زهرا قاسمی
چکیده
خانواده از ارکان مهم اجتماعی است و میزان نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده بر سایر ابعاد جامعه تأثیر میگذارد. درحالیکه قواعد و قوانین قضایی در حوزة خانواده حقوق ویژهای برای مرد قائلاند و هنجارهای تبلیغی ازدواج و روابط زناشویی نیز میل به اقتدارگرایی مردانه را دارد. نوع روابط والدین با فرزندان تغییر کرده و با گرایش به ...
بیشتر
خانواده از ارکان مهم اجتماعی است و میزان نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده بر سایر ابعاد جامعه تأثیر میگذارد. درحالیکه قواعد و قوانین قضایی در حوزة خانواده حقوق ویژهای برای مرد قائلاند و هنجارهای تبلیغی ازدواج و روابط زناشویی نیز میل به اقتدارگرایی مردانه را دارد. نوع روابط والدین با فرزندان تغییر کرده و با گرایش به تکفرزندی الویت میان دختر و پسر در خانواده تحول یافته است. این مقاله با دو هدف 1. شناخت میزان نابرابری جنسیتی بین دختر و پسر در خانواده و 2. شناخت عوامل مؤثر بر نابرابری جنسیتی در خانواده میان دختر و پسر تدوین شده است. تحقیق روش تبیینی کمی دارد که با 500 تن از والدین ساکن در تهران که دارای حداقل یک فرزند پسر و یک دختر هستند پرسشگری شده است. نتایج پژوهش نشان داد: نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده در تهران کاهش یافته است. رابطة معنادار میان میانگین درآمد خانواده و پدرسالاری و پذیرش تبعیض اجتماعی، پذیرش تبعیض قانونی، رشد شخصیتی و عاطفی والدین، جامعهپذیری تبعیض در کودکی والدین و تحصیلات والدین با سطح نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر درخانواده وجود دارد. همچنین بین رشد شخصیتی و عاطفی والدین و درآمد خانواده با نابرابری جنسیتی رابطة معکوس وجود دارد.
سیما رییسی؛ حسین تفضلی؛ محمد توحید فام؛ احمد رضا طاهری
چکیده
دستیابی به توسعۀ سیاسی، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی جامعه را میطلبد و مشارکت سیاسی زنان در این خصوص اهمیت بالایی دارد. تحقق مشارکت مطلوب زنان در حوزۀ سیاست در هر جامعهای با موانع خاص خود مواجه است. بر این اساس، در این پژوهش مشارکت سیاسی زنان منطقۀ بلوچستان با استفاده از روشهای پژوهش کیفی و رویکرد نهادگرایی مورد مطالعه ...
بیشتر
دستیابی به توسعۀ سیاسی، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی جامعه را میطلبد و مشارکت سیاسی زنان در این خصوص اهمیت بالایی دارد. تحقق مشارکت مطلوب زنان در حوزۀ سیاست در هر جامعهای با موانع خاص خود مواجه است. بر این اساس، در این پژوهش مشارکت سیاسی زنان منطقۀ بلوچستان با استفاده از روشهای پژوهش کیفی و رویکرد نهادگرایی مورد مطالعه قرار گرفته است. مصاحبههای کیفی با نخبگان بلوچستان مقولات و تمهایی را در اختیار پژوهشگران قرار داد که امکان تبیین وضعیت مشارکت سیاسی زنان این قوم را فراهم کرد. یافتههای پژوهش حاضر بیانگر آن است که موانع مشارکت سیاسی زنان منطقۀ بلوچستان از دو نگاه درخور توجه هستند؛ نگاه نخست متوجه موضعگیری نهادهای رسمی به زنان است و نگاه دوم فرهنگ بلوچ را در نسبت با زنانشرح میدهد. نتایج بهدستآمده موانع اصلی را نهادهای غیررسمی یا ناملموس همانند فرهنگ پدر/ مردسالاری و بخشی از باورهای سنتی تعریف میکند؛ باورهایی که از سویی علت خودناباوری زنان در فعالیتهای سیاسی است. با وجود این، نهادهای مشارکتی از جمله شوراهای اسلامی شهر و روستا موفق شدهاند اثربخشی نفوذ نهادهای غیررسمی را با مرور زمان بر مشارکت سیاسی زنان بلوچ کاهش دهد.
مطالعات زنان
حسین بنیفاطمه؛ محمد عباسزاده؛ محمدباقر علیزادهاقدم؛ نیّر محمدپور
چکیده
خشونت علیه زنان یکی از موانع مهم بازدارنده در توسعة همة جوامع است. خشونت علیه زنان را میتوان در همة اشکال فیزیکی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی، هم در حوزة عمومی و هم در حوزة خصوصی، مشاهده کرد. با توجه به اهمیت این موضوع، در این تحقیق به مطالعة زنان متأهل 20 تا 60 سال در شهر تبریز پرداخته شده است. شیوة نمونهگیری به روش گلولهبرفی ...
بیشتر
خشونت علیه زنان یکی از موانع مهم بازدارنده در توسعة همة جوامع است. خشونت علیه زنان را میتوان در همة اشکال فیزیکی، اقتصادی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی، هم در حوزة عمومی و هم در حوزة خصوصی، مشاهده کرد. با توجه به اهمیت این موضوع، در این تحقیق به مطالعة زنان متأهل 20 تا 60 سال در شهر تبریز پرداخته شده است. شیوة نمونهگیری به روش گلولهبرفی است. دادههای کیفی با استفاده از مصاحبههای عمیق نیمهساختیافته در حول محورهای اساسی تحقیق از 24 نفر از زنان متأهل شهر تبریز جمعآوری شدهاند. تحلیل دادهها با روش نظریة زمینهای و با استفاده از شیوة کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شد. یافتهها نشان میدهد خشونت فیزیکی مردان علیه زنان بازتاب فشارها و استرسهای متعددی است که بر آنها وارد میشود. به این معنا که خشونت مردان علیه زنان در خانواده نمایانگر واکنش مردان در برابر فشارهای بیرونی و درونی موجود در حوزههای عمومی و خصوصی است. مفهوم «استرس» در این مطالعه نوعی واکنش منفی مردانه به شرایط و وضعیت حاکم بر جامعه است که اعمال خشونت علیه زنان بخشی از تبعات آن شرایط است.
محمد مهدی رحمتی؛ مهدی سلطانی
دوره 2، شماره 3 ، مهر 1383
چکیده
تاریخ پر فراز و نشیب سینمای ایران با «جنسیت » و «مناسبات جنسیتی » گره خورده است. تغییراتی که سینمای ایران در عرصه جنسیت کرده یکی از پدیده های مهمی است که نشان از رشد و تحول اجتماعی دارد .مناسبات جنسیتی تنیده شده در فضای دراماتیک فیلمهای سینمای ایران صورت هایی را سامان داده که بستر تحولات اجتماعی بار سنت و مدرنیته را به دوش می کشند. در ...
بیشتر
تاریخ پر فراز و نشیب سینمای ایران با «جنسیت » و «مناسبات جنسیتی » گره خورده است. تغییراتی که سینمای ایران در عرصه جنسیت کرده یکی از پدیده های مهمی است که نشان از رشد و تحول اجتماعی دارد .مناسبات جنسیتی تنیده شده در فضای دراماتیک فیلمهای سینمای ایران صورت هایی را سامان داده که بستر تحولات اجتماعی بار سنت و مدرنیته را به دوش می کشند. در این تحقیق با استفاده از نظریه فمینیسم لیبرال و با بهره گیری از تکنیک تحلیل محتوا، قرابت فمینیسم و مدرنیته در سینمای ایران مورد بررسی قرار گرفته است. افزون بر این ، وضعیت مدرنیته در جامعه ایران از طریق کاوش در باز نمایی مناسبات جنسیتی در فیلمهای سینمایی پس از انقلاب اسلامی دنبال شده است.
فرضیه اصلی تحقیق این است که مناسبات جنسیتی در سینمای ایران از صورت پدرسالارانه در سالهای اولیه پس از انقلاب ، به صورت برابری طلبانه در سینمای سالهای اخیر تغییر یافته است. یافته های تحقیق ضمن تأیید فرضیه در غالب مناسبات جنسیتی ، می تواند به معنای غلبه ی نوعی تجربه مدرنیته در فضای جامعه ایرانی تفسیر شود.
حلیمه عنایت؛ مجید موحد
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1383
چکیده
جهانی شدن، به عنوان پدیده ای فراگیر ، حاصل تغییر و تحولات است که همه جوامع بشری را با چالشی بزرگ مواجهه ساخته است. خانواده نیز نهادی اجتماعی است که تحولاتی را تحت تأثیر فرآیند جهانی شدن تجربه است.سؤالی که پاسخگویی به آن هدف اصلی این مطالعه را تشکیل می دهد این است که خانواده معاصر چه تغییراتی را فرآیند جهانی شدن تجربه خواهد کرد؟ و چه ...
بیشتر
جهانی شدن، به عنوان پدیده ای فراگیر ، حاصل تغییر و تحولات است که همه جوامع بشری را با چالشی بزرگ مواجهه ساخته است. خانواده نیز نهادی اجتماعی است که تحولاتی را تحت تأثیر فرآیند جهانی شدن تجربه است.سؤالی که پاسخگویی به آن هدف اصلی این مطالعه را تشکیل می دهد این است که خانواده معاصر چه تغییراتی را فرآیند جهانی شدن تجربه خواهد کرد؟ و چه چالش ها و فرصت هایی برای خانواده ایجاد خواهد شد؟ نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر آن است که خانواده در عصر جهانی شدن به حیات خود ادامه خواهد داد و از بین نخواهد رفت، اما دگرگونی هایی در الگوهای خانواده و روابط حاکم بر آن ایجاد خواهد شد. مردم شکل های جدید و متنوع تری از روابط خانوادگی را تجربه خواهند کرد. ساخت قدرت در خانواده تغییر خواهد کرد و ساختار پدرسالاری در جوامع در معرض تهدید قرار می گیرد. خانواده، در عصر جهانی شدن ، خانواده هسته ای سنتی نخواهد بود. علاوه بر آن، افزایش میزان آگاهی، مشارکت اجتماعی، اشتغال و تحصیلات زنان، جایگاه و موقعیت آنان را در خانواده و اجتماع دگرگون می کند. همچنین، رسانه های ارتباط ملی و فراملی تأثیرات متعددی را بر خانواده تحمیل کرده اند. جهانی شدن، در عین حال که فرصت هایی را برای از بین بردن پدرسالاری و افزایش حقوق زنان ایجاد کرده است، در مقابل چالش هایی در زمینه هویت و ساختار روابط خانوادگی پیش روی جوامع قرار داده است. بنابراین ، شناخت ابعاد گوناگونه جهانی شدن و تأثیرات آن می تواند در استفاده از فرصت های مثبت و برخورد مناسب با چالش های رویاروی راهگشا باشد.
مرتضی حاجی پور
دوره 2، شماره 2 ، تیر 1383
چکیده
هدف این مقاله مطالعه عسر و حرج به عنوان یکی از مواردی است که بر مبنای آن زنان می توانند از دادگاه درخواست طلاق نمایند. به بیان دیگر، در صورتی که ادامه زندگی زناشویی به دلایل مختلف برای زوجه غیر قابل تحمل شود، وی مجاز است از دادگاه رفع پیوند زناشویی را خاستار شود. این امر به صراحت در ماده 1130 قانون مدنی پیش بینی شده است:« در صورتی که دوام ...
بیشتر
هدف این مقاله مطالعه عسر و حرج به عنوان یکی از مواردی است که بر مبنای آن زنان می توانند از دادگاه درخواست طلاق نمایند. به بیان دیگر، در صورتی که ادامه زندگی زناشویی به دلایل مختلف برای زوجه غیر قابل تحمل شود، وی مجاز است از دادگاه رفع پیوند زناشویی را خاستار شود. این امر به صراحت در ماده 1130 قانون مدنی پیش بینی شده است:« در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و درصورتی که اجبار ممکن نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود». با توجه به اهمیت عسر و حرج می توان این این پرسش ها را مطرح و مطالعه را بر آن مبتنی ساخت: عسر و حرج درحکم یکی از موجبات طلاق چه جایگاهی در حقوق اران دارد و شرایط اعمال و اجرای آن به چه نحو است؟ به عبارت دیگر ، زنان در چه شرایطی می توانند به «عسر و حرج» به عنوان یکی از موجبات طلاق استناد نمایند؟ عسر و حرج با کلیت خود چه مشکلاتی را در عمل به وجود می آورد؟ آیا وضع قاعده عام می تواند پاسخگوی مشکلات باشد یا اینکه مصادیق عسر حرج را باید به طور حصری مورد اشاره قرار داد؟ امری که ضرورت وجود امنیت قضایی در روابط خانوادگی آن را ایجاب می کند. اطلاعات قابل دسترس حاکی از مشکل اثبات عسر و حرج برای زنان و تفسیرهای متفاوت قضاوت از این مفهوم و در نتیجه صدور احکام متفاوت است.