سهیلا صادقی فسایی؛ مریم ایثاری
چکیده
روند رو به رشد طلاق در دهه اخیر و متعاقب آن افزایش تعداد زنان و مردانی که تجربه طلاق داشته اند، لزوم توجه به زندگی پس از طلاق را بیش از پیش آشکار می نماید. در این میان، مطالعه نحوه مواجهه سوژه های مطلقه با زندگی پس از طلاق و نیز درک و تصور آنها به ویژه با اتخاذ رویکردی جنسیتی، حوزه ای عموماً مغفول مانده در جامعه شناسی ایرانی است. از این ...
بیشتر
روند رو به رشد طلاق در دهه اخیر و متعاقب آن افزایش تعداد زنان و مردانی که تجربه طلاق داشته اند، لزوم توجه به زندگی پس از طلاق را بیش از پیش آشکار می نماید. در این میان، مطالعه نحوه مواجهه سوژه های مطلقه با زندگی پس از طلاق و نیز درک و تصور آنها به ویژه با اتخاذ رویکردی جنسیتی، حوزه ای عموماً مغفول مانده در جامعه شناسی ایرانی است. از این رو پژوهش حاضر درصدد است تا با اتخاذ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 36 مرد و زن مطلقه ساکن در شهر تهران، به کشف درک سوژه ها از ابعاد گوناگون زندگی پس از طلاق و تفاوتهای جنسیتی موجود در نحوه مواجهه افراد در این ابعاد بپردازد. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که با وقوع طلاق تغییرات متعددی در ابعاد گوناگون زندگی کنشگران ایجاد می گردد؛ از این رو کنشگران بایستی در حیطه های عاطفی، جنسی، اقتصادی، روانشناختی، ارتباطی، اجتماعی و مدیریت فرزند به تعاملات جدیدی در زندگی خود بپردازند. از سویی فرهنگ جنسیتی، نابرابری جنسیتی در دسترسی به انواع سرمایه ها، تمایزات حقوقی، تفاوت در عادت واره ها و نقش های جنسیتی و نیز نحوه جامعه پذیری متمایز زنان و مردان منجر به تعاملات گوناگون و نحوه مواجهه متفاوت آنان پس از طلاق خواهد شد. یافته ها حاکی از آن است که زنان در مقایسه با مردان پیامدهای متفاوتی را پس از طلاق تجربه می کنند و در مجموع با چالش های مضاعفی در زندگی خود پس از طلاق روبرو هستند.
حمیدرضا عریضی؛ شبنم جوانمرد
چکیده
دلبستگی و جدایی- تفرد دو فرایند مهم رشدی هستند که در نوجوانی مجدداً فراخوانده شده و اهمیت فراوانی می یابند. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤالات است که آیا فرایند دلبستگی و جدایی- تفرد در دختران و پسران به شیوه های متفاوتی طی می شوند و آیا جنسیت می تواند بر روابط این دو فرایند بر یکدیگر تأثیرگذار باشد. بدین منظور 300 نفر از دانشجویان ...
بیشتر
دلبستگی و جدایی- تفرد دو فرایند مهم رشدی هستند که در نوجوانی مجدداً فراخوانده شده و اهمیت فراوانی می یابند. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سؤالات است که آیا فرایند دلبستگی و جدایی- تفرد در دختران و پسران به شیوه های متفاوتی طی می شوند و آیا جنسیت می تواند بر روابط این دو فرایند بر یکدیگر تأثیرگذار باشد. بدین منظور 300 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان به صورت تصادفی و بر اساس جنسیت به دو گروه 150 نفری تقسیم شدند و به پرسشنامه های جدایی- تفرد نوجوانی و دلبستگی به والدین و همتاها پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل t مستقل نشان داد که دو گروه دختران و پسران از لحاظ دلبستگی به والدین و جدایی- تفرد متفاوتند. همچنین رابطه ی معنادار بین دلبستگی به والدین و جدایی تفرد در هر دو گروه مورد تأیید قرار گرفت. اما نتایج حاصل از تحلیل زیرگروه (Z فیشر) نقش تعدیلی جنسیت را در رابطه بین دلبستگی به والدین و جدایی- تفرد تأیید نکرد. تبیین یافته های فوق نشان داد که فرایند جدایی- تفرد در دختران و پسران به صورت متفاوتی طی می شود. همچنین بر اساس نتایج پژوهش حاضر دختران نسبت به حمایت والدین و دسترس پذیری آنها در مواقع نیاز اطمینان کمتری دارند، این مسئله می تواند به شکل گیری سبک های دلبستگی ناایمن منجر شده و به دنبال آن مانع از طی شدن موفقیت آمیز روند جدایی و فردیت یابی در دختران شود.
احمد پوراحمد؛ فاطمه سالاروندیان
چکیده
یکی از انواع فضاهای عمومی شهر، فضاهای گذران اوقات فراغت میباشد. مهمترین علت تفاوت فضاهای فراغتی در شهرهای اسلامی با سایر شهرها، تأکید دین اسلام بر مساله جنسیت در فضاهای عمومی و رعایت اصل تفکیک جنسیتی و تعیین شرایط و ضوابط خاص برای حضور زنان و مردان در این فضاهاست. تهران به عنوان مهمترین کلان شهر ایران و پایتخت یک کشور اسلامی از ...
بیشتر
یکی از انواع فضاهای عمومی شهر، فضاهای گذران اوقات فراغت میباشد. مهمترین علت تفاوت فضاهای فراغتی در شهرهای اسلامی با سایر شهرها، تأکید دین اسلام بر مساله جنسیت در فضاهای عمومی و رعایت اصل تفکیک جنسیتی و تعیین شرایط و ضوابط خاص برای حضور زنان و مردان در این فضاهاست. تهران به عنوان مهمترین کلان شهر ایران و پایتخت یک کشور اسلامی از گذشته تا کنون شاهد تغییرات زیادی در سیمای فضاهای فراغتی خود بوده است. در این مقاله با تکیه بر دو نوع روش تحقیق تاریخی و نیز روش تحقیق توصیفی- تحلیلی سیر تاریخی مساله جنسیت و فضاهای گذران اوقات فراغت زنان از زمان قاجاریه تا کنون در تاریخ شهر تهران بررسی گردد و نقش فرهنگ اسلام و ویژگی های تاریخی- سیاسی در تغییرات حضور زنان در فضاهای فراغتی شهر تهران از آن دوره تا کنون نشان داده شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فضاهای فراغتی شهر تهران بر اساس جنسیت، ازدوره قاجار تا دوره معاصر را میتوان به سه دسته فضاهای فراغتی کاملاً زنانه، فضاهای فراغتی کاملاً مردانه و فضاهای فراغتی مردانه/ زنانه تقسیم کرد. حضور زنان در هر کدام از این فضاهای فراغتی متفاوت از دیگری بوده است. بررسیها نشان داد حضور زنان در فضاهای فراغتی که متعلق به هر دو جنس میباشد نسبت به گذشته بیشتر شده و در عین حال فضاهای فراغتی منحصر به یک جنس نیز در این دوره بازتولید شدهاند که میتوان به پارک بانوان, پارکهای آبی، سالنهای اجرای موسیقی منحصراً برای بانوان و استادیومهای ورزشی برای مردان اشاره کرد.
علی محمد حاضری؛ علیرضا احمدپور خرّمی
چکیده
کتابهای درسی در کنار آموزشِ دانشآموزان، آنها را برای پذیرش نقشهای متناسب با ویژگیهای جنسیتیشان، آن گونه که مدنظر مؤلفین این کتب میباشد، آماده میکنند. پژوهش حاضر درصدد است به چگونگی بازنمایی جنسیت در کتابهای فارسی دورهی راهنمایی و پایههای اول، دوم و سوم دبیرستان در رشتههای غیر انسانی در سال تحصیلی 89- 1388 بپردازد. ...
بیشتر
کتابهای درسی در کنار آموزشِ دانشآموزان، آنها را برای پذیرش نقشهای متناسب با ویژگیهای جنسیتیشان، آن گونه که مدنظر مؤلفین این کتب میباشد، آماده میکنند. پژوهش حاضر درصدد است به چگونگی بازنمایی جنسیت در کتابهای فارسی دورهی راهنمایی و پایههای اول، دوم و سوم دبیرستان در رشتههای غیر انسانی در سال تحصیلی 89- 1388 بپردازد. روش تحقیق، تحلیل محتوای کمی بر اساس شاخص جنسیت در بین تصاویر، اسامی، مؤلفان کتابها، نویسندگان متون درسی و شخصیتهای حاضر در متن دروس میباشد. همچنین از روش تحلیل محتوای کیفی برای تحلیل کیفیت بازنماییها در تصاویر و متون درسی استفاده شده است. این تحقیق با مبنا قرار دادن نظریههای آلتوسر و بوردیو در این زمینه، سعی در کشف چگونگی بازنماییهای جنسیتی در این کتابها نموده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد در بخش کمّی، به مردان، بسیار بیش از زنان پرداخته شده است و زنان با معیار این شاخصها حضور چندانی در کتابهای مورد بررسی ندارند. از نظر کیفی زنان در اندک موارد حضور، موجوداتی ضعیف، عاطفی، نیازمند کمک و مطیع مردان بازنمایی میشوند. در مقابل، مردان در موارد بسیاری، حاضر در اجتماع، صاحب قدرت، دانا و عاقل، مدیر و کاردان، شجاع و جنگنده تصویر شدهاند. به نظر میرسد کلیشههای جنسیتی رایج در اجتماع، در کتابهای مورد بررسی نیز بازتولید شدهاند.
محمد اسحاقی؛ سیده فاطمه محبی؛ ستار پروین؛ فریبرز محمدی
چکیده
این پژوهش به مطالعه عوامل مؤثر بر درخواست طلاق در بین زنان شهر تهران میپردازد. چارچوب نظری تحقیق بر مبنای نظریه نظم (درون خانواده)، تئوری سرمایه اجتماعی و همسان همسری استوار شده است.روش تحقیق، پیمایشی و ابزار مطالعه،پرسشنامه محقق ساخته میباشد که با 239 نفر زن متقاضی طلاق و از میان نمونههای در دسترس این دو مجتمع درطول مدت یک ماه ...
بیشتر
این پژوهش به مطالعه عوامل مؤثر بر درخواست طلاق در بین زنان شهر تهران میپردازد. چارچوب نظری تحقیق بر مبنای نظریه نظم (درون خانواده)، تئوری سرمایه اجتماعی و همسان همسری استوار شده است.روش تحقیق، پیمایشی و ابزار مطالعه،پرسشنامه محقق ساخته میباشد که با 239 نفر زن متقاضی طلاق و از میان نمونههای در دسترس این دو مجتمع درطول مدت یک ماه و همین تعداد زن غیرمتقاضی طلاق برحسب مناطق جنوب، شرق، غرب و شمال تهران تکمیل شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که از نظر مؤلفههای نظم اجتماعی، سرمایههای زوجین و همسان همسری بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنادار آماری وجود دارد و این عوامل را میتوان از جمله مؤلفههای مؤثر در گرایش زنان شهر تهران به طلاق محسوب نمود. در این تحقیق نتایج رگرسیون لجستیک جهت بررسی احتمال طلاق نیز نشان میدهد که احتمال رخ ندادن طلاق برای کسی که هم دارای نظم درون خانواده و هم دارای سرمایههای زوجینی و هم دارای نگرش منفی نسبت به طلاق است و نیز از همسانی زوجینی برخوردار میباشد 59 درصد است و نیز برعکس 41 درصد احتمال دارد فردی که دارای این شرایط نیز میباشد، باز هم طلاق بگیرد.
محسن نوغانی؛ محمد مظلوم خراسانی؛ زینب محمود آبادی
چکیده
هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر میزان اختلالات تغذیه در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه فردوسی مشهد میباشد. دادهها با روش پیمایش و روش نمونهگیری طبقهای بهینه با حجم نمونه 260 نفر از دانشجویان دختر دوره کارشناسی ارشد و دکتری جمعآوری و با رگرسیون چند گانه و رگرسیون لجستیک مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ...
بیشتر
هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر میزان اختلالات تغذیه در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه فردوسی مشهد میباشد. دادهها با روش پیمایش و روش نمونهگیری طبقهای بهینه با حجم نمونه 260 نفر از دانشجویان دختر دوره کارشناسی ارشد و دکتری جمعآوری و با رگرسیون چند گانه و رگرسیون لجستیک مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میانگین اختلالات خوردن22/2 از 5 و در حد کمتر از متوسط میباشد. همچنین 28 درصد از افراد نمونه، مبتلا به اختلالات تغذیه هستند. تصور از بدن، فشار هنجاری از سوی مردان، فشار هنجاری از سوی رسانههای بین المللی (ماهواره، اینترنت)، پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت ظاهر رابطه و همبستگی مثبت و معناداری با اختلالات تغذیه داشته است. در نهایت متغیرهای پذیرش اجتماعی بدن و تصور از بدن به عنوان عوامل مؤثر بر اختلالات تغذیه، در کنار هم در مدل رگرسیون 53 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کردند.در مجموع یافتههای این تحقیق مؤید آن است که متغیرهای اجتماعی تبیین کننده نیرومندی برای اختلالات خوردن می باشد.
سیدعلیرضا افشانی؛ راضیه ذاکری هامانه
چکیده
احساس امنیت، پیشنیاز هرگونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محسوب شده و با سطح پیشرفت جوامع در ارتباط است. آگاهی از وضعیت احساس امنیت ساکنان یک اجتماع نقش موثری در شناخت چالش ها و راهکارهای توسعه یک جامعه داشته و در جهت تقویت زیرساخت های آن عمل مینماید. لذا پژوهش حاضر درصدد است تا میزان احساس امنیت اجتماعی را در بین زنان و ...
بیشتر
احساس امنیت، پیشنیاز هرگونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محسوب شده و با سطح پیشرفت جوامع در ارتباط است. آگاهی از وضعیت احساس امنیت ساکنان یک اجتماع نقش موثری در شناخت چالش ها و راهکارهای توسعه یک جامعه داشته و در جهت تقویت زیرساخت های آن عمل مینماید. لذا پژوهش حاضر درصدد است تا میزان احساس امنیت اجتماعی را در بین زنان و مردان ساکن شهر یزد مورد مقایسه قرار دهد.روش مورد استفاده در این تحقیق، از نوع پیمایشی میباشد؛ داده ها با ابزار پرسشنامه و با استفاده از شیوه نمونهگیری خوشه ای متناسب از 246 نفر از افراد ساکن شهر یزد گردآوری شده است.احساس امنیت اجتماعی در دوازده بعد امنیت جانی، امنیت مالی، امنیت اقتصادی، امنیت شغلی، امنیت اخلاقی، امنیت فرهنگی، امنیت عاطفی، امنیت احساسی، امنیت فکری، امنیت حقوقی، امنیت قضایی و امنیت نوامیس به تفکیک زنان و مردان سنجیده شده است. یافته های تحقیق گویای آن است که احساس امنیت جانی در زنان یزدی به طور معنیداری کمتر از مردان بوده؛ درحالی که احساس امنیت اقتصادی در مردان پایین-تر از زنان است. در سایر ابعاد احساس امنیت اجتماعی تفاوت معنیداری بین زنان و مردان وجود ندارد.