نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری رشتة جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی ایران، دانشکدة علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی

2 استاد گروه جامعه‌شناسی، دانشکدة علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی

3 دانشیار گروه جامعه‌شناسی، دانشکدة علوم انسانی و اجتماعی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی

چکیده

نارضایتی از زندگی زناشویی، کاهش صمیمیت و فاصله‌گیری عاطفی زوجین به طلاق عاطفی منجر می‌شود. این مسئله یکی از آسیب‌های خانوادگی جامعة حاضر است که خانواده‌ها به گونه‌ای مختلف با آن درگیر بوده و درک و تفسیر متفاوتی از آن دارند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی و راهبردهای مواجه با آن به روش نظریة مبنایی در میان زنان شهرستان تنکابن انجام شده است. با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند 21 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مراجعه‌کننده به مراکز مشاورة شهرستان تنکابن انتخاب و با استفاده از مصاحبة عمیق اطلاعات لازم گردآوری شد. داده‌ها طی سه مرحله کد‌گذاری و تحلیل شده است. نتایج نشان می‌دهد مقولاتی همچون بی‌توجهی مردان به زنان، بی‌مسئولیتی، خشونت، مشکلات ارتباطی و جنسی، عدم حضور مؤثر در منزل و نداشتن برنامة مناسب اوقات فراغت موجب بروز طلاق عاطفی شده و عواملی همچون شرایط خانوادگی و دخالت‌های خانواده‌ها و پایگاه اقتصادی‌ـ اجتماعی فرد، شغل، درآمد، مدت زمان ازدواج و سن زوجین موقع ازدواج باعث تشدید عوامل علّی مؤثر بر طلاق عاطفی می‌شود. لذا راهبرد رهایی از این وضعیت در دو سطح فردی و اجتماعی مطرح شده است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Analysis of emotional divorce and its effective factors in married women of Tonekabon city

نویسندگان [English]

  • hadiseh ramezanifar 1
  • Alireza Kaldi 2
  • Bahram Ghadimi 3

1 Sociology, Sociology of Social Issues of Iran, Islamic Azad University, Tehran, Iran

2 Professor of Sociology, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.

3 Associate Professor, Department of Sociology, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.

چکیده [English]

Dissatisfaction with married life, reduced intimacy and emotional distance between couples leads to emotional divorce. Therefore, the purpose of this study is to analyze the factors affecting emotional divorce and strategies to deal with it using the basic theory method among women in Tonekabon. Using purposive sampling method, 21 women involved in emotional divorce referred to counseling centers in Tonekabon were selected and the necessary information was collected using in-depth interviews. The data is encoded and analyzed in 3 steps. The results show that categories such as men's neglect of women, irresponsibility, violence, communication and sexual problems, lack of effective presence at home and lack of proper leisure programs cause emotional divorce and factors such as family conditions and family and base interventions. Socioeconomic status of the individual, occupation, income, duration of marriage, and age of the couple at the time of marriage exacerbate the causal factors affecting emotional divorce. Therefore, the strategy to get rid of this situation has been proposed at both individual and social levels

کلیدواژه‌ها [English]

  • emotional divorce
  • women
  • marital relationship
  • Tonekabon city
[1] آزادی، شهین؛ سهامی، سوسن؛ قهرمانی، زهرا (1389). «ارزیابی عوامل اجتماعی زمینه‌ساز طلاق عاطفی در میان کارکنان زن شرکت بهره‌برداری نفت گچساران»، گزارش نهایی، طرح مصوب معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران.
[2] اخوی ثمرین، زهرا؛ زهراکار، کیانوش؛ فرشاد، محسن‌زاده؛ احمدی، خدابخش (1396). «بررسی عوامل زمینه‌ساز طلاق در بافت اجتماعی شهر تهران»، مجلة فرهنگی‌ـ تربتی زنان و خانواده، دورة 12، ش 40، ص 105ـ126.
[3] استراس، آنسلم؛ کوربین، جولیت (1385). اصول روش کیفی: نظریة مبنایی، رویه‌ها و شیوه‌ها، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
[4] اسکافی، مریم (1393). «اثر شبکه‌های اجتماعی در طلاق عاطفی (مورد مطالعه: شهر مشهد)»، دکتری تخصصی دانشگاه تهران مرکز، استاد راهنما دکتر فرح ترکمان.
[5] افراسیابی، حسین؛ دهقانی، رقیه (1395).«زمینه‌ها و نحوۀ مواجه با طلاق عاطفی میان زنان شهر یزد»، زن در توسعه و سیاست، دورۀ 14، ش 2، ص 255ـ271.
[6] باستانی، سوسن و همکاران (1389). «طلاق عاطفی: علل و شرایط میانجی»، مجلة بررسی مسائل اجتماعی ایران، س اول ش 3، ص 1ـ20.
[7] باستانی، سوسن؛ روشنی، شهره؛ گلزاری، مریم (1390). «پیامدهای طلاق عاطفی و استراتژی‌های مواجهه با آن»، فصل‌نامة خانواده‌پژوهی، س 7، ش 26.
[8] بالاگبری، محدثه؛ حسینی، سعیده‌السادات (1398).«ارائه الگوهای پیش‌بینی‌کنندة طلاق عاطفی در زوجین شهر کرمانشاه»، مجلة پژوهش‌های نوین در علوم رفتاری، دورة 4، ش 36، ص 29ـ53.
[9] بخارایی، احمد (1386). جامعه‌شناسیزندگیخاموشدرایران، تهران: پژواک جامعه.
[10] برزین، هادی (1395). «مقایسة طلاق عاطفی و رضایت زناشویی در زنان شاغل و غیر‌شاغل»، پایان‌نامة کارشناسی ارشد روان‌شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، استاد راهنما دکتر هادی بهرامی.
[11] بک، الریش؛ گرنشایم، الیزابت‌بک (1398). آشوب ازلی عشق، ترجمة نبیل آزادی، تهران: پارسه.
[12] چلبی، مسعود (1375). جامعه‌شناسینظم، تشریحتحلیلنظرینظماجتماعی، تهران: نی.
[13] خان‌محمدی، فاطمه؛ پرتوی، لطیف (1396). «بررسی رضایت از زندگی زناشویی در میان زوجین دارای سبک‌های سنتی و مدرن و عوامل اجتماعی‌ـ فرهنگی مرتبط با آن در شهر میاندوآب»، مطالعات جامعه‌شناختی، ش 34، ص109ـ 126.
[14] رازقی، نادر؛ اسلامی، اصلی (1394). «مطالعة کیفی علت‌های تعارض در خانواده»، فصل‌نامة فرهنگی‌ـ تربیتی زنان و خانواده، س10، ش32، ص 53ـ72.
[15] رشید، خسرو؛ مرادی، آزاده (1396)، «تعیین نقش متغیرهای ارتباطی در پیش‌بینی طلاق عاطفی»، پژوهش‌های جامعه‌شناسی معاصر، س6، ش اول، ص133ـ151.
[16] رضایی، علی‌محمد؛ میرزاده کوهشاهی، فرشته؛ یعقوبی، الهام (1396). «تعامل عاطفی زوجین و نقش آن در طلاق عاطفی و اقدام به طلاق»، فصل‌نامة خانواده‌پژوهی، پیاپی 52، ص 585ـ604.
[17] زارعی محمودآبادی، حسین (1392). رابطة سبک‌های دلبستگی و ویژگی‌های شخصیتی به‌عنوان پیش‌بینی‌کنندة میل به طلاق در زوجین، فصل‌نامة مشاوره و روان‌درمانی خانواده، ش 4، ص 554ـ571.
[18] زمانیان، علی (1387). تغییرات بنیادین نهاد خانواده در چند دهة اخیر در ایران، معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی دفتر گسترش تولید علم.
[19] ساروخانی، باقر (1385). مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده، چ8، تهران: سروش.
[20] ستار، پروین؛ داودی، مریم؛ محمدی، فریبرز (1391). «عوامل جامعه‌شناختی مؤثر در طلاق عاطفی بین خانواده‌های تهرانی»، مطالعات راهبردی زنان، س14، ش 56، ص 119ـ152.
[21] شاکرمی، عارف؛ قاسمی، زهرا؛ صدفی، ذبیح‌الله (1398). «تبیین جامعه‌شناختی عوامل مؤثر بر نگرش متأهلان به طلاق عاطفی»، مجلة جامعه‌شناسی ایران، دورة19، ش 3، ص 29ـ53.
[22] شعبانی، سعید (1392). «بررسی میزان طلاق عاطفی و عوامل جامعه‌شناختی مرتبط با آن (مورد مطالعه: افراد متأهل شهر همدان)»، پایان‌نامة کارشناس ارشد، دانشگاه تبریز، استاد راهنما دکتر توکل آقایاری رهبر.
[23] صباغی، فاطمه؛ صالحی، کیوان؛ مقدم‌زاده، علی (1396). «ادراک و تجربه‌زیستة زوج‌ها از علل بروز جدایی عاطفی: مطالعه‌ای به روش پدیدارشناسی»، مجلة پژوهش‌های مشاوره، ش 62، صص 4 ـ 31.
[24] عبدالهی، مجتبی (1392). «طلاق عاطفی، مفاهیم و نمادها»، مطالعات خانواده، ش 255.
[25] علیمردانی، بهمن؛ غفوریان، پریسا (درحال چاپ). زندگی با طعم خوشبختی، مشهد: به‌نشر.
[26] قلی زاده، آذر و اسماعیلیان، زهره (1393). «نقش مؤلفه‌های سرمایۀ اجتماعی بر رضایت زناشویی دانشجویان متأهل». دانش و پژوهش در روان‌شناسی کاربردی، س15، ش 2، پیاپی 56، ص 37ـ46.
[27] محمد‌پور، احمد (1392). ضد روش منطق و طرح در روش‌شناسی کیفی، تهران: جامعه‌شناسان.
[28] نوتاش، مریم (1395). سرمایة اجتماعی خانواده چالشی در روابط همسران، تهران: نوتاش.
[29] Al-Hakbani, S (2013). Family guidance guide. Riyadh: King Fahd National Library.
[30] Charl ,Ch(2011). “Mental and Emotional Impact of Divorce on Women”, Journal of the Indian Academy of Applied PsychologyJanuary, Vol.37, No.1, PP 125-131.
[31] Chlen, S. C. H., & Mustaffa, M. S.(2008). Divorce in Malaysia. Seminar Kaunseling Keluarga, Aug 30, Malaysia.
[32] Malouff, J. M., Thorsteinsson, E. B., Schutte, N. S., Bhullar, N., & Rookke, S. E. (2010). “The Five-factor Model of Personality and Relationship Satisfaction of Intimate Partners: A meta-analysis”, Journal of Research in Personality, vol44(1),PP 124-127.
[33] Makers, Jornt J & Monden, Christiaan W.S & Kalmijn, Matthijs (2010), “Are the effects of divorce on psychological distress modified by family background?”, in life course research, 15, PP 27- 40.
[34] Marks, Stephen, R. (1989). “Toward a systems theory of marital qulity”, Journal of marriage and the family, vol51: PP 15-26.
[35] Olson, DH, &Defrain, J. (2006). Marriage and Families. New York: McGraw Hill.
[36] Scanzoni, J. &Scanzoni, L. (2010). Men, women and change: Asociology of Marriage and Family. New York: Mc Graw Hill.