حدیثه رمضانی فر؛ علیرضا کلدی؛ بهرام قدیمی
چکیده
نارضایتی از زندگی زناشویی، کاهش صمیمیت و فاصلهگیری عاطفی زوجین به طلاق عاطفی منجر میشود. این مسئله یکی از آسیبهای خانوادگی جامعة حاضر است که خانوادهها به گونهای مختلف با آن درگیر بوده و درک و تفسیر متفاوتی از آن دارند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی و راهبردهای مواجه با آن به روش نظریة مبنایی در میان زنان ...
بیشتر
نارضایتی از زندگی زناشویی، کاهش صمیمیت و فاصلهگیری عاطفی زوجین به طلاق عاطفی منجر میشود. این مسئله یکی از آسیبهای خانوادگی جامعة حاضر است که خانوادهها به گونهای مختلف با آن درگیر بوده و درک و تفسیر متفاوتی از آن دارند. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر طلاق عاطفی و راهبردهای مواجه با آن به روش نظریة مبنایی در میان زنان شهرستان تنکابن انجام شده است. با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند 21 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مراجعهکننده به مراکز مشاورة شهرستان تنکابن انتخاب و با استفاده از مصاحبة عمیق اطلاعات لازم گردآوری شد. دادهها طی سه مرحله کدگذاری و تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد مقولاتی همچون بیتوجهی مردان به زنان، بیمسئولیتی، خشونت، مشکلات ارتباطی و جنسی، عدم حضور مؤثر در منزل و نداشتن برنامة مناسب اوقات فراغت موجب بروز طلاق عاطفی شده و عواملی همچون شرایط خانوادگی و دخالتهای خانوادهها و پایگاه اقتصادیـ اجتماعی فرد، شغل، درآمد، مدت زمان ازدواج و سن زوجین موقع ازدواج باعث تشدید عوامل علّی مؤثر بر طلاق عاطفی میشود. لذا راهبرد رهایی از این وضعیت در دو سطح فردی و اجتماعی مطرح شده است.
رضا کریمی؛ سمیه عرب خراسانی؛ فائزه السادات طباطبایی امیری؛ محمدرضا نصیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مقایسة روند موضوعی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان و خانواده میان کشورهای توسعهیافته و ایران در سه بازة زمانی صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات علمسنجی و با استفاده از روش تحلیل همرخدادی واژگان و نمودار راهبردی انجام شده است. جامعة پژوهش تعداد 3246 تولیدات علمی کشورهای توسعهیافته وب او ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مقایسة روند موضوعی مفاهیم خشونت در تحقیقات جنسیت، زنان و خانواده میان کشورهای توسعهیافته و ایران در سه بازة زمانی صورت گرفته است. این پژوهش از نوع مطالعات علمسنجی و با استفاده از روش تحلیل همرخدادی واژگان و نمودار راهبردی انجام شده است. جامعة پژوهش تعداد 3246 تولیدات علمی کشورهای توسعهیافته وب او نولج و 1295 مقالة فارسی منتشر در ایران از پایگاه تحقیقات پژوهشکدة زن و خانواده است. براساس تجزیهوتحلیل دادهها، واژگان هسته در قبل از سال 1380 شامل 4 کلیدواژه در پژوهشهای داخلی و در بازة زمانی سال 2000 در پژوهشهای کشورهای توسعهیافته 12، دهة 1980، 14 و در فاصلة میان 2000ـ2010 میلادی 30 کلیدواژه و دهة 1990، 26 و در سالهای 2011ـ2020 شامل 56 کلیدواژه مرتبط بوده است. چهار کلیدواژة اصلی پیش از دهة 1980 شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان معادل چهار کلیدواژة اصلی مطالعات کشورهای توسعهیافته شامل خشونت خانگی، خشونت، همسرآزاری و زنان است. دو کلیدواژة اول شامل خشونت خانگی و خشونت در دو حوزة فارسی و لاتین کاملاً مشابه هستند. در دهة 1980 چهار کلیدواژة نخست پژوهشهای داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان و همسرآزاری است که معادل کشورهای توسعهیافتة آن در رتبهبندی Gendered-based violence, Aggression, Battered women & Dating violence است. در دهة 1990 چهارکلیدواژة نخست پژوهشهای داخلی شامل خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان و خشونت شوهر است. معادل کشورهای توسعهیافته چهارکلیدواژة نخست در مطالعات لاتین شامل Intimate violence, Domestic violence, violence & Gender اشاره شده است که به نوعی تکرار کلیدواژههای دهة پیشین میلادی با تغییر در رتبهبندی و پرداخت پژوهشی به آنهاست. کلیدواژههای دهة 1980 (دورة دوم) نسبت به قبل از 1380، 42درصد متفاوت بوده است و کلیدواژههای دهة 1990 (دورة سوم) نسبت به دهة 1980 (دورة دوم)، 62درصد تغییر داشته است. کلیدواژههای مهم قبل از 1380 خشونت خانگی، خشونت، خشونت خانگی علیه زنان و خشونت علیه زنان است. مهمترین کلیدواژههای دهة 1980 خشونت خانگی، خشونت، خشونت علیه زنان، همسرآزاری، زن، خشونت جنسی، خشونت خانگی، کودکآزاری، خشونت زناشویی، بارداری، پزشکی قانونی، خانواده و خشونت روانشناختی است. کلیدواژههای مهم دهة 1990 خشونت خانگی، خشونت خانگی علیه زنان، خشونت علیه زنان، خشونت شوهر، خشونت، همسرآزاری، عوامل مؤثر بر خشونت خانگی، عوامل خشونت علیه زنان، خشونت روانشناختی، خشونت فیزیکی، زن و خشونت فیزیکی علیه زنان است. برآیند کلی سه دهه مؤید این مسئله است که پژوهشهای حوزة خشونت در حوزة جنسیت، زنان و خانواده با موضوعات کلی قبل از 1380 شروع شده و در دهههای 1380 و 1390 به صورت تخصصیتر واکاوی شدهاند. در کشورهای توسعهیافته، مهمترین خوشهها در قبل از دهة 1380 خشونت علیه زن، دهة 1380 خوشة قومی و در دهة 1390 خشونت خانوادگی و در ایران قبل از دهة 1380 مهمترین خوشهها خشونت خانواده علیه زن، دهة 1380 نابرابری جنسیتی و دهة 1390 خشونت خانگی و خشونت جنسی است. در ایران و کشورهای توسعهیافته خوشههای خشونت خانگی و خشونت خانواده علیه زن در ناحیة بالغ و مرکزی قرار گرفته است.
فرج الله رحیمی؛ سارا محمدی؛ میعاد سلامی
چکیده
کارآفرینی فرایندی است که نقش حیاتی در تداوم رشد و توسعة ملی و حتی اقتصاد جهانی ایفا میکند. با توسعة کارآفرینی، فرصتهای اقتصادی جدید ظهور میکند و کسبوکارهای جدیدی در جامعه پدید میآید. امروزه، شواهد نشان میدهد که کارآفرینی زنان، با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت فعال جامعه را تشکیل میدهند، میتواند به رشد تولید و ...
بیشتر
کارآفرینی فرایندی است که نقش حیاتی در تداوم رشد و توسعة ملی و حتی اقتصاد جهانی ایفا میکند. با توسعة کارآفرینی، فرصتهای اقتصادی جدید ظهور میکند و کسبوکارهای جدیدی در جامعه پدید میآید. امروزه، شواهد نشان میدهد که کارآفرینی زنان، با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت فعال جامعه را تشکیل میدهند، میتواند به رشد تولید و فروش، افزایش سرمایه، رفاه اقتصادی، قدرت رقابت و صادرات و درکل به توسعة اقتصادی و شکوفایی خود زنان کمک کند. ازاینرو، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر حمایت نیروهای نهادی رسمی و غیررسمی بر موفقیت کسبوکارهای کارآفرینانة زنان پرداخته است. با توجه به اینکه هدف این تحقیق بررسی تأثیر حمایت نهادهای رسمی و غیررسمی بر موفقیت کسبوکارهای کارآفرینانة زنان با نقش میانجی خودکارآمدی کارآفرینانه است، میتوان آن را در زمرة تحقیقات کاربردی قرار داد و از لحاظ نحوة گردآوری دادهها، توصیفی همبستگی دانست. همچنین، جامعة آماری در این پژوهش کارآفرینان زن استان خوزستان است که به روش نمونهگیری تصادفی از نوع ساده، ۲۸۳ نفر از آنان بهعنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS22 و AMOS18 استفاده شد. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل دادهها، نتایج پژوهش بیانگر تأثیر مثبت و معنادار حمایت نیروهای نهادی رسمی و غیررسمی بر موفقیت کسبوکارهای کارآفرینانة زنان است و خودکارآمدی کارآفرینانه در رابطة بین حمایت نهادهای رسمی و غیررسمی و موفقیت کسبوکارهای کارآفرینانه نقش میانجی را ایفا میکند.
حمیده دباغی
چکیده
انباشتگی نقش و وظایف متعدد شغلی و خانوادگی در دانشگاه برای بانوان دانشگاهی تعارضهایی به همراه دارد. برای پاسخ به دو سؤال مهم دربارة اینکه: شغل بانوان هیئتعلمی در دانشگاه چه ویژگیهایی دارد؟ و بانوان دانشگاهی چه تعارضهایی را در تناسب میان کار و خانواده تجربه میکنند؟ از رویکرد کیفی، انجامدادن مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته ...
بیشتر
انباشتگی نقش و وظایف متعدد شغلی و خانوادگی در دانشگاه برای بانوان دانشگاهی تعارضهایی به همراه دارد. برای پاسخ به دو سؤال مهم دربارة اینکه: شغل بانوان هیئتعلمی در دانشگاه چه ویژگیهایی دارد؟ و بانوان دانشگاهی چه تعارضهایی را در تناسب میان کار و خانواده تجربه میکنند؟ از رویکرد کیفی، انجامدادن مصاحبههای عمیق و نیمهساختاریافته با 26 نفر از بانوان دانشگاهی در رشتههای مختلف دانشگاهی و تحلیل تماتیک متون مصاحبهها با کمک نرمافزار Max Q.D.A ورژن 2018 استفاده شد. در این مطالعه، از چارچوب و معیارهای یک شغل خوب برای بانوان و نظریات تعارض کارـ زندگی استفاده شده است. یافتهها حاکی از استخراج 2 مقولة اصلی، 6 مقولة فرعی، 25 مفهوم و بیش از 282 عبارت است که در این تحلیلها فقط از 161 عبارت بهطور مستقیم استفاده شد. ماهیت شغل اعضای هیئتعلمی مزایایی مانند انعطاف زمان، دستمزد و حضور اجتماعی به همراه دارد، اما مشکلاتی مانند وظیفهمحوری، استمرار وظایف شغلی موجب میشود بانوان دانشگاهی همواره دغدغة شبانهروزی داشته باشند و حتی بهرغم حضور در خانه، با احساساتی مانند تنش، فشار زمانی، عذاب وجدان مادری، فراموشی نقش و غیره مواجه باشند. درواقع، بانوان دانشگاهی دچار تعارضهایی در مناسبات کار و زندگی خود میشوند که هم در حوزة نقش مادری، نقش همسری، ارتباط با والدین و خویشان و هم اولویتهای شخصیشان ادامه دارد.
ناهید سلیمی؛ سیدحسین کاظمی
چکیده
درهمتنیدگی فرایند برنامهریزی حوزة زنان و خانواده در موضوع عدالت جنسیتی با گفتمانها و جریانهای سیاسی و اجتماعی به پیچیدگی مسائل زنان در فرایند خطمشیگذاری منجر شده است. این پژوهش کوشیده است با تأکید بر این امر که خطمشیهای عدالت جنسیتی در ایران در دو دهة اخیر متکثر و متعارض بودهاند، به واکاوی دلایل و نحوة ...
بیشتر
درهمتنیدگی فرایند برنامهریزی حوزة زنان و خانواده در موضوع عدالت جنسیتی با گفتمانها و جریانهای سیاسی و اجتماعی به پیچیدگی مسائل زنان در فرایند خطمشیگذاری منجر شده است. این پژوهش کوشیده است با تأکید بر این امر که خطمشیهای عدالت جنسیتی در ایران در دو دهة اخیر متکثر و متعارض بودهاند، به واکاوی دلایل و نحوة ایجاد تشتت در فرایند خطمشیگذاری با محوریت نقشآفرینی بازیگران پیدا و پنهان بپردازد. در این مسیر، این پژوهش در ابتدا گفتمانهای غالب در خطمشیهای نهایی را به روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موفه و به منظور بازنمایی تشتت موجود تحلیل کرده و در ادامه براساس نظریة اتخاذی در پژوهش، مبنی بر اثری که خردهسیستمها بر جهتنهایی خطمشیها دارند، به تحلیل روایت و احصای روایتهای بازیگران فرعی فرایند خطمشیگذاری پرداخته است. یافتهها نشان میدهد که متأثر از تعدد گفتمانی خردهسیستمها، خطمشیهای رسمی حوزة زنان و خانواده با محوریت عدالت جنسیتی در بسیاری از موارد دچار تعدد جهات نهایی هستند. به طور مشخص، زمانی که دالهای اصلی خطمشیها با روایتهای بازیگران مقایسه میشود، نفوذ قدرت غیرمستقیم ائتلافهای گفتمانی در فرایند مسئلهشناسی و راهحلدهی خطمشیگذاری کاملاً مشهود است.
محمد حکاک؛ حسن کولیوند
چکیده
امروزه، در کشورهای در حال توسعه، مشارکت زنان در سطوح عالی سازمانها نسبت به مردان کمتر است. ازاینرو، تئوری رهبری تضایفی، رویکردی فرانوگرا به رهبری دارد که حضور زنان در جایگاه رهبری سازمان را بهمنزلة عامل همافزایی مفهومسازی میکند. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت سطح بلوغ قابلیتهای کارکنان و پایداری سرمایههای انسانی ...
بیشتر
امروزه، در کشورهای در حال توسعه، مشارکت زنان در سطوح عالی سازمانها نسبت به مردان کمتر است. ازاینرو، تئوری رهبری تضایفی، رویکردی فرانوگرا به رهبری دارد که حضور زنان در جایگاه رهبری سازمان را بهمنزلة عامل همافزایی مفهومسازی میکند. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت سطح بلوغ قابلیتهای کارکنان و پایداری سرمایههای انسانی در سازمانها، هدف اصلی این پژوهش مطالعة تأثیرگذاری سبک رهبری تضایفگرای زنان بر توسعة پایداری سرمایههای انسانی است و در این زمینه سطح بلوغ قابلیتهای کارکنان بهمنزلة متغیر میانجی مطالعه شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامة الگوی بلوغ قابلیت کارکنان کورتیس (2009)، پرسشنامة رهبری تضایفی الهی و آیباغی اصفهانی (1395) و پرسشنامة پایداری سرمایههای انسانی آیباغی اصفهانی و همکاران (2017) استفاده شده است. روایی پرسشنامهها براساس روایی محتوا و پایایی آنها نیز با آزمون آلفای کرونباخ، به ترتیب، با مقدار 84/0، 89/0، 91/0 محاسبه شد. تحلیل دادهها با استفاده روش معادلات ساختاری از طریق نرمافزار Amos انجام شد. جامعة آماری پژوهش کلیة مسئولان، کارشناسان و کادر درمان مرکز درمانی، آموزشی و پژوهشی بعثت نهاجا به تعداد 443 نفرند. حجم نمونة آماری مورد نیاز از طریق جدول کرجسی و مورگان 210 نفر تعیین شد و افراد نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سبک رهبری تضایفگرای زنان بر سطح بلوغ قابلیت کارکنان و توسعة پایداری سرمایههای انسانی تأثیرگذار است و همچنین سطح بلوغ قابلیت کارکنان نیز بر توسعة پایداری سرمایههای انسانی تأثیر مثبت و معناداری دارد.
نفیسه شریفی؛ امیلیا نرسیسیانس
چکیده
این مقاله برآمده از مطالعة مردمنگاری است که روی تجارب جنسی ۱۵ نفر از دانشجویان مرد متولد دهة 1370 در تهران انجام شده است. با تحلیل مصاحبههای عمیق و با استفاده از نظریة مردانگی هژمونیک کانل، این مقاله بحث میکند که هنجار باکرگی چه نقش و معنایی در بازتولید ایدئالهای مردانه یا تولید اشکال جدید مردانگی برای گروه نسلی مورد مطالعه دارد. ...
بیشتر
این مقاله برآمده از مطالعة مردمنگاری است که روی تجارب جنسی ۱۵ نفر از دانشجویان مرد متولد دهة 1370 در تهران انجام شده است. با تحلیل مصاحبههای عمیق و با استفاده از نظریة مردانگی هژمونیک کانل، این مقاله بحث میکند که هنجار باکرگی چه نقش و معنایی در بازتولید ایدئالهای مردانه یا تولید اشکال جدید مردانگی برای گروه نسلی مورد مطالعه دارد. جدای از مردانگی هژمونیک که رابطة جنسی را حق خود و حفظ باکرگی را وظیفه و مسئولیت زن میداند، سه گروه دیگر نیز، در طیفی از مردانگیها تحلیل شده است: «مردانگی معذب»، «مردانگی اخلاقمدار» و «مردانگی رها». مردانگی معذب نزدیکترین به مردانگی هژمونیک است، زیرا به هنجار باکرگی اهمیت میدهد، اما احساس عذاب وجدان دارد که در عمل به این هنجار پایبند نیست. مردانگی اخلاقمدار با آنکه منتقد هنجار باکرگی است، خود را مسئول و نگران آیندة زن و جایگاه اجتماعی او میبیند و همچنان ریشههای مردانگی هژمونیک در آن قابل تشخیص است. در سوی دیگر طیف، مردانگی رها قرار دارد که در عقیده و عمل منتقد هنجار باکرگی است. این مقاله تأکید میکند که هریک از این اشکال مردانگی را نمیتوان بهمنزلة مقولههایی جدا از هم دید و هریک با دیگری در عین تفاوت، همپوشانی دارد.