اقتصاد
فاطمه کرمی؛ محمدعلی اسعدی؛ صادق خلیلیان
چکیده
آزادسازی تجاری از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر ساختار بازار کار است که میتواند الگوی اشتغال زنان روستایی را متحول کند. درک تأثیرات آن بر مشارکت اقتصادی این گروه، به دلیل نقش مهم آنان در تولید و معیشت روستایی، اهمیت ویژهای دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر آزادسازی تجاری بر نرخ مشارکت اقتصادی زنان روستایی در ایران است. این مطالعه از نوع ...
بیشتر
آزادسازی تجاری از عوامل کلیدی تأثیرگذار بر ساختار بازار کار است که میتواند الگوی اشتغال زنان روستایی را متحول کند. درک تأثیرات آن بر مشارکت اقتصادی این گروه، به دلیل نقش مهم آنان در تولید و معیشت روستایی، اهمیت ویژهای دارد. هدف این پژوهش، بررسی اثر آزادسازی تجاری بر نرخ مشارکت اقتصادی زنان روستایی در ایران است. این مطالعه از نوع تحلیلی-کاربردی بوده و با بهرهگیری از دادههای سری زمانی 1400-1377 انجام شده است. دادههای مورد استفاده از منابع آماری معتبر گردآوری و با استفاده از مدل ARDL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. که در بلندمدت، آزادسازی تجاری تأثیر مثبت و معنیداری بر نرخ مشارکت اقتصادی زنان روستایی دارد، بهگونهای که توسعه تجارت میتواند با گسترش بازارهای صادراتی، افزایش سرمایهگذاری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید، زمینه اشتغال پایدار برای زنان روستایی را فراهم کند. همچنین، یافتهها نشان داد که رشد بخش کشاورزی تأثیر مثبت و معنیداری بر اشتغال زنان دارد، در حالی که افزایش جمعیت روستایی اثر منفی بر مشارکت اقتصادی آنان داشته است. علاوه بر این، در کوتاهمدت، تأثیر آزادسازی تجاری بر نرخ مشارکت زنان روستایی معنیدار نبود، که نشاندهنده لزوم تطبیق ساختارهای اقتصادی و اجتماعی برای بهرهگیری از فرصتهای تجاری است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که آزادسازی تجاری میتواند با گسترش بازارهای صادراتی، جذب سرمایهگذاری و ایجاد فرصتهای شغلی جدید، بستر اشتغال پایدار زنان روستایی را فراهم آورد. بر این اساس، سیاستگذاران باید بر توسعه مهارتهای شغلی، بهبود زیرساختهای ارتباطی و مالی، و ارائه تسهیلات حمایتی برای تسهیل حضور زنان روستایی در بازارهای بینالمللی تمرکز نمایند.
کارآفرینی
زهرا اسکندری؛ رسول عباسی؛ محمدرضا فلاح
چکیده
کسبوکارهای خانگی علاوه بر اینکه نقش قابلتوجهی در تولید ناخالص داخلی کشورها دارند، پیوندی میان فضای خانه و فعالیت اقتصادی ایجاد کردهاند. این کسبوکارها در کشورهای در حال توسعه برای زنان و بهویژه زنان سرپرست خانوار میتوانند ابزار مهمی برای توانمندسازی و کسب استقلال اقتصادی باشند. این پژوهش با هدف بررسی تجارب زیسته زنان سرپرست ...
بیشتر
کسبوکارهای خانگی علاوه بر اینکه نقش قابلتوجهی در تولید ناخالص داخلی کشورها دارند، پیوندی میان فضای خانه و فعالیت اقتصادی ایجاد کردهاند. این کسبوکارها در کشورهای در حال توسعه برای زنان و بهویژه زنان سرپرست خانوار میتوانند ابزار مهمی برای توانمندسازی و کسب استقلال اقتصادی باشند. این پژوهش با هدف بررسی تجارب زیسته زنان سرپرست خانوار در راهاندازی و اداره کسبوکارهای خانگی انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. روش نمونهگیری، غیر احتمالی از نوع قضاوتی بود که طی آن، ۱۹ زن سرپرست خانوار در شهرستان اسلامآباد غرب انتخاب و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته به دست آمد. تحلیل دادههای کیفی با استفاده از روش هفتمرحلهای کولایزی صورت گرفته است. تحلیل دادهها نشان داد که تجارب مشارکتکنندگان در سه دسته اصلی شامل: شناخت الزامات کسبوکار خانگی، مهارت در مدیریت فروش، و مواجهه با چالشهای فردی، محیطی و جنسیتی قابل طبقهبندی است. یافتهها بیانگر آن است که ورود به عرصه کارآفرینی فرصتهای ارزشمندی برای این زنان و خانوادههایشان فراهم کرده، اما همزمان با موانع متعددی همراه است. این امر ضرورت تدوین سیاستها و برنامههای حمایتی مؤثر و متناسب با نیازهای این گروه از زنان را برجسته میسازد. همچنین ارائه آموزشهای تخصصی و حمایتهای مالی میتواند مسیر پایدارتری برای توسعه این نوع کسبوکارها توسط این زنان فراهم آورد.
مطالعات زنان
بهار آتش کار؛ احسان آقابابایی؛ حمیدرضا شعیری؛ تقی آزاد ارمکی
چکیده
دهه ۶۰ شمسی در ایران دورهای مهم از لحاظ تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. در این مقاله با استفاده از روش کیفی، نظریه گفتمان فوکو و با الهام از رویکرد نشانهشناسی اجتماعی کرس و ون لیوون، ۱5 تصویر از میان ۴۳۱ تصویر زنان در صفحه اول روزنامههای پرتیراژ فارسیزبان دههٔ ۶۰ در سه سطح بازنمایی، تعاملی و ترکیبی تحلیل شدند. هدف پژوهش، بررسی ...
بیشتر
دهه ۶۰ شمسی در ایران دورهای مهم از لحاظ تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. در این مقاله با استفاده از روش کیفی، نظریه گفتمان فوکو و با الهام از رویکرد نشانهشناسی اجتماعی کرس و ون لیوون، ۱5 تصویر از میان ۴۳۱ تصویر زنان در صفحه اول روزنامههای پرتیراژ فارسیزبان دههٔ ۶۰ در سه سطح بازنمایی، تعاملی و ترکیبی تحلیل شدند. هدف پژوهش، بررسی گفتمانهای مسلط در بازنمایی زنان و چگونگی تقویت هنجارهای ایدئولوژیک از طریق این تصاویر است. یافتهها نشان میدهد که بازنمایی زنان در روزنامهها فراتر از انعکاس ارزشهای غالب، فرایندی فعال برای مدیریت تنشهای هویتی، عادیسازی نقشهای معین جنسیتی و ساخت و تثبیت سوژه زن مطلوب انقلابی از طریق بهکارگیری سازوکارهای بصری و تکنیکهای دیداری مشخص بود. تصاویر زنان در روزنامههای دهه ۶۰ شمسی ابزاری برای بازتولید گفتمانهای مسلط و تقویت ارزشهای انقلابی و اسلامی بودند و زنان را بهعنوان حامیان پرشور انقلاب و آرمانهای آن بازنمایی کردند. همچنین، نقش حمایتی زنان در دوران جنگ تحمیلی برجسته شده است؛ در کنار این نقشهای حمایتی، تصاویری از حضور زنان در عرصههای علمی و مدیریتی نیز دیده شد که نشاندهنده پذیرش نسبی نقشهای جدیدتر برای زنان در جامعهٔ انقلابی البته در چارچوب ارزشهای اسلامی است. علیرغم اینکه در این تصاویر، زنان در عرصههای گوناگونی حضور فعال داشتند؛ ولی این بازنماییها نقش زنان را به انتظارات از پیش تعریفشده اجتماعی و فرهنگی در چارچوبهای انقلابی - اسلامی محدود و به تثبیت این گفتمانها کمک کردهاند.
جامعه شناسی
مهناز فرهمند؛ فاطمه دانافر؛ فضه ابوالحسنی؛ نیلوفر شجاعی
چکیده
با افزایش نرخ زندانی شدن زنان در سالهای اخیر، مطالعه تجربه زیسته آنان بهعنوان موضوعی اساسی در حوزه جرمشناسی و جامعهشناسی مطرح شده است. این پژوهش با رویکردی کیفی و روش نظریه زمینهای به دنبال درک تجربه زیسته زنان زندانی است . جمعآوری دادهها از طریق مصاحبههای نیمه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شدهاست. نمونه مورد بررسی ...
بیشتر
با افزایش نرخ زندانی شدن زنان در سالهای اخیر، مطالعه تجربه زیسته آنان بهعنوان موضوعی اساسی در حوزه جرمشناسی و جامعهشناسی مطرح شده است. این پژوهش با رویکردی کیفی و روش نظریه زمینهای به دنبال درک تجربه زیسته زنان زندانی است . جمعآوری دادهها از طریق مصاحبههای نیمه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شدهاست. نمونه مورد بررسی تعداد ۲۱ زن زندانی گروه سنی 19-65 سال هستند. نمونه حاضر،ازمیان زنان زندانی شهریزدکه به صورت هدفمند و در دسترس انجام شده، انتخاب شدهاند و دادهها ی پژوهش طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتهاند.یافتههای پژوهش نشان میدهد که زیست در چرخه انحراف ساختاری به منزله پدیده اصلی حضور یافته است. این پدیده تحت تاثیر عواملی مانند خرده فرهنگ بزه آفرین،بحران عاطفی و انحراف ثانویه در زنان و نیز با مداخله شرایطی مانند حاشیه نشینی اقتصادی و فرهنگی،کودکی سرکوب شده و پاره ای عومل زمینهای مانند عواطف مخاطره آمیز،انسداد مهارتی و فقر قابلیتی منجر به ورود زنان به فضای بزه و جرم و زیستن در چرخه انحراف ساختاری میگردد. نتایج نشان میدهد که زنان زندانی پیامدهای انزوا تدافعی، فرسایش روانی و هویت تعلیقی را به دوش کشیدهاند و در نهایت کنش زنان زندانی در مقابل مشکلات، به صورت بازآفرینی هویت، احیای معنوی و پالایش روانی رخ داده است.