان حدود ۴ر۱۲ درصد بوده که میتوان این طور استنباط کردشکاف جنسیتی اشتغال طی این دوره پنج ساله روندی صعودی داشته و جذب مردان دربازار کار نسبت به زنان همواره بیشتر بوده است.
در مقابل، شکاف جنسیتی بیکاری طی این سالها روند نزولی داشته و از رقم ۶ر۶۴درصد در سال ۱۳۸۸ به رقم ۸ر۵۴ درصد در سال ۱۳۹۲ رسیده است که طبعا ادامه این وضعموجب انباشته شدن بیکاران زن در بازارکار خواهد شد . اما بررسی تحولات اشتغال زنان در بخشهای عمده اقتصادی طی این سالها نشانمیدهد که زنان از برخی حوزههای شغلی خارج شده و به روی آوردن یا جایگزین شدن درحوزههای دیگر تمایل نشان دادهاند.