کارآفرینی
رویا کرامت؛ رسول عباسی؛ محمدرضا فلاح
چکیده
در عصر حاضر یکی از کسبوکارهایی که بدان توجه شده، کسبوکارهای خانوادگی است. با توجه به اینکه راهکارها و عوامل مؤثر برای ورود زنان به کسبوکارهای خانوادگی شناسایی نشدهاند، برآن شدیم تا تحقیقی برای تسریع ورود زنان به این مشاغل انجام دهیم. هدف پژوهش حاضر ارائۀ چارچوبی جهت ورود زنان به حوزۀ کسبوکارهای خانوادگی است. رویکرد پژوهش ...
بیشتر
در عصر حاضر یکی از کسبوکارهایی که بدان توجه شده، کسبوکارهای خانوادگی است. با توجه به اینکه راهکارها و عوامل مؤثر برای ورود زنان به کسبوکارهای خانوادگی شناسایی نشدهاند، برآن شدیم تا تحقیقی برای تسریع ورود زنان به این مشاغل انجام دهیم. هدف پژوهش حاضر ارائۀ چارچوبی جهت ورود زنان به حوزۀ کسبوکارهای خانوادگی است. رویکرد پژوهش حاضر از نوع کیفی و این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع، اکتشافی است. جامعۀ آماری پژوهش، کارشناسان کارآفرینی و مدیرانی هستند که در زمینۀ اشتغالزایی و کارآفرینی فعالیت دارند، همچنین زنانی که در کسبوکارهای خانوادگی مشغولاند. برای استخراج عوامل از شانزده مصاحبه استفاده شده است که براساس روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب شدهاند. برای تجزیهوتحلیل مصاحبهها از روش دادهبنیاد استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تقویت هویت خانوادگی و شایستگیهای فردی جزو شرایط علّی برای ورود زنان به کسبوکارهای خانوادگی است. همچنین میتوان به همراهی اجتماعی بهعنوان شرایط زمینهای و چالشهای خانوادگی بهعنوان شرایط مداخلهگر که مؤثر در ورود زنان به کسبوکار خانوادگی است، اشاره کرد. از راهبردهایی که طی یافتههای تحقیق برای تسریع در ورود زنان بهدست آمد، میتوان به بهبود تسهیلات زیرساختی و توانمندسازی زنان اشاره کرد.
مطالعات زنان
فاطمه قاسمپور؛ زهره نصرت خوارزمی
چکیده
رشتة مطالعات زنان از دهة 1970 در امریکا تأسیس شده و به دلیل تعداد، تنوع موضوع و مواد درسی رشد روزافزونی داشته است. از وجوه مهم تکوین این رشته، پیوستگی به واقعیتِ در حال تغییر وضعیت زنان در جامعة امریکاست. تأسیس این رشته در کنار جنبشهای مدنی زنان و با عنایت به تغییرات مفهومی و توسعة مصداقی حقوق و توانمندسازی زنان قابل پیگیری است. بیش ...
بیشتر
رشتة مطالعات زنان از دهة 1970 در امریکا تأسیس شده و به دلیل تعداد، تنوع موضوع و مواد درسی رشد روزافزونی داشته است. از وجوه مهم تکوین این رشته، پیوستگی به واقعیتِ در حال تغییر وضعیت زنان در جامعة امریکاست. تأسیس این رشته در کنار جنبشهای مدنی زنان و با عنایت به تغییرات مفهومی و توسعة مصداقی حقوق و توانمندسازی زنان قابل پیگیری است. بیش از یک دهه است که رشتة مطالعات زنان در امریکا، بهرغم پویایی درونگفتمانی، با چالشی برخاسته از تغییرات پارادایمی حوزة جنسیت روبهرو هستند؛ بهنحویکه حتی نام این رشته ناکافی و نارسا قلمداد میشود. مقالة حاضر، با روش فرایندپژوهی مبتنی بر آثار تاریخنگارانة مطالعات زنان در امریکا، به تحلیل انعکاس تغییرات پارادایمی زنان و جنسیت در تکوین این رشته و چالشهای پیش روی آن میپردازد. فرایند تکوین این رشته در سه دوره، اعم از پارادایم سیستم جنس دوگانه: زنان در برابر مردان (1970ـ اوایل دهة 1980)، تغییر پارادایم از زن به زنانـ از زنان به جنسیت (دهة 1980ـ نیمة دهة 1990) و پارادایم تفوق گرایشهای جنسی و هویتهای جنسیتی (نیمة دهة 1990 تاکنون)، واکاوی شده است. فهم این پویایی گفتمانی در امریکا به فهم گفتمان جنسیت در سطح بینالمللی میانجامد.
مطالعات زنان
مسعود نیکوقدم؛ محدثه قلیزاده امیرآباد؛ عبدالله خوشنودی
چکیده
در قرن بیستم، با موج جدید تحولات سیاسی در بسیاری از کشورها، محققان به دنبال درک پیششرطهای لازم برای ظهور و تداوم دموکراسی بودند. در این بین، «نظریة نوسازی» از بالاترین حمایت تجربی برای تحقق دموکراسی برخوردار شد. اما ناکارآیی این نظریه در عمل، به پررنگشدن نقش عوامل دیگر منجر شد. یکی از این عوامل که تاکنون توجه چندانی ...
بیشتر
در قرن بیستم، با موج جدید تحولات سیاسی در بسیاری از کشورها، محققان به دنبال درک پیششرطهای لازم برای ظهور و تداوم دموکراسی بودند. در این بین، «نظریة نوسازی» از بالاترین حمایت تجربی برای تحقق دموکراسی برخوردار شد. اما ناکارآیی این نظریه در عمل، به پررنگشدن نقش عوامل دیگر منجر شد. یکی از این عوامل که تاکنون توجه چندانی بدان نشده است، نقش توانمندسازی زنان است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل چگونگی تأثیر توانمندسازی زنان بر توسعة دموکراسی، از الگوی «جنسیتـ توسعة دموکراسی» بهره گرفته شده است. روش اقتصادسنجی استفادهشده، یک الگوی پانل پویا به روش برآورد گشتاورهای تعمیمیافته برای سالهای 1990 تا 2015 در کشورهای منتخب است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که شاخصهای در نظر گرفته شده برای سنجش توانمندسازی زنان در این تحقیق، همگی تأثیری معنادار بر توسعة دموکراسی در طول دورة مورد نظر داشتند. به این صورت که دو متغیر «آموزش» و «نرخ مشارکت نیروی کار زنان» به ترتیب با ضرایب 61/0+ و 07/0+ تأثیر مثبت و معنادار بر توسعة دموکراسی دارند و متغیر «نرخ باروری» با ضریب 22/0- تأثیر منفی و معنادار بر توسعة دموکراسی دارد.
مطالعات زنان
کریم نادری مهدیی؛ هاجر وحدت مودب
چکیده
هدف این تحقیق بررسی تأثیر مؤلفههای سرمایة اجتماعی بر توانمندسازی زنان روستایی دارای مشاغل خانگی شهرستان رزن است که از نظر ماهیت کمی، از نظر میزان و کنترل متغیرها از نوع غیرآزمایشی، از نظر هدف در زمرة پژوهشهای کاربردی و از نظر گردآوری دادهها پیمایشی است. جامعة آماری این پژوهش زنان روستایی دارای مشاغل خانگی شهرستان رزن است ...
بیشتر
هدف این تحقیق بررسی تأثیر مؤلفههای سرمایة اجتماعی بر توانمندسازی زنان روستایی دارای مشاغل خانگی شهرستان رزن است که از نظر ماهیت کمی، از نظر میزان و کنترل متغیرها از نوع غیرآزمایشی، از نظر هدف در زمرة پژوهشهای کاربردی و از نظر گردآوری دادهها پیمایشی است. جامعة آماری این پژوهش زنان روستایی دارای مشاغل خانگی شهرستان رزن است که جمعاً 460 نفرند و از این تعداد 266 نفر بهعنوان نمونه بررسی شدند. ابزار اصلی گردآوری دادههای مورد نیاز تحقیق پرسشنامه بوده است که پایایی آن در همة قسمتها حدود 85/0 برآورد شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای گردآوریشده از نرمافزار Lisrel و SPSS20 استفاده شد. نتایج حاصل از نتایج تحلیل خوشهای بیانگر این است که 25/63 درصد از افراد مطالعهشده از نظر توانمندی ضعیف و 21 درصد نسبتاً توانمند بودند؛ درحالیکه فقط 84/14 درصد از افراد کاملاً توانمند ارزیابی شدند. براساس نتایج تحلیل تشخیصی نیز میتوان گفت عوامل مهمی که این گروهها را از هم متمایز میکنند به ترتیب عبارتاند از: تأمین مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و انسجام اجتماعی.
مطالعات زنان
منصوره زارعان؛ معصومه زارعی؛ عطیه هنردوست
چکیده
بررسی سیاستهای برنامة چهارم، پنجم و ششم توسعه در مورد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار موضوع این مقاله است. از زنان مطلقه، بیوه، مجرد خودسرپرست و زنان شوهردار، که به دلایل گوناگون همچون ناتوانی شوهر سرپرست خانوارند، ذیل عنوان کلی زنان سرپرست خانوار یاد میشود. توانمندسازی این گروه از زنان مستلزم توجه به دو مؤلفة «پیشرفت» ...
بیشتر
بررسی سیاستهای برنامة چهارم، پنجم و ششم توسعه در مورد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار موضوع این مقاله است. از زنان مطلقه، بیوه، مجرد خودسرپرست و زنان شوهردار، که به دلایل گوناگون همچون ناتوانی شوهر سرپرست خانوارند، ذیل عنوان کلی زنان سرپرست خانوار یاد میشود. توانمندسازی این گروه از زنان مستلزم توجه به دو مؤلفة «پیشرفت» و «قدرت و عاملیت» زنان در متن سیاستگذاری است، لذا مسئلة اصلی پژوهش بررسی شاخصهای مؤلفههای یادشده در برنامههای مذکور و ارزیابی مواد قانونی این برنامهها در جهت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است. نتایج این تحقیق، که به روش تحلیل محتوای کیفی جمعآوری شده، نشان میدهد برنامههای توسعه اقدام مؤثری برای افزایش عاملیت زنان در ناحیة دسترسی به منابع و حضور در شبکههای اجتماعی و بازار نداشته و فقط به حمایتهای اندک مالی و تا حدودی حمایتهای اجتماعی بسنده کرده است؛ سیاستی که نمیتواند به کاهش فقر و بهبود زندگی این زنان در درازمدت منجر شود.
علی شکوری؛ مریم رفعت جاه؛ معصومه جعفری
دوره 5، شماره 1 ، شهریور 1386
چکیده
: تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان به علت وجود موانع و محدویتهای گوناگون تاریخی و فرهنگی در سر راه پیشرفت و تحول وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب طرح رویکردها و تدابیر مختلف از جمله توانمندسازی زنان در ادبیات توسعه و جنسیت شده است. این مقاله در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با بهرهگیری از روش پژوهش میدانی به بررسی ابعاد ...
بیشتر
: تداوم فقر و تبعیض جنسیتی علیه زنان به علت وجود موانع و محدویتهای گوناگون تاریخی و فرهنگی در سر راه پیشرفت و تحول وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان موجب طرح رویکردها و تدابیر مختلف از جمله توانمندسازی زنان در ادبیات توسعه و جنسیت شده است. این مقاله در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با بهرهگیری از روش پژوهش میدانی به بررسی ابعاد توانمندی زنان سرپرست خانوار، به عنوان یکی از گروههای مهم در معرض خطر فقر، در شهر تهران میپردازد. بررسی نشان میدهد که ویژگیهای فردی زنان نقش بسزایی را در فقر آنان دارد و فقر زنان دارای ابعاد چندگان? اقتصادی، اجتماعی و روانی است. مطابق یافتههای این پژوهش به رغم برخی تلاشها که در قالب طرحهای حمایتی انجام شدهاست؛ توانمندی آنان همچنان در سطحی پایین قرار دارد. علل این مسئله را مقاله حاضر، در ماهیت و رویکرد حاکم بر این تلاشها، کمیت پایین آنها و همچنین فقر قابلیتی زنان ذکر میکند. با توجه به یافتههای پژوهش، مقاله نتیجه میگیرد که برای از بین بردن فقر زنان و نابرابری جنسیتی و تحول در پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنان تحولات ساختاری ضروری است.