مطالعات زنان
جمیله علم الهدی؛ پرستو علیخانی؛ مرتضی رضایی زاده؛ اسماعیل جعفری
چکیده
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان ...
بیشتر
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان عمل کند. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی این اصول بود. در ادراک اسلامی پیرامون مباحث جنسیت چه اصولی حاکم است؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهشگران به پارادایم تفسیری متعهد شدند؛ چون برای استخراج اصولی پیرامون مباحث جنسیت در ادراک اسلامی باید به ذهنیت و تجارب اندیشمندان مسلمان نیز رجوع میشد. سؤال پژوهش در 8 جلسه گروه کانونی با 32 پژوهشگر و اندیشمند مسلمان مطرح شد که در پژوهش یا فعالیتهای اجتماعی خود به دنبال بسط ادراک اسلامی در امر توانمندسازی زنان مسلمان بودند. از طریق کدگذاری باز، شواهد گفتاری جلسات تحلیل شدند و از طریق روش بازخورد مشارکتکننده، اعتبار یافتهها افزایش یافت. شش اصل بعنوان اصول حاکم بر ادراک اسلامی پیرامون مفهوم جنسیت، بدست آمد که عبارتند بودند از: مکملگرایی، پویایی در زمان و مکان، عاطفه اجتماعی، انتخابگری، برابری در فرصتهای تعالی، و رقابتگریزی. اصول ششگانه بدستآمده از ظرفیت بیشتری نسبت به ذهنیتهای سهگانه سلطهجو-برابریخواه-رهاییطلب برای توانمندسازی زنان مسلمان برخوردار هستند. میتوان اهمیت زمینه و محیط بعلاوهی ناکامی بنیانهای فکری غیرالهی در توانمندسازی زنان را از دلایل این امر برشمرد.
مطالعات زنان
حسین صادقی؛ اژین عباس پور؛ گودرز شاهمرادی
چکیده
در جهان امروز که با نرخ بالا پژوهشهای مختلف در حوزههای گوناگون علمی به خصوص حوزه کارآفرینی صورت میپذیرد، مواجه معناگرایانه با یک خروجی قابل مشاهده و عینی و کاربردی برای حل چالشهای بشری کار دشواری است. یکی از این حوزهها، نگرش فرهنگی کارآفرینی میباشد که به صورت یک هدف مشخص توسط متغیرهای دیگر میتواند بر توسعه کارآفرینی ...
بیشتر
در جهان امروز که با نرخ بالا پژوهشهای مختلف در حوزههای گوناگون علمی به خصوص حوزه کارآفرینی صورت میپذیرد، مواجه معناگرایانه با یک خروجی قابل مشاهده و عینی و کاربردی برای حل چالشهای بشری کار دشواری است. یکی از این حوزهها، نگرش فرهنگی کارآفرینی میباشد که به صورت یک هدف مشخص توسط متغیرهای دیگر میتواند بر توسعه کارآفرینی اجتماعی در بین زنان تاثیر بگذارد. لیکن محقق به دلیل تعدد مطالعات، پاسخ خود را در برآیندی علمی از نتایج این پژوهشها میبیند و همچنین به لحاظ گسترده بودن حوزه مطالعاتی یعنی حوزه کارآفرینی زنان، در یک مرور نظاممند با بهرهگیری از نرم افزار cma2 اقدام به تحلیل و بررسی جامع و کلی بر پژوهشهای کمی دیگر محققین پرداخته است. بر این اساس در پژوهش حاضر کل مقالات جستجو شده مرتبط با موضوع به تعداد 1547 مقاله بین سالهای 2021 - 2010 می باشد که 305 مقاله انتخاب و از این تعداد با رعایت پروتکل استاندارد 17 مقاله وارد سبد تحلیل شده و این سبد تحلیل به مقادیری قابل قیاس و تجمیع که اندازه اثر خوانده میشود، تبدیل شده است. نتایج فرضیه تاثیر نگرش فرهنگی بر توسعه کارآفرینی اجتماعی زنان حاکی از این است که براساس مقدار اندازه اثر (345/1) بین نگرش فرهنگی و توسعه کارآفرینی اجتماعی زنان تاثیر مثبت و معناداری وجود دارد که طبق تفسیر اندازه اثر کوهن، این مقدار تاثیر قوی تلقی میشود. در نهایت نتایج این پژوهش میتواند در حوزه کسب و کارهای کارآفرینانه و جامعه شناسی مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعات زنان
سعید غلامرضایی؛ فاطمه رحیمی فیض آباد؛ فاطمه موحدیان
چکیده
اشتغال زنان روستایی یکی از راهکارهای درآمدزایی، کاهش فشار بر منابع و در پی آن توسعه روستایی میتواند باشد. در این بین بخش تعاون میتواند در زمینه اشتغال زنان روستایی، نقش بسزایی داشته باشد. اما موضوع مهمی که در این راستا حائز اهمیت است، عواملی است که بر تصمیم و قصد زنان روستایی عضو صندوقهای خرد محلی برای شروع سرمایهگذاری و فعالیت ...
بیشتر
اشتغال زنان روستایی یکی از راهکارهای درآمدزایی، کاهش فشار بر منابع و در پی آن توسعه روستایی میتواند باشد. در این بین بخش تعاون میتواند در زمینه اشتغال زنان روستایی، نقش بسزایی داشته باشد. اما موضوع مهمی که در این راستا حائز اهمیت است، عواملی است که بر تصمیم و قصد زنان روستایی عضو صندوقهای خرد محلی برای شروع سرمایهگذاری و فعالیت در تشکلهای تعاونی اثرگذارند. در این راستا، این پژوهش با هدف بررسی عوامل موثر بر قصد رفتاری زنان روستایی عضو صندوقهای اعتباری خرد استان لرستان نسبت به خوداشتغالی در قالب تشکلهای تعاونی به روش پیمایش انجام شد. جامعهی آماری زنان روستایی عضو فعال صندوقهای اعتباری خرد استان لرستان به تعداد 1087 نفر بودند که با استفاده از روش نمونهگیری چند مرحلهای انتساب متناسب با حجم نمونه و بر پایه جدول کرجسی و مورگان نمونهای 307 نفری از آن برای تحقیق انتخاب شدند. گردآوری دادهها در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت انجام شد که پس از تهیه پرسشنامه، روایی شکلی و محتوایی آن توسط متخصصان موضوعی و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف تحقیق مورد تایید قرار گرفت. برای تعیین عاملهای موثر بر قصد زنان روستایی به خوداشتغالی در تعاونیها از مدل معادلههای ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS24 استفاده شد. یافتهها نشان دادند، متغیر علائق، بالاترین تاثیر مستقیم را روی قصد زنان روستایی به اشتغال در تعاونیها دارد و خودکارآمدی، دارای بالاترین تاثیر غیرمستقیم روی قصد زنان روستایی به اشتغال در تعاونیها میباشد.
مطالعات زنان
هادیه پرهیزکار؛ آذر علی محمدی؛ صدیقه طاهره اسدزاده؛ مریم هاشم پور صادقیان
چکیده
پژوهش حاضر درصدد بررسی و فراتحلیل کیفی مطالعات انجام شده در حوزه زنان بدسرپرست بود. بر این اساس تمامی مقاله های علمی پژوهشی با کلید واژه < زنان بدسرپرست> دربازه زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ از پایگاه اطلاعاتی علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اسنادی نورمگز استخراج شدو در ادامه ۳۴ مقاله برای استخراج داده ها و بررسی بیشتر گزینه شدندوبه روش مطالعه ...
بیشتر
پژوهش حاضر درصدد بررسی و فراتحلیل کیفی مطالعات انجام شده در حوزه زنان بدسرپرست بود. بر این اساس تمامی مقاله های علمی پژوهشی با کلید واژه < زنان بدسرپرست> دربازه زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ از پایگاه اطلاعاتی علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اسنادی نورمگز استخراج شدو در ادامه ۳۴ مقاله برای استخراج داده ها و بررسی بیشتر گزینه شدندوبه روش مطالعه اسنادی ، کتابخانهای و فراتحلیل مورد مطالعه قرار گرفتند. بر اساس یافته های تحقیق حاضر مطالعات انجام شده در این حوزه دو جهت گیری عمده روانشناسی و جامعه شناسی را در بر میگیرد، به طوری که ابعاد دیگر زندگی این دسته از زنان از جمله ابعاد اقتصادی و سیاسی ذیل این دو دسته مورد بررسی قرار گرفته اند. گروهی از این مطالعات به تحلیل نظری و ارائه مدل هایی برای شناسایی مسائل زنان بدسرپرست در جهت کاهش مشکلات آنان با استفاده از روشهای مداخلهای پرداخته اند و گروهی دیگر به تقویت روحیه و ایجاد انگاره مثبت در زنان بدسرپرست از طریق افزایش دیدگاه های مثبت نگر به لحاظ تجربی پرداختند. یافتههای این مطالعه در دو بعد روانشناسی و جامعه شناسی نشان می دهد این زنان نیازمند حمایت های روانی، اجتماعی و اقتصادی هستندو توانمند سازی آنها در ابعاد ذکر شده کیفیت زندگی آنها را بهبود بخشیده و سبب کاهش رنج اجتماعی آنها خواهد شد.
مطالعات زنان
امیر عسگری؛ صاحبه مسعودی؛ مائده تقی زاده طبرسی
چکیده
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی ...
بیشتر
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی دو مرحله ای مبتنی بر مرور دامنه و تحلیل محتوا به ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی براساس مطالعات حوزه علوم شناختی می پردازد. خروجیهای این پژوهش از جمله 18 عنصرکلیدی توانمندسازی زنان براساس مطالعات شناختی در کنار چارچوب مفهومی ارائه شده، می تواند بسیاری از متخصصین، پژوهشگران و علاقهمندان مطالعات حوزه توانمندسازی، حکمرانی و زنان را در مسیر رسیدن به پاسخهایشان برای سیاستگزاری و تصمیمگیری در حوزههای مربوطه و انجام پژوهش های کاربردی و همچنین ایجاد شبکهای از مفاهیم مرتبط یاری دهد. پژوهش حاضر همچنین در خصوص ایجاد طرحواره هایی از پژوهش های کاربردی با هدف ایجاد ارتباط مابین حوزههای مختلف مطالعات حکمرانی و همچنین مطالعات علوم شناختی از این جهت حائز اهمیت است که می تواند خلاءهای مفهومی و همچنین مسیرهایی برای مطالعات بیشتر برای علاقه مندان مطالعات بینارشته ای در طیف گسترده ای از موضوعات و مفاهیم فراهم آورد.
مطالعات زنان
مهناز فرهمند؛ سمیه سعادتی فر؛ فاطمه دانافر
چکیده
کودکان آسیبپذیرترین گروههای جامعهاند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی وضعیت بزرگسالی آنان را رقم میزند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش یک مطالعه کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. دادههای مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری نظری با ...
بیشتر
کودکان آسیبپذیرترین گروههای جامعهاند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی وضعیت بزرگسالی آنان را رقم میزند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش یک مطالعه کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. دادههای مطالعه با استفاده از روش نمونهگیری نظری با 25 نفر از زنان زندانی شهر کرج، با مصاحبه عمیق گردآوری و در نهایت، دادههای گردآوری شده در قالب 6 مضمون اصلی و 24 مضمون فرعی کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که تجارب ناامنی، حسرت و ناکامی، بیپناهی و عدمحمایت خانواده از جمله تجارب نامطلوب کودکی زنان زندانی است، تفسیر زنان زندانی از دوران کودکیشان به مثابه زیست جهان پرمخاطره است که در بزرگسالی با تداوم آشفتگی روانی، استرس و پرخاشگری، تداوم افعال کودکی، خلافکاری و ارتباط با شبکههای خلاف، تداوم خانواده متشنج، ناسازگاری با همسر و عدم عاطفه مادرانه تداوم مییابد. به باور زنان، اکنون آنان، قربانی دوران تلخ گذشته و کودکیشان شدهاست. تجربیات تلخ کودکی، زخمهای عاطفی عمیقی در آنان ایجاد کردهاست که امروز هم با آنها زندگی میکنند و احساسشان میکنند. آنها بر این باورند نه تنها از منابع مادی، معنوی و عاطفی برای رشد و پیشرفت محروم شدهاند بلکه مانند سایر کودکان نتوانستهاند از ظرفیتهایشان استفاده کنند و توسط پدر و مادر و اطرافیان نزدیک مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند، مراکز حمایت خانواده، مشاوره و...، در راستای بهبود روان، افزایش آگاهی و اصلاح عملکرد زنان زندانی پیشنهاد میشود.
مطالعات زنان
پدرام ادیب فر؛ احسان چیت ساز
چکیده
علیرغم پیشرفت قابل توجه در ترویج عدالت جنسیتی در محیط کار، پویایی جنسیتی همچنان بر فرصتهای شغلی و پیشرفت زنان تأثیر میگذارد. این مقاله راهبردهای مربیگری را برای کمک به مراجعان زن برای هدایت این پویاییها و پیشبرد شغل خود برجسته میکند. این مقاله با تکیه بر تحقیقات و بهترین شیوهها، بر اهمیت به رسمیت شناختن و درک تفاوتهای جنسیتی ...
بیشتر
علیرغم پیشرفت قابل توجه در ترویج عدالت جنسیتی در محیط کار، پویایی جنسیتی همچنان بر فرصتهای شغلی و پیشرفت زنان تأثیر میگذارد. این مقاله راهبردهای مربیگری را برای کمک به مراجعان زن برای هدایت این پویاییها و پیشبرد شغل خود برجسته میکند. این مقاله با تکیه بر تحقیقات و بهترین شیوهها، بر اهمیت به رسمیت شناختن و درک تفاوتهای جنسیتی در عین اجتناب از کلیشههای مضر تأکید میکند. در این پژوهش به وسیلهی رویکرد مرور سیستماتیک به شناسایی مطالعات مرتبط با حوزه استراتژیهای مربیگری زنان در محل کار پرداختیم و با جستجو در چندین پایگاه داده و مشخص کردن معیارهایی برای در نظر گرفتن پژوهشهای ورودی تحقیق، با استفاده از یک رویکرد سنتز روایی به تحلیل دادهها پرداختیم. مطالعات موجود در این بررسی از مداخلات مربیگری مختلف، از جمله مربیگری یک به یک، مربیگری گروهی و برنامههای مربیگری استفاده کردند. چندین مطالعه بر روی تأثیر مربیگری بر سوگیریهای مبتنی بر جنسیت متمرکز شدهاند، از جمله درک زنان در پستهای رهبری و تأثیر مربیگری بر نگرش مردان نسبت به رهبران زن. این مرور متون نظاممند، اثربخشی مربیگری را در پرداختن به سوگیریهای مبتنی بر جنسیت، شناسایی و غلبه بر موانع پیشرفت و توسعه مهارتهای ارتباطی و رهبری مؤثر برای زنان در محیط کار برجسته میکند. در این مقاله به این نتیجه رسیدیم که در حالی که پیشرفت به سمت عدالت جنسیتی همچنان یک مبارزه باقی میماند، مربیگری میتواند نقشی حیاتی در کمک به زنان برای دستیابی به ظرفیت کامل خود در محیط کار ایفا کند.
مطالعات زنان
عاطفه رحمانی؛ محسن بدره؛ زهرا میرحسینی
چکیده
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعیِ هر جامعه و جماعت جماعتهای فرعی فرعیترش مطالعه و فهم شود، تا کنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعیِ خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابل توجه خودکشی و به ویژ خودسوزی زنان در منطقه دیشموک ...
بیشتر
خودکشی یکی از دیربازترین پدیدارهای جوامع انسانی است و از آنجا که طبعاً باید در چارچوب روانشناسی اجتماعیِ هر جامعه و جماعت جماعتهای فرعی فرعیترش مطالعه و فهم شود، تا کنون بخش مهمی از مطالعات اجتماعیِ خودکشی، متمرکز بر خودکشی در مناطق عشایری و روستایی بوده است. چندسالی است آمار قابل توجه خودکشی و به ویژ خودسوزی زنان در منطقه دیشموک استان کهگیلویه و بویراحمد، بازتاب رسانهای گستردهای یافته است. این پژوهش در پی آن بود تا بوسیله روش کیفی پدیدارشناسی به شیوه گئورگی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت نیمهساختیافته، خودکشی در این منطقه روستایی-عشایری را مطالعه و بررسی کند. نمونه پژوهش، هدفمند و متشکل از افرادی است که خودکشی ناموفق داشته داشتهاند و یا یکی از نزدیکانشان خودکشی منجر به مرگ داشته است. محققین در فهم ادراکات مصاحبه شوندگان از علل و زمینه زمینههای اقدام به خودکشی در این منطقه به پنج مقوله اصلی: 1) عدم آگاهی و مهارت مدیریت زندگی؛ 2) عدم رضایت از زندگی خصوصی؛ 3) رسیدن به احساس بنبست و گیر کردن در زندگی اجتماعی؛ و 5) زمینههای شخصیتی و سطحی بودن برخی باورهای دینی رسیدهاند که هر کدام جداگانه در بخش یافتهها به مفاهیم جزئی تر تفکیک و به نقلقولهایی از مصاحبه شوندگان مستند شدهاند. سرانجام، این مقولهها با بخشی از ادبیات نظری خودکشی مقایسه شده و نویسندگان پیشنهادهایی برای پیشگیری از خودکشی ارائه دادهاند.
مطالعات زنان
حمیده دباغی؛ کوثر محمدی؛ سمیه جمشیدی
چکیده
تقسیم کار خانگی یا توزیع مسئولیت ها و کارهای ضروری به جهت حفظ و نگهداری خانه و افراد خانواده، از زمان صنعتی شدن به بعد از نظر تاریخی، متحول شده و به عنوان یک پدیده اجتماعی در مباحث دانشگاهی- از دهه 1970 به بعد-اهمیت یافته است. زمینه های اجتماعی و اقتصادی همواره در تاریخ تحولات خانواده، بر نوع روابط و تعاملات زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها ...
بیشتر
تقسیم کار خانگی یا توزیع مسئولیت ها و کارهای ضروری به جهت حفظ و نگهداری خانه و افراد خانواده، از زمان صنعتی شدن به بعد از نظر تاریخی، متحول شده و به عنوان یک پدیده اجتماعی در مباحث دانشگاهی- از دهه 1970 به بعد-اهمیت یافته است. زمینه های اجتماعی و اقتصادی همواره در تاریخ تحولات خانواده، بر نوع روابط و تعاملات زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها در خانواده اثر گذاشته و روابط میان آنها را تنظیم کرده است. این مقاله به توصیف تجربه زنان از تقسیم کار خانگی با همسر در خانواده اختصاص دارد و از مفاهیم تحلیلی مانند برابری جنسیتی در تقسیم کار خانگی، مفهوم وابستگی اقتصادی و خنثی سازی انحراف از نقشهای جنسیتی، ذیل تئوری منابع نسبی، بهره برده است. روش تحلیل تماتیک، مصاحبه های نیمه ساختمند(15 نفر زنان شاغل/خانه دار در گروههای سنی 20 تا 60 ساله) و نرم افزار Max. Q.D.A 2018 به منظور استخراج روابط زوجین در تقسیم کار خانگی بکار برده شده است. یافته ها حاکی از استخراج 2 مقوله اصلی عدم مشارکت در تقسیم کار خانگی و مشارکت در تقسیم کار خانگی، 7 مقوله فرعی شامل: زنانگی سرسختانه، مردانگی هژمونیک، اقناع، خودکفایی اجباری، مثلث سازی اقتصادی، مشارکت تدریجی مردان و تقسیم کار برابر و 228 مفهوم است.
مطالعات زنان
احمد کلاته ساداتی؛ فاطمه عادل خواه؛ فائزه شمس الدین قطرم
چکیده
بلوغ، پدیدهای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که بهصورت متفاوتی در دختران درک و تجربه میشود. دختران نوجوانی که در خانوادههای پدرسرپرست زندگی میکنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالشهای خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، ...
بیشتر
بلوغ، پدیدهای زیستی، پیچیده و یک برساخت اجتماعی است که بهصورت متفاوتی در دختران درک و تجربه میشود. دختران نوجوانی که در خانوادههای پدرسرپرست زندگی میکنند، ممکن است به دلیل فقدان مادر با چالشهای خاصی در دوران قاعدگی مواجه شوند. هدف از پژوهش حاضر فهم تجربه قاعدگی و مسائل خاص دختران پدرسرپرست در دوران بلوغ است. پژوهش حاضر، مطالعهای کیفی است که در سال 1401- 1402 در شهر یزد انجام شد. 10 دختر نوجوان پدرسرپرست 13تا 16 ساله که بیش از 6 ماه با پدر زندگی کردهاند، بهصورت هدفمند وارد مطالعه شدند. دادهها با مصاحبة نیمهساختاریافته جمعآوری و با روش تحلیل مضمونی، تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که تجربه بلوغ نزد دختران پدرسرپرست، یک امر پدرانه و مردانه است که با شیوه رفتار پدر مرتبط است. برخلاف پدران بیاعتنا به موضوع، دخترانی که پدران آنها سعی بر درک مسئله دارند، بهتر میتوانند موضوع را مدیریت کنند. سه مضمون برساخت شده تحقیق عبارتاند از: پدرِ حامی، پدرِ بیاعتنا و بلوغ مسئلهدار. نتیجه اینکه تجربهی بلوغ دختران اگر چه با تغییرات زیستی آنها مرتبط است، اما عمدتاً برساختی است متأثر از دیدگاه پدر، رفتار و نقش پدرانهی وی در این زمینه. به واقع، در دختران پدرسرپرست، تجربۀ بلوغ، یک بازتولید اجتماعیِ مردانه و پدرانه میباشد که ارزشها و هنجاریهای فرهنگی و اجتماعی بر آن مترتب است. پیشنهاد میشود با توجه به گسترش خانوادههای تکوالدِ پدرسرپرست، مدارس، مراکز فرهنگی و رسانۀ ملی نقش آگاهیبخشی پررنگی درزمینۀ تغییرات بلوغ دختران داشته باشند.
مطالعات زنان
پروانه علایی؛ مریم حکم آبادی قشونی
چکیده
در سالهای اخیر به دلیل کاهش نرخ فرزندآوری، در نظام سیاستگذاری تلاشهایی شده است که از آن جمله میتوان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مصوب اسفند 1399 اشاره کرد. در موادی از این طرح به تحدید غربالگری اشارهشده که هدف از انجام این پژوهش شناسایی ملاحظات فردی- اجتماعی حذف غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند است. روش پژوهش ...
بیشتر
در سالهای اخیر به دلیل کاهش نرخ فرزندآوری، در نظام سیاستگذاری تلاشهایی شده است که از آن جمله میتوان به طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده مصوب اسفند 1399 اشاره کرد. در موادی از این طرح به تحدید غربالگری اشارهشده که هدف از انجام این پژوهش شناسایی ملاحظات فردی- اجتماعی حذف غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند است. روش پژوهش کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. پاسخگویان به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند و دادهها با مصاحبههای نیمه ساختاریافته با مادرانی که فرزند معلول و کمتوان دارند و برای کلاسهای گفتاردرمانی و کاردرمانی به مرکز توانبخشی مراجعه کردهاند جمعآوریشده است. دادههای حاصل از مصاحبهها به روش تحلیل هفت مرحلهای کلایزی تحلیلشدهاند.طبق پژوهش انجامیافته دادهها در دو گروه فردی و اجتماعی دستهبندی شدند. مسائل فردی شامل مشکلات آموزشی، کمبود اطلاعات و ناآگاهی، احساسات و عواطف و مسائل ارتباطی است. بخش اجتماعی شامل مسائل برچسب اجتماعی و حمایتهای اجتماعی است که هرکدام شامل زیرمجموعههایی است. میتوان نتیجه گرفت که حضور فرزند بیمار در خانواده تأثیرات زیادی در همه ابعاد زندگی اعضای خانواده و بخصوص مادر دارد. امید است نتایج این تحقیق بتواند در راستای کاهش نگرانیهای عمومی موثر واقع شود؛ بگونهای که سیاستهای مربوط به افزایش جمعیت موفقتر عمل نموده و چالشهای روانی– اجتماعی غربالگری مادران باردار پیش از تولد فرزند را بهتر پاسخگو باشد تا در نهایت تلاشهای انجام یافته در افزایش جمعیت سالم نمود یابد و قانونگذاری صحیح در راستای منافع ملت و دولت تحقق یابد.
مطالعات زنان
حسین مشک آبادی مهاجر؛ زینب مشک آبادی مهاجر
چکیده
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده ...
بیشتر
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. حجم نمونه شامل 1093 نفر میباشند که از این تعداد 523 نفر زن و 570 نفر مرد میباشند. نتایج پس از تحلیل رگرسیون در سطح اطمینان 95 درصد، حاکی از آن است که افراد با سن بالاتر، مستاجرین و خانوارهایی که تعداد اعضای بیشتری دارند دچار کاهش درآمد و پس انداز بیشتری شدهاند که در این بین مردان بیش از زنان آسیب دیدهاند. با بهبود طبقه درآمدی، تحصیلات و موقعیت اقتصادی اجتماعی میتوان از آسیبهای ناشی از کرونا کاست که در این زمینه، میزان کاهش در آسیب زنان نسبت به مردان مقدار بیشتری است. مشاغل آزاد و حقوق بگیران بخش خصوصی کاهش بیشتری در درآمد، پس انداز و بدتر شدن وضعیت شغلی خود مشاهده کردهاند که در بین شاغلین، زنان شاغل بیش از مردان شاغل دچار زیان ناشی از کرونا شدهاند. همچنین بر اساس نتایج مطالعه با ارتقاء طبقه درآمدی، تحصیلات و بهبود موقعیت اقتصادی اجتماعی، زنان نسبت به مردان، بهبود بیشتری در وضعیت شغلی، درآمدی و پس اندازی خود مشاهده میکنند.
مطالعات زنان
نگین فلاح حقیقی؛ زینب شریفی؛ حامین احمدی
چکیده
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکانپذیر نیست. با این وجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره ...
بیشتر
در حال حاضر توسعه اقتصادی بدون مشارکت اقتصادی زنان امکانپذیر نیست. با این وجود، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران در سطح مطلوبی قرار ندارد. بر اساس آخرین آمار، استان یزد رتبه دوم را از لحاظ نرخ بیکاری زنان دارد. از این رو، این تحقیق با هدف واکاوی موانع مشارکت اقتصادی زنان در استان یزد انجام گرفت. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی بهره گرفته شد. جامعه هدف تحقیق شامل گروههای منتخب استان یزد بود. نمونهگیری به صورت هدفمند انجام گرفت و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه و مشاهده بود. برای اطمینان از روایی و پایایی دادهها، پژوهشگر به هنگام جمعآوری دادهها از روشهای مختلفی چون بررسی اسناد و مدارک، مصاحبه، تهیه عکس و فیلم و ضبط صـدا بهره گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از کدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد در گام اول، با کدگذاری باز 19 مفهوم اصلی استخراج گردید. در گام دوم، کدگذاری محوری انجام گرفت و از 19 مفهوم (کدهای اولیه)،3 مقوله فرعی شامل نگرش نسبت به نقش زنان در فضای کسب و کار، بهره کشی از نیروی کار زنان و اثرات فردی، خانوادگی و فرهنگی اشتغال زنان شناسایی شد. در نهایت، مدل پارادیمی شامل شرایط علّی، شرایط زمینهای، پیامدها، تعاملات و راهبردها به تصویر کشیده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، پیشنهاداتی به منظور افزایش مشارکت اقتصادی زنان ارائه گردید.
مطالعات زنان
فریبا علاسوند
چکیده
با وجود اهمیت عدالت در فقه سیاسی-اجتماعی، نظریهپردازیها باید به نظامسازی یا ساختارهای روندساز منجر شوندف اما در رویکرد اسلامی مطرح و تقویت نشدهاند. از جمله مهمترین مباحث عدالت، پردازش نظریهای است که شامل ابعاد نظری و عملی روشن بهمثابۀ راهبرد ادارۀ جامعه است. این ابعاد اگرچه در مطالعات دو دهۀ اخیر حوزۀ عدالت مورد توجه پژوهشگران ...
بیشتر
با وجود اهمیت عدالت در فقه سیاسی-اجتماعی، نظریهپردازیها باید به نظامسازی یا ساختارهای روندساز منجر شوندف اما در رویکرد اسلامی مطرح و تقویت نشدهاند. از جمله مهمترین مباحث عدالت، پردازش نظریهای است که شامل ابعاد نظری و عملی روشن بهمثابۀ راهبرد ادارۀ جامعه است. این ابعاد اگرچه در مطالعات دو دهۀ اخیر حوزۀ عدالت مورد توجه پژوهشگران داخلی قرار گرفتهاند، نیازمند کاوش بیشتر و تمرکز روی موضوعات خرد هستند. این مقاله با هدف تقویت این ابعاد و ضرورتها به طرح ایدۀ خود میپردازد و بهدلیل اهمیت حقوق و مزایای اجتماعی زنان، میدان بررسی و تطبیقات خود را در موضوع عدالت برای زنان قرار داده است. پرسش اصلی مقاله ناظر به مهمترین چالش نظری و عملی عدالت است که در پاسخ ملاحظۀ نظری به چالش معیار نابرابری و ملاحظۀ عملی به دو بحث ادراکسنجی و شاخصسازی برای عدالت پرداخته است. روش مقاله پس از جمعآوری دادههای لازم، تحلیل محتوا، و مقاله اسنادی و بنیادی است. گفتنی است این مقاله برگرفته از یک کلان طرح دربارۀ عدالت جنسیتی است. مطابق نتایج، نابرابری بهعنوان مهمترین مسئله در مطالعات عدالت، نیازمند تعیین معیار است. چندمعیارگی در نظریۀ عدالت اسلامی قابلدفاع است. تفاوت میان مردان و زنان بهعنوان بخشی از معیارها با سیاستهای جانبدارانه در راستای حمایت از خانواده، مادرانگی، زنانگی و فردیت زنان مورد توجه قرار میگیرد. عدالت، امری راهبردی برای تنظیم روابط افراد با یکدیگر از حوزۀ خانوادگی تا حوزۀ اجتماعی است و نیازمند طراحی معیارها، اصول و اهداف، شاخصسازی و ادراکسنجی است.
مطالعات زنان
نسیم شریعت پناهی؛ مهدیه محمدتقی زاده
چکیده
امروزه توسعۀ اجتماعی کشورها در گرو مشارکت سازمانهای مردمنهاد در تحقق حقوق گروهها و افراد جاماندۀ اجتماع است. با توجه به اینکه حمایت اجتماعی از خانوادههای در معرض آسیب از سویی با مسئولیت و مسئولیتپذیری همۀ افراد جامعه و از سوی دیگر با حقوق افراد در جامعه مرتبط است، مشارکت سمنها و بررسی چالشهای آنها میتواند حمایت از این ...
بیشتر
امروزه توسعۀ اجتماعی کشورها در گرو مشارکت سازمانهای مردمنهاد در تحقق حقوق گروهها و افراد جاماندۀ اجتماع است. با توجه به اینکه حمایت اجتماعی از خانوادههای در معرض آسیب از سویی با مسئولیت و مسئولیتپذیری همۀ افراد جامعه و از سوی دیگر با حقوق افراد در جامعه مرتبط است، مشارکت سمنها و بررسی چالشهای آنها میتواند حمایت از این خانوادهها را تسهیل کند. این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روششناسی تحلیل محتوا انجام شد. در این روش، انتخاب نمونه بر گزینش هدفمند و معیارمحور استوار است. به این منظور بیست سمن فعال در حوزۀ اجتماعی زنان به روش نمونهگیری هدفمند از میان پنجاه سمن فعال در این حوزه در شهر تهران انتخاب شدند. درمجموع با توجه به آمادگی و پذیرش مصاحبه، ده سمن در پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. زنبودن نمونهها از آن جهت حائز اهمیت است که مشارکت داوطلبانه در حوزۀ خانواده و آسیب اغلب با استقبال زنان مواجه میشود و زنان نقش پررنگتری در این امر دارند. از اینرو برای بهدستآوردن دادهها از گروه با مشارکتپذیری بیشتر، زنبودن شاخص مهمی برای پژوهش بود. نتایج پژوهش بر این امر تأکید دارد که مشارکت سمنها را نمیتوان صرفاً در یک طیف خطی صفر و یکی دید، بلکه باید براساس نوع و نحوۀ فعالیت آنها، میزان مشارکت آنان را براساس یک طیف با دو سر مشارکت منفعلانه تا مشارکت فعال دانست.
مطالعات زنان
یحیی بوذری نژاد؛ ابوالفضل اقبالی
چکیده
گروههای مرجع، الگوها و شیوههای زیست تأثیرگذار که به معرفی تیپهای ایدئال سبک زندگی در جوامع مختلف منجر میشوند، یکی از ابعاد مهم حوزۀ مطالعات اجتماعی هستند. در جامعۀ ایرانی، یکی از این الگوها و مراجع تأثیرگذار در تعیین شیوههای زیست و سبک زندگی، دین و سیرۀ بزرگان دینی است. پژوهشهایی که دربارۀ میزان دینداری و کیفیت آن در جامعۀ ...
بیشتر
گروههای مرجع، الگوها و شیوههای زیست تأثیرگذار که به معرفی تیپهای ایدئال سبک زندگی در جوامع مختلف منجر میشوند، یکی از ابعاد مهم حوزۀ مطالعات اجتماعی هستند. در جامعۀ ایرانی، یکی از این الگوها و مراجع تأثیرگذار در تعیین شیوههای زیست و سبک زندگی، دین و سیرۀ بزرگان دینی است. پژوهشهایی که دربارۀ میزان دینداری و کیفیت آن در جامعۀ ایرانی صورت گرفته است، نشان از وجود الگوهای دینی در مناسبات زندگی ایرانیان دارد. به این ترتیب بهنظر میرسد تبیین و معرفی الگوهای سبک زندگی دینی در بستر تاریخ و سیرۀ بزرگان دین و معصومان (ع) در تعیین و جهتدهی به شیوههای زیست ایرانیان سهم مؤثری خواهد داشت. سیرۀ حضرت زهرا (س) بهمثابۀ یک الگوی فراتاریخی، ظرفیت عظیم و تأثیرگذاری برای استخراج الگوی زن مسلمان در شئون مختلف زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان دارد؛ بنابراین، این مقاله سیرۀ ایشان را از منظر هویت جنسیتی و زنانگی بازخوانی میکند. روش تحقیق اسنادی است و از متون معتبر برای جمعآوری دادهها بهره گرفته شده است. همچنین پژوهش حاضر براساس مبانی هستیشناختی، انسانشناختی، دینشناختی و ارزششناختی اسلامی، مؤلفههای هویت جنسیتی زنانه را در محورهای حجاب، حیا و عفت، همسری، مادری، خانهداری و حضور مؤثر اجتماعی تعریف میکند، هریک از آنها را در سیرۀ حضرت زهرا (س) بررسی تاریخی میکند و روایتی زنانه از منش و زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی ایشان ارائه میدهد.
مطالعات زنان
ناهید سلیمی
چکیده
زنان بهعنوان بخش مهمی از بدنۀ فعال اجتماع و درگیر مستقیم با نهاد پویای خانواده، عملاً نقش مهمی در شناخت و حل مسئله در تمام حوزههای عمومی ایفا میکنند. جمهوری اسلامی بهعنوان حکمرانی متعالی که نظامی مبتنی بر مردمسالاری دینی است، نیازمند توجه به این بخش از کنشگران و تسهیل مشارکت عمومی آنان در فرایندهای شناخت مسئله، تصمیمگیری ...
بیشتر
زنان بهعنوان بخش مهمی از بدنۀ فعال اجتماع و درگیر مستقیم با نهاد پویای خانواده، عملاً نقش مهمی در شناخت و حل مسئله در تمام حوزههای عمومی ایفا میکنند. جمهوری اسلامی بهعنوان حکمرانی متعالی که نظامی مبتنی بر مردمسالاری دینی است، نیازمند توجه به این بخش از کنشگران و تسهیل مشارکت عمومی آنان در فرایندهای شناخت مسئله، تصمیمگیری و پایش خواهد بود. بدینمنظور نیازمند احصای الگوی موجود در مضامین برجستۀ گفتمان دینی در موضوع مشارکت بدنۀ اجتماعی زنان برای نیل به الزامات اسلامی مشارکت عمومی زنان در فرایند حکمرانی اسلامی هستیم. در این پژوهش، با هدف استخراج این الگو از روش کیفی و راهبرد تحلیل مضمون استفاده شده است. برای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش نیز 13 مصاحبۀ عمیق با خبرگان دینی مشرف به فضای کنشگری زنان با سابقۀ عملی یا نظری خطمشیگذارانه انجام شده است. تحلیل دادهها در فرایند کدگذاری به ظهور 48 مضمون پایه در قالب 10 مضمون سازماندهنده و 2 مضمون فراگیر و ارائۀ شبکۀ مضامین منجر شد. یافتهها نشان داد الگوی مضمونی گفتمان دینی در خصوص مشارکت بدنۀ اجتماعی زنان در فرایند خطمشیگذاری زنان و خانواده مشتمل بر دو بعد اساسی مؤلفههای مشارکت و مکانیسمهای مشارکت است. الگوی احصاشده از مضامین اصلی مشارکت در ادامه در بعد مؤلفهها شامل مضامین غایتمندی، مسئلهمحوری، سطحبندی بدنۀ اجتماعی، دینمحوری و الهیبودن و تخصیص عرصهها و مرزها و در بعد مکانیسمها شامل مضامین قانونی و شرعیبودن، عامبودن و جنسیتزدایی، توانمندسازی، نهادهای واسط و نهادهای تخصصی هستند.
مطالعات زنان
الهام شیردل؛ مهدی معینی؛ عبدالحمید دهانی
چکیده
یکی از اهداف مهم در جوامع مختلف، کیفیت زندگی مردم آن کشور بهویژه زنان است. زنان بهعنوان مؤثرترین عضو جامعه، نقش بسزایی در ادارۀ خانواده و تحکیم ساختارهای جامعه دارند. کیفیت زندگی زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از اینرو هدف از انجام پژوهش حاضر، رتبهبندی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار است. روش تحقیق ...
بیشتر
یکی از اهداف مهم در جوامع مختلف، کیفیت زندگی مردم آن کشور بهویژه زنان است. زنان بهعنوان مؤثرترین عضو جامعه، نقش بسزایی در ادارۀ خانواده و تحکیم ساختارهای جامعه دارند. کیفیت زندگی زنان تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از اینرو هدف از انجام پژوهش حاضر، رتبهبندی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار است. روش تحقیق توصیفی–پیمایشی و جامعۀ آماری آن شامل 13 تن از زنان متأهل شاغل و خانهدار شهرستان مهرستان است که دارای حداقل پنج سال سابقۀ خانهداری یا اشتغال و حداقل مدرک کارشناسی در رشتۀ جامعهشناسی هستند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامۀ مقایسۀ زوجی استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 83/0 و نرخ ناسازگاری کوچکتر از 1/0 در سطح بالا محاسبه شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از مدل تحلیل سلسلهمراتبی AHP و نرمافزار Expert choice انجام گرفت. یافتههای تحقیق نشان داد از بین شش عامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان شاغل و خانهدار شهرستان مهرستان، رابطۀ اجتماعی مهمترین عامل است. در ادامه، امنیت اجتماعی در رتبۀ دوم، حمایت اجتماعی در رتبۀ سوم، منزلت اجتماعی در رتبۀ چهارم، سرمایۀ فرهنگی در رتبۀ پنجم و سلامت عمومی در رتبۀ ششم عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زنان شاغل و خانهدار قرار گرفتند؛ بنابراین، کیفیت پیوندهای اجتماعی در افزایش سلامت اجتماعی و از طرف دیگر در کیفیت زندگی زنان متأهل شاغل و خانهدار نقش اساسی دارد.
مطالعات زنان
حجیه بی بی رازقی نصرآباد؛ سوسن باستانی
چکیده
هدف از این مطالعه، تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل است. رویکرد پژوهش کیفی است. نمونه شامل 25 زن شاغل با تجربۀ مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونهگیری هدفمند و با حداکثر تنوع براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوۀ گردآوری دادهها مصاحبۀ عمیق بهصورت انفرادی و حضوری و تلفنی و روش تحلیل یافتهها، ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، تفسیر و بازنمایی ابعاد مختلف مرخصی زایمان در بین مادران شاغل است. رویکرد پژوهش کیفی است. نمونه شامل 25 زن شاغل با تجربۀ مرخصی زایمان ساکن شهر تهران است که از طریق نمونهگیری هدفمند و با حداکثر تنوع براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوۀ گردآوری دادهها مصاحبۀ عمیق بهصورت انفرادی و حضوری و تلفنی و روش تحلیل یافتهها، تحلیل مضمون به روش براون است که به سه شیوۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند. از فرایند تحلیل دادهها مقولۀ هستۀ «دوگانگی در تجربۀ مرخصی زایمان» حاصل شد که برخاسته از دو مضمون «تجربۀ دووجهی زنان از فرصت مرخصی زایمان» و «تناقضات در سیاست و برنامههای اجرایی» است. براساس یافتهها «مهارتهای مدیریت بدن»، «ارتقای سلامت زیستی کودک»، «ایفای باکیفیت نقش مادری» و «کمک به تعادل کار-خانواده» گویای درک زنان از مرخصی زایمان بهمثابۀ فرصتی برای تقویت نهاد خانواده است، اما تردید در تصمیمگیری که ناشی از «ترس از جدایی از فرزند» و «تردید در بازگشت به کار» است و ناامنی و تنزل موقعیت شغلی نیز بخش مهمی از تجربۀ مادران بهشمار میرود. درک مادران شاغل از نحوۀ اجرای برنامه نیز بیانگر متناقضبودن آن است که از سه زیرمضمون «نابسندگی قانونگذاری»، «تنندادن بخش خصوصی» و «گشودگی بخش دولتی» احصا شده است. نتیجه اینکه سیاست مرخصی زایمان با توجه به نیازها و شرایط مادران، کودکان و کارفرمایان نیازمند بررسی، نظارت و بازطراحی است.
مطالعات زنان
کیوان شجاع چاغروند؛ علیرضا پورسعید؛ مریم امیدی نجف آبادی
چکیده
این مطالعه با هدف تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سالهای 1398-1400 انجام گرفت. جامعۀ آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران است که براساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. ...
بیشتر
این مطالعه با هدف تأثیر توانمندسازی شغلی بر امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی انجام شد. تحقیق کاربردی و توصیفی است و در استان تهران در طول سالهای 1398-1400 انجام گرفت. جامعۀ آماری این مطالعه شامل زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی استان تهران است که براساس فرمول کوکران 216 نفر انتخاب شدند. پرسشنامۀ محققساخته برای پنج متغیر مهارتهای ارتباطی و کار گروهی (7 گویه)، خلاقیت و حل مسئله (6 گویه)، تعهد و احساس مسئولیت (6 گویه)، اطلاعات و دانش تخصصی (5 گویه) و مهارتهای فنی و کار عملی (5 گویه) طراحی شد. همچنین پرسشنامۀ استاندارد برای امنیت غذایی با ابعاد فراهمی و دسترسی، ثبات و استفاده از مواد غذایی استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار AMOS24 صورت گرفت. براساس نتایج مطالعه، زنان روستایی سرپرست خانوار وضعیت متوسطی برای توانمندسازی شغلی و وضعیت ضعیفی برای امنیت غذایی دارند. نتایج حاکی از آن است که توانمندسازی شغلی 50/57 درصد از امنیت غذایی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی را تبیین میکند. درمجموع توصیه میشود برای بهبود امنیت غذایی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی، توجه ویژهای به توانمندسازی شغلی صورت گیرد.
مطالعات زنان
فرزانه حقیقت قهفرخی؛ سید علی حسینی؛ اسماعیل قادری؛ سید مجتبی محمودزاده
چکیده
هویت، منشأ و کانون ارزشهای یک فرد را نشان میدهد. افراد با عضویت در گروههای اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود میپردازند. زنان بهعنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروههای مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاهی در تقابل با ارزشهای سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار میگیرند. ...
بیشتر
هویت، منشأ و کانون ارزشهای یک فرد را نشان میدهد. افراد با عضویت در گروههای اجتماعی مختلف به تعریف هویت اجتماعی خود میپردازند. زنان بهعنوان بخش بزرگی از نیروی کار در صنعت گردشگری، با عضویت در گروههای مختلف و فعالیت در بستر جدید گردشگری که گاهی در تقابل با ارزشهای سنتی آنان است، در معرض تغییر و تحولات هویتی قرار میگیرند. هدف اصلی این پژوهش، ارائۀ تحلیل شبکۀ مضمونی برساخت هویتی زنان شاغل در گردشگری و بهطور خاص زنان شاغل در اقامتگاههای بومگردی استان کرمان است. در این پژوهش، از روششناسی کیفی مردمنگاری استفاده شده است. بیست نفر از زنان شاغل در این اقامتگاهها از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با آنها مصاحبۀ عمیق صورت گرفت. برای تحلیل دادهها از تحلیل شبکۀ مضامین اتراید-استرلینگ استفاده شد. در فرایند ششمرحلهای تحلیل، 88 کد اولیه به 33 مضمون بنیادین، 13 مضمون سازماندهنده و یک مضمون فراگیر «سیر گذار هویتی زنان از وابستگی سنتی به استقلال مدرن در بستر گردشگری» تقلیل یافتند. تحلیل شبکۀ مضامین حاکی از آن است که تجربۀ فرصتهای جدید از طریق توسعۀ گردشگری در کنار تجارب زیستۀ مطلوب و نامطلوب گذشته و اکنون زنان و همچنین فعالیت در بستر اجتماعی فرهنگی موجود، به برساخت هویتی در ابعاد مختلف منجر میشود. این فرایندهای هویتی حاصل تعامل زنان با دنیای بیپایان گردشگری و ابعاد مختلف مدیریتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن است؛ زنانی که تا پیش از ورود به دنیای گردشگری درگیر مسائل فردی در حوزۀ نهاد خانواده بودهاند.
علوم سیاسی
سیما رییسی؛ حسین تفضلی؛ محمد توحیدفام؛ احمدرضا طاهری
چکیده
در هر جامعهای، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی بر پایۀ ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل میگیرد که مشارکت را معقول یا سنتی میکند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است. در مطالعۀ پیشرو با نگاهی به این پرسش که نظام قشربندی بلوچستان، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحتالشعاع قرار داده است، مشارکت سیاسی ...
بیشتر
در هر جامعهای، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی بر پایۀ ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل میگیرد که مشارکت را معقول یا سنتی میکند. مشارکت سیاسی زنان بلوچ نیز بر همین پایه شکل گرفته است. در مطالعۀ پیشرو با نگاهی به این پرسش که نظام قشربندی بلوچستان، چگونه مشارکت سیاسی زنان بلوچ را تحتالشعاع قرار داده است، مشارکت سیاسی زنان بلوچ با توجه به قشربندیهای اجتماعی بررسی میشود. این پژوهش با روش زمینهای و تکنیک مصاحبۀ نیمهساختاریافته و نمونهگیری هدفمند، دربارۀ یازده زن و مرد بلوچ انجام گرفت. اهداف عمدۀ پژوهش عبارتاند از گرهگشایی مسائل و معضلات مشارکت سیاسی منطقۀ بلوچستان، شناسایی تأثیر عملکرد مشارکت سیاسی بر فرایند قشربندی اجتماعی سیستان و بلوچستان و دستیابی به راهکارهایی عملی و دقیق برای مشارکت سیاسی زنان استان تا در راهبردها و چشماندازهای توسعهای کشور بهکار گرفته شود. یافتههای پژوهش نشان میدهد مشارکت سیاسی زنان بلوچ تحتالشعاع قشربندیهای اجتماعی بلوچستان قرار گرفته است. با وجود اینکه عوامل زمینهای مانند مردسالاری، جامعهپذیری جنسیتی، انگارههای مذهبی و پیشینههای تاریخی و ذهنی مشابه هستند، مشارکت زنان با توجه به قشربندیهای اجتماعی هر بخش از منطقۀ بلوچستان شکل گرفته است. قشربندیهای اجتماعی عبارتاند از: قشربندی طایفهای در شمال بلوچستان، قشربندی کاست طبقاتی در مرکز و جنوب بلوچستان، و قشربندی اقتصادی و طایفهای در ساحل بلوچستان. این قشربندیها درمجموع، نهتنها بر مشارکت سیاسی زنان، بلکه بر مشارکت همۀ مردم منطقه تأثیر گذاشته است.
مطالعات زنان
شهره روشنی
چکیده
کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعهاند و برقراری تعادل بین نقشهای شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئتعلمی دانشگاه بهدلیل برعهدهداشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواریهای بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و بهطور خاص مادری مواجهاند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل ...
بیشتر
کار و خانواده دو نهاد مهم برای فرد و جامعهاند و برقراری تعادل بین نقشهای شغلی و خانوادگی اهمیت بسزایی در پیشبرد موفق اهداف دارد. اعضای هیئتعلمی دانشگاه بهدلیل برعهدهداشتن حجم زیاد وظایف شغلی با دشواریهای بیشتری برای برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و بهطور خاص مادری مواجهاند. شناسایی شرایط اثرگذار بر ایفای متعادل نقشها میتواند نقش مهمی در ایجاد زمینههای لازم برای رفع مشکلات و موانع موجود در مسیر برقراری تعادل میان نقشهای شغلی و مادری و درنتیجه ایفای هر چه بهتر این نقشها داشته باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری است. پژوهش به روش کیفی انجام شده و با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئتعلمی دانشگاههای شهر تهران، به تحلیل محتوای کیفی مصاحبهها پرداخته است. شرایط اثرگذار بر برقراری تعادل شامل «نگرش به مادری و اشتغال»، «چگونگی حمایت و همراهی خانواده»، «چگونگی حمایت و همراهی دانشگاه»، «اقتضائات شغلی اعضای هیئتعلمی»، «خصوصیات فردی»، «دشواریهای دوران خردسالی فرزندان»، «حضور فرزندان در منزل» و «دسترسی به امکانات مادی» بوده است. برخی شرایط از جمله حمایت و همراهی همسر و دانشگاه، نقش برجستهتری در برقراری تعادل دارند و علاوه بر کمک به زنان برای ایفای موفق وظایف شغلی و مادری، با کاهش تنشهای ناشی از دغدغههای ایفای همزمان نقشها و ایجاد اطمینان خاطر و آرامش نیز در ایفای متعادل نقش شغلی و مادری مؤثرند و لازم است بهطور ویژه مورد توجه قرار گیرند.
مطالعات زنان
نازنین بشیری منش؛ نسرین قدمیاری؛ حدیث احمدی
چکیده
حضور مدیران زن در ترکیب هیأت مدیره به دلیل سبک تصمیمگیری خاص و دقت نظر بالا در ایفای مسئولیتهای خود تأثیر مثبت و قابل توجهی بر بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکتها دارد. به طوری که حضور زنان منجر به تقویت بعد نظارتی هیأت مدیره شده و رفتارهای فرصتطلبانه را کاهش داده و عملکرد و کارایی هیأت مدیره را بهبود میبخشد. بر این اساس هدف ...
بیشتر
حضور مدیران زن در ترکیب هیأت مدیره به دلیل سبک تصمیمگیری خاص و دقت نظر بالا در ایفای مسئولیتهای خود تأثیر مثبت و قابل توجهی بر بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکتها دارد. به طوری که حضور زنان منجر به تقویت بعد نظارتی هیأت مدیره شده و رفتارهای فرصتطلبانه را کاهش داده و عملکرد و کارایی هیأت مدیره را بهبود میبخشد. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حضور زنان در هیأت مدیره بر مسئولیت اجتماعی شرکتها میباشد. به منظور اندازهگیری مسئولیت اجتماعی شرکتها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 129 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1392 تا 1399 است. متغیر مستقل پژوهش تعداد زنان در ترکیب هیأت مدیره و متغیر وابسته مسئولیت اجتماعی شرکت است. . مسئولیت اجتماعی به دو بعد داخلی و دو بعد خارجی تفکیک شده است. ابعاد داخلی شامل میزان افشای اطلاعات مربوط به روابط کارکنان و افشای اطلاعات مربوط به تولید، و ابعاد خارجی مشتمل بر میزان افشای اطلاعات مربوط به مشارکت اجتماعی و افشای اطلاعات مربوط به محیط زیست میباشد. نتایج پژوهش نشان میدهد که حضور مدیران زن در هیأتمدیره تأثیر مستقیم و معناداری بر ایفای مسئولیت اجتماعی داخلی و خارجی شرکتها و میزان افشای عملکرد اجتماعی دارد. درنتیجه حضور زنان به عنوان یکی از سازوکارهای حاکمیت شرکتی منجر به ایفای بهتر مسئولیت اجتماعی و افزایش میزان افشای اطلاعات گردد.
مطالعات زنان
عفت برنا؛ حسین افراسیابی؛ احمد کلاته ساداتی؛ مهدی کرمانی
چکیده
با وجود افزایش چشمگیر زنان در آموزش عالی، شکاف درخور توجهی در فعالیتهای اجتماعیـ اقتصادی زنان بهعنوان مظاهر موفقیت در زندگی امروزین همچنان وجود دارد. هدف از مطالعة حاضر، فهم موانع و تسهیلکنندههای موفقیت زنان است. در قالب مطالعهای کیفی با رویکرد دادهبنیاد با زنان 30 تا 40 سالة ساکن در شهر مشهد مصاحبههای نیمهساختاریافته ...
بیشتر
با وجود افزایش چشمگیر زنان در آموزش عالی، شکاف درخور توجهی در فعالیتهای اجتماعیـ اقتصادی زنان بهعنوان مظاهر موفقیت در زندگی امروزین همچنان وجود دارد. هدف از مطالعة حاضر، فهم موانع و تسهیلکنندههای موفقیت زنان است. در قالب مطالعهای کیفی با رویکرد دادهبنیاد با زنان 30 تا 40 سالة ساکن در شهر مشهد مصاحبههای نیمهساختاریافته انجام شد. بر پایة نمونهگیری نظری و هدفمند، مصاحبهها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت و درنهایت با 25 نفر مصاحبه شد. دادهها پس از انتقال به نرمافزار تحلیل کیفی مکسکیودیای با شیوة کدگذاری دادهبنیاد برساختگرا تحلیل شد. یافتهها در قالب هشت مقوله بازنمایی شد که عبارتاند از: «جامعهپذیری تکبعدی و محدودسازی بیرونی»، «محدودیت چشمانداز شغلی»، «نبود حمایت مالی و خانوادگی»، «کمبود آموزشهای مهارتمحور»، «فشار نقش خانهداری»، «تمرکز بر توانمندیهای شخصی»، «دسترسی به تحصیلات دانشگاهی» و «فرصت فضای مجازی». مقولة مرکزی با عنوان «محدودیت و دوگانگی نقش» نام گرفت. یافتهها حاکی از این است که نظامهای درهمتنیدة اجتماعیـ فرهنگی که هویت افراد را شکل میدهد زنان را درگیر چرخهای از یادگیری در رابطه با تأثیرات نظاممند کردهاست؛ بهطوریکه مشارکتکنندگان ساختارهای معناسازی مورد نیاز برای پالایش تأثیرات تبعیضآمیز را توسعه میدهند. میتوان گفت که نظام اجتماعی توانسته فرصتهای جدیدی برای زنان فراهم کند، اما وزن مؤلفههای اجتماعی جنسیتی همچنان بالاست و این فرصتها تحقق پیدا نکردهاند.