جامعه شناسی
ریحانه سادات گرامی؛ یونس نوربخش؛ رسول صادقی
چکیده
جمعیت روبهرشد دیاسپورای مسلمان در کشورهای اروپایی با ساختار سکولار این جوامع، چالشها و تعارضهای متعددی را به همراه داشته است. یکی از مسائل مهم، فرایند هویتیابی زنان مهاجر مسلمان و چالشهای مرتبط با هویت دینی آنان است که مورد توجه مطالعات مختلفی قرار گرفته است. این پژوهش به روش فراترکیب، پژوهشهای انجامشده درباره چالشهای ...
بیشتر
جمعیت روبهرشد دیاسپورای مسلمان در کشورهای اروپایی با ساختار سکولار این جوامع، چالشها و تعارضهای متعددی را به همراه داشته است. یکی از مسائل مهم، فرایند هویتیابی زنان مهاجر مسلمان و چالشهای مرتبط با هویت دینی آنان است که مورد توجه مطالعات مختلفی قرار گرفته است. این پژوهش به روش فراترکیب، پژوهشهای انجامشده درباره چالشهای هویتی-دینی زنان دیاسپورای مسلمان در اروپا طی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ را بررسی و مهمترین چالشها و راهبردهای مواجهه با آنها را شناسایی میکند. شش چالش اصلی هویتی-دینی شناسایی شد: ذهنیت منفی و سوءرفتار جامعۀ میزبان، تحمیل سبک خاص زندگی، مسیر دشوار پیشرفت، نظارت و پیشداوری اجتماع خودی، تنش میان سبک زندگی اسلامی و اروپایی، و تجربۀ طردشدگی مضاعف. همچنین چهار راهبرد برای مقابله با این چالشها شناسایی شدند: شخصیسازی هویت دینی، مشارکت در مراکز اسلامی، اتخاذ هویتهای چندبعدی و منعطف، و گفتمان اسلام حقیقی. این پژوهش نشان میدهد زنان مسلمان مهاجر در اروپا تحت فشارهای متقابل از سوی جامعۀ میزبان و اجتماع خودی قرار دارند. آنها با بهرهگیری از راهبردهای مختلف تلاش میکنند این فشارها را مدیریت کنند و تعادلی در زندگی روزمرۀ خود ایجاد کنند. یافتههای پژوهش ابعاد پیچیدهای از هویتیابی زنان مسلمان در جوامع اروپایی را روشن میکند و ضرورت توجه بیشتر به این موضوع را نشان میدهد.
علوم سیاسی
ماریا فرح زاده؛ علی علی حسینی
چکیده
در جهان مدرن امروز، یکی از مهمترین پیششرطهای توسعه و ثبات کشورها، استفادۀ بهینه از همۀ ظرفیتهای نیروی انسانی، بهویژه درک موضوعیت نقش زنان در امور اجتماعی و سیاسی است. اگرچه مشارکت و رهبری برابر زنان در زندگی سیاسی و عمومی برای دستیابی به اهداف توسعۀ پایدار در جهان ضروری است، بااینحال، شواهد حاکی از آن است که زنان در ...
بیشتر
در جهان مدرن امروز، یکی از مهمترین پیششرطهای توسعه و ثبات کشورها، استفادۀ بهینه از همۀ ظرفیتهای نیروی انسانی، بهویژه درک موضوعیت نقش زنان در امور اجتماعی و سیاسی است. اگرچه مشارکت و رهبری برابر زنان در زندگی سیاسی و عمومی برای دستیابی به اهداف توسعۀ پایدار در جهان ضروری است، بااینحال، شواهد حاکی از آن است که زنان در تمام سطوح تصمیمگیری در سراسر جهان کمتر حضور دارند و دستیابی به برابری جنسیتی در زندگی سیاسی و اجتماعی را همچنان دور از دسترس میبینند. در این میان، اروپا تنها منطقه در عصر کنونی است که ظرف دو دهۀ گذشته و در پرتو سیاستگذاریهای نسبتاً مناسب در حوزۀ زنان، از این فرصت نسبی برخوردار شده است تا ضمن تلاش برای افزایش مشارکت سیاسی زنان در سطوح ملی و منطقهای، از شایستگی و اعتبار زن در مراتب عالی سیاسی، تقنینی و قضایی دفاع کند. نظر به این مهم، مقالۀ حاضر با کاربست نظریۀ فمینیسم و بهرهمندی از مدل سیاستگذاری جونز در پاسخ به سؤال پژوهش به این نتیجه رسید که حضور زنان در مناصب سیاسی ریاست جمهوری، نخستوزیری و پستهای وزارتی، در کنار تصویب قوانینی همچون قانون سقطجنین، همیاری خانواده و حمایت از کودکان، مرخصی زنان و مراقبت از کودکان، بهداشت و درمان و بودجۀ رفاه اجتماعی، از جمله عوامل تعیینکننده و اقدامهای مؤثر تقنینی بوده است که بهتدریج، بستر مناسب برای تثبیت جایگاه زنان در پذیرش مسئولیتهای بالای سیاسی و پارلمانی را فراهم آورده است.