مطالعات زنان
زینب مرادی نژاد؛ محمدتقی کرمی؛ سعیده امینی؛ سعید ذکایی
چکیده
زنان ایرانی جهت ورود به عرصۀ سیاست یا مواجهه با امر سیاسی، استراتژیهای متنوعی درپیش میگیرند که هدف این پژوهش، فهم آنها از منظر زنان است. منظور از استراتژی، راهبردهای کلانی است که میتوان در مجموع از رفتارهای فرد در موقعیتهای گوناگون کشف کرد و در نوشتار حاضر بدین معناست که زنان ایرانی از چه سازوکارهای جهت ورود به عرصۀ سیاست ...
بیشتر
زنان ایرانی جهت ورود به عرصۀ سیاست یا مواجهه با امر سیاسی، استراتژیهای متنوعی درپیش میگیرند که هدف این پژوهش، فهم آنها از منظر زنان است. منظور از استراتژی، راهبردهای کلانی است که میتوان در مجموع از رفتارهای فرد در موقعیتهای گوناگون کشف کرد و در نوشتار حاضر بدین معناست که زنان ایرانی از چه سازوکارهای جهت ورود به عرصۀ سیاست و مواجهه با امر سیاسی استفاده میکنند؟ به این منظور چارچوب مفهومی با رویکردی تفسیری - انتقادی و با اتکا به مفاهیم حساسی همچون درک از نابرابری جنسیتی، تجربۀ متفاوت (تجربۀ زیستۀ زنانه) و پیشروی آرام منبعث از دیدگاههایی همچون فمینسیم رادیکال و نظریۀ آصف بیات، تدوین شد. این پژوهش با رویکرد کیفی (مصاحبههای فردی و گروهی) و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش چهار گونه استراتژی مقاومت جنسیتی جسورانه، بیعملی منتظرانه، سیاستورزی زنانه (استراتژی نرم)، و عزلتگزینی مأیوسانه بهدست آمدهاند. ازاینرو میتوان گفت با توجه به تفاوت شیوۀ آگاهی و منشأ آن در افراد، گزینش استراتژی و راهبرد نیز در بین زنان متفاوت است و بهدنبال آن تکثری از الگوهای عاملیت و سوژگی زنان در میدان سیاست وجود دارد. علاوهبراین نتایج پژوهش حاکی از دو نکتۀ مهم است: 1. حساسیتهای جنسیتی و کنشگری سیاسی زنان پیونده خورده و جداییناپذیرند. 2. جنسیت را میتوان بهعنوان یکی از بردارهای تعیینکنندۀ کنشگری سیاسی در عرصۀ خرد و کلان دانست.
مطالعات زنان
محمد تقی کرمی قهی؛ محسن اخباری
چکیده
دغدغۀ مشترک برخی اندیشمندان فمنیست واکاویِ نسبت میان جنسیت و اخلاق است. از این منظر، فمنیستها اخلاق سنتی را به دلیل نادیدهگرفتن یا کماهمیتدانستن ارزشهای فرهنگی و نیز تجربۀ اخلاقی زنان با نگاهی مردسالارانه نقد کردهاند. ازاینرو، با طرح نظریات و رویکردهای گوناگون به بازاندیشی اخلاق سنتی پرداخته و سعی کردهاند ...
بیشتر
دغدغۀ مشترک برخی اندیشمندان فمنیست واکاویِ نسبت میان جنسیت و اخلاق است. از این منظر، فمنیستها اخلاق سنتی را به دلیل نادیدهگرفتن یا کماهمیتدانستن ارزشهای فرهنگی و نیز تجربۀ اخلاقی زنان با نگاهی مردسالارانه نقد کردهاند. ازاینرو، با طرح نظریات و رویکردهای گوناگون به بازاندیشی اخلاق سنتی پرداخته و سعی کردهاند صورتبندی نوینی از نظام و مناسبات اخلاقی متناسب با مفهوم جنسیت ارائه دهند. رهیافتهای زنانه به اخلاق بر روابط شخصی و اخلاق مراقبت تأکید میکنند و به ارزش روابط انسانی اهتمام میورزند. همچنین، رهیافتهای مادرانه بر ارتباط خاص بین مادران و فرزندان بهمنزلۀ الگوی تعامل اخلاقی تأکید میکنند. به همین دلیل، اینگونه رهیافتها به خلاف اخلاق سنتی، که دربردارندۀ قواعد عام اخلاقی، بدون جانبداری و عقلانی است، رهیافتهایی قاعدهگریز، جزئینگر، متنمحور، عینی و مبتنی بر عواطفی با بنیان جنسیتیاند.