جامعه شناسی
مهسا تیزچنگ؛ شراره مهدی زاده
چکیده
مطالعۀ حاضر به توصیف و تحلیل تجربیات زنان کارگر خانگی از زیست در میان جهانهای متکثر و متفاوت میپردازد. هدف این مطالعه، درک تجربیات زیستۀ این زنان بهمنزلۀ گروهی خاموش و در حاشیه بهدلیل فقدان موقعیتی رسمی در ساختار قانونی و ضعف پژوهش است.رویکرد و روش مبتنی بر پدیدارشناسی اگزیستانسیال موریس مرلوپونتی است که متمرکز بر تجربۀ سوژۀ ...
بیشتر
مطالعۀ حاضر به توصیف و تحلیل تجربیات زنان کارگر خانگی از زیست در میان جهانهای متکثر و متفاوت میپردازد. هدف این مطالعه، درک تجربیات زیستۀ این زنان بهمنزلۀ گروهی خاموش و در حاشیه بهدلیل فقدان موقعیتی رسمی در ساختار قانونی و ضعف پژوهش است.رویکرد و روش مبتنی بر پدیدارشناسی اگزیستانسیال موریس مرلوپونتی است که متمرکز بر تجربۀ سوژۀ بدنمند در جهان است که ادراکش براساس وضعیت او در نسبت با دیگران و جهان تعین مییابد.جامعۀ آماری شامل زنان کارگر خانگی 25 تا 55 ساله در تهران است که به روش گلولهبرفی و نمونهگیری وابسته به معیار انتخاب شدند.نتایج مطالعه نشان میدهد سطوح برجستۀ ادراکی در میان این دست از زنان، حاصل وضعیت بیقدرتی، ابهام و درآسایشنبودن است که بهطور مشخصی منتج از غلبۀ روابط غیررسمی، به دور از نظارت قانونی و آمیخته با اعمال فرهنگی قشربندیشده است که ساختاری از سلسلهمراتب قدرت در سطح روزمره را بازتولید میکند. چنین زمینهای نیت یا انگیزه و اعمال روزمرۀ هردو سوی را دچار امکان چندخوانشیبودن میکند؛ امری که تا حد بسیار زیادی مولود زمینههای فرهنگی و باورهای اجتماعی در خصوص نظامهای اخلاقی، اصول منزلتی و نیز علل جایگیری افراد درون قشربندیهای اجتماعی سلسلهمراتبی است. ما بهطور مداوم در حال عمل براساس ادراک و آگاهی متأثر از چنین درهمتنیدگیهایی هستیم و بازتولید منظومههایی معرفتی را میسر میسازیم که لزوماً اشرافی بر تبعات یا نتایج آن نداریم.
ارتباطات
زهرا رضایی نسب؛ علی فیض اللهی؛ مریم کشاورز
چکیده
طلاق از جمله عوامل گسیختگی و ازهمپاشیدگی کانون خانواده است که عواقب بسیاری برای افراد جامعه دارد. امروزه در بسیاری از طلاقها و نابسامانیها در روابط زوجین، شبکههای اجتماعی مجازی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل نقشآفرینی میکنند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعۀ چگونگی تحول و گسست زندگی زناشویی از طریق شبکههای اجتماعی مجازی از ...
بیشتر
طلاق از جمله عوامل گسیختگی و ازهمپاشیدگی کانون خانواده است که عواقب بسیاری برای افراد جامعه دارد. امروزه در بسیاری از طلاقها و نابسامانیها در روابط زوجین، شبکههای اجتماعی مجازی بهعنوان یکی از مهمترین عوامل نقشآفرینی میکنند. هدف از پژوهش حاضر، مطالعۀ چگونگی تحول و گسست زندگی زناشویی از طریق شبکههای اجتماعی مجازی از دید زنان مطلقۀ شهر ایلام است. پارادایم پژوهش برساختی و تفسیری است. رویکرد پژوهش کیفی است و راهبرد پژوهش از نوع پدیدارشناسی است. از تحلیل تماتیک و همچنین چارچوب براون و کلارک برای تحلیل دادهها استفاده شده است. جامعۀ مورد مطالعه شامل تمامی زنان 22 تا 37 سالۀ مطلقۀ شهر ایلام است که از مدت طلاقشان 5 تا 7 سال گذشته است و تجربۀ استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی را در طول شبانهروز بین 5 تا 10 ساعت داشتهاند. سوژههای مورد مطالعه برمبنای نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد نمونه تا مرحله اشباع نظری 15 نفر برآورد شد. گردآوری دادهها با مصاحبۀ نیمهساختاریافته صورت گرفت. نتایج نشان داد تحول و گسست زندگی زناشویی از دید زنان مطلقه در قالب مضمونهای اصلی شامل «ایجاد پیلههای تنهایی»، «انفصال از شبکههای خویشاوندی»، «آسیبهای فردی»، «ساختارشکنی»، «ابزار ناکارآمدی خانواده»، «نمایش مصرف» و «شبکههای مجازی بهمثابۀ استحالۀ نظام ارزشی» قابلتحلیل و بررسی است.
جامعه شناسی
محمود محمدی
چکیده
ادراک و تجربه از جنسیت بهمثابۀ الگوی تثبیتشده میتواند در کنشهای اجتماعی و تربیتی افراد نقش مهمی داشته باشد. این مقاله به بررسی تجربیات زیستۀ دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان از دخترانگی میپردازد. روش پژوهش، کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. نمونههای مورد بررسی 22 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان هستند. تعداد نمونهها ...
بیشتر
ادراک و تجربه از جنسیت بهمثابۀ الگوی تثبیتشده میتواند در کنشهای اجتماعی و تربیتی افراد نقش مهمی داشته باشد. این مقاله به بررسی تجربیات زیستۀ دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان از دخترانگی میپردازد. روش پژوهش، کیفی و رویکرد آن پدیدارشناسی است. نمونههای مورد بررسی 22 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان هستند. تعداد نمونهها براساس اصل اشباع نظری تعیین شد. جمعآوری دادهها نیز به روش مصاحبۀ نیمهساختاریافته صورت گرفت. روش تحلیل دادهها، روش تحلیل مضمون است. پس از جمعآوری دادهها، روایتهای دانشجویان از دخترانگی کدگذاری و مقولهبندی شدند. پس از کدگذاری، شش مقوله و سه مضمون اصلی استخراج شدند. مضامین اصلی استخراجشده شامل ویژگیهای دخترانگی، مسائل دخترانگی و عاملیت دخترانگی است. بررسی تجربیات زیستۀ دختران نشان میدهد اگرچه نمونههای بررسیشده برخی از ویژگیهای احساسی و رفتاری مرسوم دخترانگی را بازتولید میکنند، روایتهای دانشجویان از دخترانگی نشان میدهد آنها بهدلیل دختربودن با محدودیتها و محرومیتهایی در جامعه مواجه هستند. همچنین آنها در زندگی اجتماعی و روزمره احساس بیعدالتی و تبعیض میکنند. دانشجویان مورد بررسی از تصورات غلط اجتماعی که نسبت به دختران وجود دارد ناراضیاند و خواستار عاملیت و کنشگری بیشتر دختران در جامعه هستند.
کامران ربیعی؛ طاهره شریعت منش
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر فهم تجربة زیسته و ادراکات فضایی زنان از پاتوقهای زنانه و نقش این پاتوقها در بازتولید ساختار اجتماعی است. به منظور دستیابی به این اهداف، با تکیه بر سنت پدیدارشناسی، مصاحبه و مشاهده بهمنزلة تکنیکهای جمعآوری اطلاعات در نظرگرفته شد. در این زمینه، چهار نوع پاتوق زنانه انتخاب شد و از طریق نمونهگیری هدفمند، ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر فهم تجربة زیسته و ادراکات فضایی زنان از پاتوقهای زنانه و نقش این پاتوقها در بازتولید ساختار اجتماعی است. به منظور دستیابی به این اهداف، با تکیه بر سنت پدیدارشناسی، مصاحبه و مشاهده بهمنزلة تکنیکهای جمعآوری اطلاعات در نظرگرفته شد. در این زمینه، چهار نوع پاتوق زنانه انتخاب شد و از طریق نمونهگیری هدفمند، 27 نفر از زنان پاتوقنشین شهر اصفهان در این پاتوقها مصاحبه شدند. پژوهش حاضر نشان میدهد که پاتوقنشینی و مصرف مکانهایی نظیر کوچه و جلسات مذهبی میتواند بهعنوان ابزاری در جهت بازتولید مناسبات قدیمی زنان در جامعه به کار گرفته شود. درواقع، این دو فضا «بازتولید و استمرار پرکتیس فضایی سنتی» را در خود دارند که به «بازتولید ایدئولوژیکی فضای جمعی» منجر میشود. در مقابل این دو فضا، کافه و محافل شعر و موسیقی بهمثابة پاتوقهایی عمل میکنند که در آنها شکل جدیدی از زیست روزمره تولید میشود که مبتنی بر بازتولید ارزشهای مردسالارانه یا استمرار ارزشهای سنتی جامعه نیست. چنین پاتوقهایی را میتوان «تولید نشانهشناسانة فضای اجتماعی مدرن» دانست که در برخی موارد مانند محافل ادبی و هنری به «تولید فضای روشنفکرانه و مقاومت فرهنگی» منجر میشود.
روانشناسی
رزگار محمدی؛ زهرا محمدی
چکیده
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار ...
بیشتر
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار نهایی آن در مشارکتکنندگانی بود که تجربة این پدیده را داشتند. در این پژوهش، برای جمعآوری و ارزیابی اطلاعات دربارة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزند از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. چهارده مشارکتکننده، که ازدواج مجدد را در زندگی زناشویی خود تجربه کرده بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و جمعآوری دادهها از طریق مصاحبة نیمهساختاریافته با آنها تا رسیدن دادهها به اشباع ادامه یافت. تحلیل دادهها به ۴ درونمایة اصلی (تم) و ۱۰ درونمایة فرعی (مقوله) منتهی شد. این درونمایهها عبارتاند از: «ادراک مشکلات حضور فرزند» با درونمایههای فرعی: مشکلات رفتاری و سازگاری فرزندان، حضور فرزند بهعنوان مانع، پذیرفتن یا نپذیرفتن ازدواج مجدد از جانب فرزند؛ حضور بعد اقتصادی و مالی با درونمایههای فرعی: اهمیت بعد اقتصادی و لزوم مدیریت مالی؛ حضور ابعاد اجتماعی و فرهنگی با درونمایههای فرعی: باورهای کارآمد و ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی، دخالت اطرافیان، تسهیلگری یا بازداری اجتماعی و ملزومات ازدواج مجدد با درونمایههای فرعی: همبستههای تسهیلکننده و اهمیت رفتارهای مناسب و درک همسر. نتایج این پژوهش نشان میدهد ازدواج مجدد پدیدة چندبعدی با ابعاد فردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی با چالشهای گوناگون است. یافتههای این پژوهش ادبیات محدود گذشته درزمینة تجربة ازدواج مجدد با حضور فرزند را گسترش میدهد. همچنین ساختار چالشهای استخراجشدة این مطالعه در زمینة زوجدرمانی و مشاورة پیش از ازدواج این شکل از ازدواج دارای تلویحات کاربردی فراوان برای پیشگیری از ناخشنودی زناشویی و افزایش موفقیت زناشویی و خانوادگی آنهاست.
مطالعات زنان
راحله کاردوانی
چکیده
یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هستة مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و بهویژه بحث سیاستگذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئلهمندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گستردهای در دیدگاهها، مواضع و راهبردهای ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هستة مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و بهویژه بحث سیاستگذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئلهمندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گستردهای در دیدگاهها، مواضع و راهبردهای سیاستی بهشمار میرود. یکی از مسیرهای مهم شناخت نواقص و راهبردهای بهبود سیاستهای مراقبت از کودک فهم تجربیات و ابعاد مختلف مواجهة مادران شاغل با این سیاستها بهعنوان اصلیترین گروه مرتبط با آنهاست. این پژوهش با شیوة پدیدارشناختی مبتنی بر جمعآوری دادهها از نمونة مادران شاغل با فرزند کمتر از هفت سال، که براساس نمونهگیری هدفمند تا حد اشباع نظری و با تمرکز بر شاغلان در دانشگاههای شهر اصفهان انتخاب شدهاند، قصد درک معنا و تجربة مادران شاغل از سیاستهای ایران درخصوص مراقبت از کودکان این گروه را دارد؛ تا از خلال آن به راهبردهای سیاستی در جهت بهبود و رفع نواقص احتمالی موجود در این حوزه دست یابد. از فرایند تحلیل دادهها مبتنی بر رویکرد هفتمرحلهای کولیزی، پنج تم اصلیِ «ارزیابی محتوایی سیاستها»، «ارزیابی نحوة اجرای سیاستها»، «متغیرهای واسطهای»، «آثار و پیامدها» و «راهبردها» حاصل شد. نتیجه آنکه، براساس تجربة زیستة گروه نمونه از مادران شاغل، سیاست مراقبت در ایران از جهات مختلفی، بهویژه نبود انعطاف لازم در قوانین و اجرای آنها در ارتباط با شرایط مادر/ کودک و فقدان سویههای جنسیتی و حمایتگرانه در زمینههای فکری مجریان و کارفرمایان، کفایت لازم در تأمین آرامش و رضایت مادران را ندارد. همچنین، دادهها نشان داد که متغیرهای واسطهای متعددی مانند شرایط خانوادگی، مالی، کاری، شخصیتی و میزان آگاهی مادران در چگونگی درک و مواجهة آنها با سیاستهای مراقبت از کودک تأثیرگذار و موجب ظهور تأثیرات متفاوت در وضعیت مادر/ کودک/ اشتغالاند.
جامعه شناسی
جواد شجاعی؛ بهجت یزدخواستی
چکیده
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. بهموازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانوادههای تکفرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تکفرزند را بههمراه دارد که بهمنزلۀ پدیدهای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر ...
بیشتر
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. بهموازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانوادههای تکفرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تکفرزند را بههمراه دارد که بهمنزلۀ پدیدهای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر بر تبیینهای کمّی تغییر رفتار باروری تمرکز کرده و معنای این رفتارها کمتر شناخته شده است. همچنین، معدود مطالعاتی که دربارة تکفرزندی انجام شده پیشفرضهای «چرایی» دارد؛ بسیار مهم است که «ماهیت» تکفرزندی شناسایی شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربۀ زیستۀ تکفرزندان ساکن شهر تهران میپردازد. دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق با بیست تکفرزند دختر بالای 18 سال با نمونهگیری هدفمند جمعآوری و با استفاده از تکنیک ششمرحلهای اسمیت تحلیل شد. از تحلیل دادهها دوازده مضمون استخراج شد. این تمها عبارتاند از: حکمرانی در خانواده، در حسرت موقعیت دیگری، توقعات افراطی، تنهایی: فقط خودتی و خودت، نیاز به حمایت خانوادگی، در جستوجوی جبران، پیوند اعتباری، ضعف در روابط احساسی، نگرانیهای مخرب، برخورد تربیتی والدین، تعدیل خود و مواجهه با باورهای کلیشهای. یافتههای این مطالعه توانست تصویری روشن از تجربۀ تکفرزندی ارائه دهد. در یک نتیجهگیری کلی، تجربۀ زیستۀ کنشگران نشان میدهد که تکفرزندها معمولاً به لحاظ مهارتهای زندگی و توانمندیهای فردی، متفاوتاند و این تفاوت اغلب خود را به صورت افراط یا تفریط نشان میدهد. البته باید توجه داشت که تکفرزندها به دلیل فقدان تضاد منافع معمولاً از امکانات و رفاه بیشتری برخوردارند که این خود سبب ظهور برخی مضمونهای اختصاصی پیشگفته میشود.
جامعه شناسی
فریده خلج آبادی فراهانی؛ فاطمه تنها؛ فاطمه ابوترابی زارچی
چکیده
امروزه، تعداد زنانی که همسران خود را بر اثر طلاق از دست دادهاند رو به افزایش است. این زنان به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی معمولاً تغییراتی را در روابط خود تجربه میکنند. این تحقیق با هدف کشف تجربیات زیستة زنان زیر 35 سال مطلقه از تغییرات در روابط خانوادگی و اجتماعی پس از اطلاق در شهر ساوه انجام شد. مصاحبهشوندگان از نظر وضعیت ...
بیشتر
امروزه، تعداد زنانی که همسران خود را بر اثر طلاق از دست دادهاند رو به افزایش است. این زنان به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی معمولاً تغییراتی را در روابط خود تجربه میکنند. این تحقیق با هدف کشف تجربیات زیستة زنان زیر 35 سال مطلقه از تغییرات در روابط خانوادگی و اجتماعی پس از اطلاق در شهر ساوه انجام شد. مصاحبهشوندگان از نظر وضعیت اشتغال و مادر بودن در شرایط متفاوتی قرار داشتند. نمونهگیری این تحقیق به شکل هدفمند و با روش گلولة برفی انجام شد. با توجه به اینکه تجربیات زنان در مورد ماهیت روابط آنان پس از طلاق مورد کنکاش قرار میگیرد، رویکرد این تحقیق پدیدارشناختی است. جوهرة مشترک در تجربیات زنان در روابط خانوادگی، محیط حمایتی و کنترلی و در روابط اجتماعی، طرد اجتماعی درونزا و برونزا و فضای ناایمن شغلی و اجتماعی بود. این نتایج کاربردهای زیادی برای حمایتهای اجتماعی زنان پس از طلاق و همچنین آموزشهای زوجین از تغییرات روابط پس از طلاق خواهد داشت.