مطالعات زنان
اکبر زارع شاه آبادی؛ مجتبی شفیعی نژاد؛ جواد مداحی
چکیده
اقدام به خودکشی بهمنزلۀ عملی غیرکشنده تعریف میشود که در آن شخص به شکل آگاهانه و هدفمند و بدون مداخلة دیگران، بهمنظور تحقق تغییرات دلخواه، اقدامی مضر و دردناک علیه خود انجام میدهد. هدف از این پژوهش، کشف و تبیین انگیزه و خواستههای زنان اقدامکننده به خودکشی است که از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی که درگیر این فرایند ...
بیشتر
اقدام به خودکشی بهمنزلۀ عملی غیرکشنده تعریف میشود که در آن شخص به شکل آگاهانه و هدفمند و بدون مداخلة دیگران، بهمنظور تحقق تغییرات دلخواه، اقدامی مضر و دردناک علیه خود انجام میدهد. هدف از این پژوهش، کشف و تبیین انگیزه و خواستههای زنان اقدامکننده به خودکشی است که از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی که درگیر این فرایند شدهاند انجام میگیرد. پژوهش حاضر به روش کیفی و مصاحبۀ عمیق در میان زنان شهرستان آبدانان انجام شده است. در پژوهش حاضر، 23 نفر از زنانی که به خودکشی اقدام کردهاند، مشارکت داشتهاند که از نظر سنی، تحصیلات، طبقة اجتماعیـ اقتصادی و تأهل متفاوت بودند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبة نیمهساختیافته استفاده شد. دادهها بهوسیلة کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شد. براساس یافتهها، زنان مشارکتکننده اقدام به خودکشی را بهمنزلۀ «راهی برای ابراز و رسیدن به خواستهها» ادراک میکنند که در راستای آن سعی دارند به رفتارهای سلطهطلبانه، محدودیتها، تهمتها و بدبینیها واکنش نشان دهند و آن را مدیریت کنند. در پایان، بهبود نقش حمایتی، بهخصوص از جانب خانواده و همسر، و روابط تعاملمحور، در جلوگیری از خودکشی بهمنزلۀ راهکاری بسیار مهم پیشنهاد میشود.
جامعه شناسی
حسین افراسیابی؛ رقیه دهقانی دارامرود
چکیده
کاهش صمیمیت و گسست عاطفی یکی از چالشهای خانوادۀ معاصر است که افراد و گروههای مختلف به شیوههای گوناگونی آن را درک و تفسیر میکنند. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و نحوۀ مواجهه با طلاق عاطفی از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای میان زنان شهر یزد انجام شد. ...
بیشتر
کاهش صمیمیت و گسست عاطفی یکی از چالشهای خانوادۀ معاصر است که افراد و گروههای مختلف به شیوههای گوناگونی آن را درک و تفسیر میکنند. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و نحوۀ مواجهه با طلاق عاطفی از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای میان زنان شهر یزد انجام شد. در نمونۀ پژوهش 33 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مشارکت داشتند که از نظر سن، تحصیلات، تعداد سالهای زندگی مشترک و فاصلۀ سنی با همسر، متفاوت بودند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختیافته استفاده شد. دادهها با شیوۀ کدگذاری نظری تجزیهوتحلیل شد. براساس یافتهها، زنان مشارکتکننده، طلاق عاطفی را بهصورت خلأ ارتباطیـ حمایتی ادراک میکنند. بخشی از فرایند شکلگیری طلاق عاطفی به بستر نابسامان خانوادۀ قبل از ازدواج بازمیگردد. پس از ازدواج نیز عواملی همچون ضعف تعهد همسری، خشونت و رسانۀ مخاطرهآمیز در شکلگیری و تداوم فرایند طلاق عاطفی نقش دارند. نحوۀ واکنش و مدیریت زنان در مواجهه با طلاق عاطفی به صورتهای کنش اصلاحی، پنهانسازیو تلافیجویانه بروز مییابد. در پایان، حمایت محوری بهمنزلۀ راهکار کاهش طلاق عاطفی مطرح شد.