ندا نصر؛ علی محمد ناعمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة گرایشهای فمنیستی با خودشیءانگاری، درونیسازی لاغری ایدئال و هویت جنسی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعة آماری پژوهش شامل 1856 نفر دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار در سال تحصیلی 1396ـ1397 بود که با استفاده از جدول مورگان 318 نفر به ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة گرایشهای فمنیستی با خودشیءانگاری، درونیسازی لاغری ایدئال و هویت جنسی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعة آماری پژوهش شامل 1856 نفر دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار در سال تحصیلی 1396ـ1397 بود که با استفاده از جدول مورگان 318 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای گرایشهای فمنیستی برگاد و هاید (1991)، خودشیءانگاری نل و فردریکسون (1997)، درونیسازی لاغری استیک و گراس (1998) و هویت نقش جنسیتی شرتزر، لوفر، سیلورا و مک براید (2008) استفاده شد. دادههای گردآوریشده با استفاده از نرمافزار SPSS20 و روشهای آمار توصیفی، همبستگی و رگرسیون تکمتغیره تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین گرایشهای فمنیستی با خودشیءانگاری رابطة معناداری وجود ندارد؛ اما با درونیسازی لاغری ایدئال همبستگی منفی و معنادار و با هویت جنسی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، براساس نتایج تحقیق مشخص شد که گرایشهای فمنیستی توانست حدود 4/5 درصد واریانس درونیسازی لاغری ایدئال و 6/5 درصد واریانس هویت جنسی را تبیین کند. بنابراین، افزایش گرایشهای فمنیستی میتواند سبب کاهش درونیسازی لاغری ایدئال و افزایش هویت جنسی دانشجویان دختر شود.
مطالعات زنان
مریم رفعتجاه؛ ابوعلی ودادهیر؛ شیوا علینقیان
چکیده
تجربة زنان از مادری، متأثر از بسترهای متنوع زندگی و گوناگونی هویتی در آنها، به شیوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ساخته و پرداخته میشود. این مقاله به موضعی که جریانهای مختلف معرفت فمینیستی به مسئلة «مادری» در مقام نظر و عمل اتخاذ میکنند میپردازد تا معانی، مفروضات و دلالتهای مرتبط با آن را بشناسد و بتواند تحولات تاریخی ...
بیشتر
تجربة زنان از مادری، متأثر از بسترهای متنوع زندگی و گوناگونی هویتی در آنها، به شیوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ساخته و پرداخته میشود. این مقاله به موضعی که جریانهای مختلف معرفت فمینیستی به مسئلة «مادری» در مقام نظر و عمل اتخاذ میکنند میپردازد تا معانی، مفروضات و دلالتهای مرتبط با آن را بشناسد و بتواند تحولات تاریخی و معناشناختی این مسئلهیابی را دریابد و تأثیرپذیری آن را از جریانهای سیاسی و تحولات تاریخی نشان دهد. این پژوهش که مبتنی بر مرور تاریخی مسئلة مادری در اندیشة فمینیستی بود، سه چرخش پارادایمی را در رابطه با مسئلة مادری نشان میدهد. پارادایم طرد و ذاتگرایی که فمنیسم رادیکال و فمنیسم لیبرال را دربرمیگیرد و با مفاهیمی چون پدرسالاری، ستم و وابستگی گره خورده است؛ پارادایم پدیدارشناختی که موج سوم، فمنیسیم سیاه و فمنیسم پسااستعماری آن را به وجود میآورند، بر تمرکز بر تجارب زیسته و تفاوتها مبتنی است و درنهایت پارادایم مبتنی بر اکتیویسم، فشار از پایین و تغییرات اجتماعی که حاصل برآمدن نظریة تفکر مادرانه و مادری توانمندانه بوده است و با اعتراض به سکون و انفعال الگوهای حاکم بر مادری، مسئله را بازگرداندن اقتدار و مشروعیت به مادران و توجه به شیوههای خلاقانه و مخربِ شناختِ آنها معرفی میکند که میتواند به ایجاد تغییرات اجتماعی، توسعة فراگیر صلح و دنیایی انسانیتر بینجامد.