مژگان بلوری؛ سهیلا علیرضانژاد
چکیده
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از «زنان متأهلی که همسر خود را از دست میدهند، چگونه هویت خود را بازتعریف میکنند؟» این پژوهش بر پایة رهیافت نظریة دادهبنیاد انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبة نیمهساختیافته سیر زندگی و مشاهده است. نظریات گیدنز، کاستلز، جنکینز و گیلیگان در بازتعریف هویت بررسی شد. حجم نمونه 21 نفر از ...
بیشتر
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از «زنان متأهلی که همسر خود را از دست میدهند، چگونه هویت خود را بازتعریف میکنند؟» این پژوهش بر پایة رهیافت نظریة دادهبنیاد انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبة نیمهساختیافته سیر زندگی و مشاهده است. نظریات گیدنز، کاستلز، جنکینز و گیلیگان در بازتعریف هویت بررسی شد. حجم نمونه 21 نفر از زنان «همسر از دست داده» است که با نمونهگیری هدفمند و نظری در دو محلة افسریه (منطقة 15تهران) و عباسآباد (منطقة 6 تهران) انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که زنان پس از قرارگرفتن در موقعیت زن همسر از دست داده و سپریکردن دوران سوگواری، در موقعیت زن «همسر از دست داده» قرار میگیرند. با توجه به دادهها، سه مقولة هویتی اصلی دربارة این زنان شناسایی شد که عبارتاند از: 1. زنان همسر از دست دادة شاد، 2. زنان همسر از دست دادة غمگین و 3. زنان همسر از دست دادة سرگردان. زنان شاد به زیرمقولههای 1. زنان همسر از دست دادة شاد حمایتطلب، 2. زنان همسر از دست دادة شاد مستقل و 3. زنان همسر از دست دادة شاد مقاوم دستهبندی میشوند. بازتعریف هویت زنان همسر از دست داده در پنج الگوی پارادایمی 1. زن فناشده، 2. زن حمایتطلب، 3. زن تنها، 4. زن مقاوم و 5. زن مستقل قرار میگیرند. تعمق در روند شکلبندی هویت جنسیتی زنان همسر از دست داده، نشان میدهد که بازتعریف هویت آنان تحتتأثیر منابع اقتصادی فرهنگی و اجتماعی، روابط خانوادگی، سن و وجه مادری «زنان همسر از دست داده» است. هیچیک از پنج الگوی پارادایمی در دو محله مسلط نبود.