محمدامین قانعیراد؛ نعیما محمدی؛ جواد ابراهیمی خیرآبادی
دوره 7، شماره 4 ، دی 1388
چکیده
مقاله ی حاضر با استفاده از روش اسنادی و تحلیلی به بررسی ابعاد معرفتشناختی و جامعه شناختیِ نظریه-های فمینیستی می پردازد تا رابطه ی فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعیِ رهایی بخش را با مسئله ی کلیت انسانی آشکار سازد. مهمترین نقد بر دیدگاه های مدرن و پسامدرنِ جنبش فمینیستی، ناتوانی آنها در ارائه ی یک مفهوم کلی برای رهایی سوژه ی انسانی ...
بیشتر
مقاله ی حاضر با استفاده از روش اسنادی و تحلیلی به بررسی ابعاد معرفتشناختی و جامعه شناختیِ نظریه-های فمینیستی می پردازد تا رابطه ی فمینیسم به عنوان یک جنبش اجتماعیِ رهایی بخش را با مسئله ی کلیت انسانی آشکار سازد. مهمترین نقد بر دیدگاه های مدرن و پسامدرنِ جنبش فمینیستی، ناتوانی آنها در ارائه ی یک مفهوم کلی برای رهایی سوژه ی انسانی و گاه، برساختن شکاف بنیادی و عمیق بین دو نیمه ی بشری است. این دو جریان فکری که تحت تأثیر شرایط اجتماعی- معرفتیِ متفاوت ایجاد شده اند، به وبژه با تغییر شرایط در سال های آخر قرن و با شکل گیری نظریههای پسافمینیستی مورد انتقاد و بازاندیشی قرار گرفته اند. پسافمینیسم از گرایش هایی متفاوت تشکیل شده است و یکی از این گرایش ها به انکار بنیادی دستاوردهای فمینیستی می پردازد و آن را منسوخ اعلام می کند، اما دومین گرایش در بدنه ی کلی جریان های موج سوم فمینیسم تلاش دارد تا چشم اندازهای مناسب جامعه شناختی و معرفت شناختی را برای توجه هم زمان به رهایی بخشی زنان و کلیت انسانی فراهم سازد. در مقاله ی حاضر، این گرایش انتقادی و در عین حال تداوم بخش فمینیستی موج سوم، با توجه به ابعاد معرفت شناختی و جامعهشناختی آن با دو عنوان «پسافمینیسم چون فمینیسمِ پسامدرنِ مثبت اندیش» و «پسافمینیسم چون جنبشِ اجتماعی جدید» و در ارتباط با چگونگی برساختن سوژه ی دوگانه ی انسانی (زنانه و مردانه) توصیف و تبیین می شود.
محمدتقی شیخی؛ نعیما محمدی
دوره 6، شماره 4 ، اسفند 1387
چکیده
ساختار خانواده تکهمسر تفاوت معنیداری با ساختار خانواده چندهمسر دارد. از اینرو، روابط خانوادگی متفاوتی در هر یک از این دو ساخت مشاهده شده است. هر زمان که تغییراتی اساسی در شکل، شیوه سکونت و تعداد اعضاء خانواده بر حسب نقش و پایگاه آنها ایجاد شود، محتوای کشمکش از یکسو و شدت کشمکش از سوی دیگر در روابط خانوادگی تحت تأثیر قرار میگیرد. ...
بیشتر
ساختار خانواده تکهمسر تفاوت معنیداری با ساختار خانواده چندهمسر دارد. از اینرو، روابط خانوادگی متفاوتی در هر یک از این دو ساخت مشاهده شده است. هر زمان که تغییراتی اساسی در شکل، شیوه سکونت و تعداد اعضاء خانواده بر حسب نقش و پایگاه آنها ایجاد شود، محتوای کشمکش از یکسو و شدت کشمکش از سوی دیگر در روابط خانوادگی تحت تأثیر قرار میگیرد. این در حالی است که همة نظریههای موجود، خانواده را محیطی صمیمی تعریف میکنند. منطبق با نظریات بهکار رفته، در ساختار چندهمسر که افراد مختلفی بهدنبال ایفای نقشهای همسان برمیآیند؛ اعضای خانواده به شکل آشکار یا پنهان جهت دستیابی به منابع مشترک، ارزشمند و کمیاب از مکانیزم رقابت استفاده میکنند. به این ترتیب مشروعیت سیستم زیر سؤال رفته و درجهای از کشمکش در روابط قدرت، روابط عاطفی و روابط جنسی ایجاد میشود. در این مطالعه، بهمنظور ارزیابی فرضیه تحقیق،300 زن از طریق پرسشنامه همراه با مصاحبه مورد بررسی قرار گرفتهاند که 150 نفر در خانواده تکهمسر و 150 نفر دیگر در خانواده چندزن عضویت داشتند. متغیر مستقل تحقیق، ساختار خانواده و متغیر وابسته کشمکش در روابط خانوادگی میباشد. در بخش مربوط به یافتههای تحقیق فرض وجود ارتباط معنادار میان ساختار خانواده با محتوای کشمکش و شدت کشمکش به اثبات تجربی رسید. بر اساس نتایج تحقیق محتوای کشمکش در روابط قدرت، روابط عاطفی و جنسی با بیشترین شدت کشمکش، در خانوادههای چندزنی که در منزل مشترک سکونت داشتند؛ بیش از خانوادههای تک همسر ملاحظه شد. در میان خانوادههای تک همسر نیز شدیدترین کشمکش در خانوادههای تکهمسر گسترده بهدست آمد؛ در حالیکه شدت کشمکش در خانوادههای تکهمسر هستهای در پائینترین سطح قرار دارد.