اقتصاد
سعداله دارابی؛ حسین محمودیان
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی در دوره 1398-1392 است. در این مطالعه تلاش شده است تأثیر چهار متغیر جنس و سن، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل بر روی طول مدت بیکاری کارجویان 20 تا 45 ساله مراجعهکننده به مراکز کاریابی سراسر کشور بررسی شود. این مطالعه با کمک تکنیک آماری تحلیل پیشینه بقا، از طریق ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی در دوره 1398-1392 است. در این مطالعه تلاش شده است تأثیر چهار متغیر جنس و سن، سطح تحصیلات و وضعیت تاهل بر روی طول مدت بیکاری کارجویان 20 تا 45 ساله مراجعهکننده به مراکز کاریابی سراسر کشور بررسی شود. این مطالعه با کمک تکنیک آماری تحلیل پیشینه بقا، از طریق پالایش و آنالیز حدود دو میلیون رکورد داده، (که توسط کاریابیهای سراسر کشور و با نظارت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گردآوری شده است)، انجام پذیرفته است. یافتههای این مطالعه حاکی از آن است که زنان در مقایسه با مردان طول دوره بیکاری بیشتر و شانس کمتری برای دستیابی به شغل دارند. در تببین این یافته، میتوان گفت؛ احتمالا یکی از دلایل میتواند این باشد که برای مردان مشاغل بیشتری وجود دارد که با شرایط زنان تناسب ندارد. و به عبارتی زنان با محدودیت تنوع شغلی مواجه هستند. تاهل و فرزندآوری و تربیت فرزندان توسط زنان نیز میتواند یکی از دلایل افزایش طول دوره بیکاری آنان در مقایسه با مردان باشد که این موضوع با توجه به تئوریهای جنسیتی قابل توجیه است. چرا که تئوریهای جنسیتی، خصوصاً با فرهنگ ایرانی، وظایف اصلی زنان را عمدتاً تربیت و پرورش فرزندان دانسته و این در حالی است که در این فرهنگ، تأمین درآمد موردنیاز خانوار برعهدۀ مردان گذشته شده است و از اینرو انتظار میرود تحمیل چنین وظیفهای بر مردان، باعث کاهش دورۀ بیکاری برای این گروه گردد.زنان و مردان جویای کار در گروههای سنی 20 تا 24 سال نسبت به سایر گروههای سنی از میانگین طول دوره بیکاری کمتر و شانس بیشتری برای دستیابی به شغل و خروج از بیکاری برخوردار هستند. این یافته به کمک نظریه جستجوی شغل قابل تببین است. زیرا افراد 25 تا 45 سال، احتمالا به دلیل ارتقا سطح تحصیلات و مهارتهای خود، توقع بیشتری برای دریافت شغلهای با دستمزد بالا داشته و همین امر باعث میشود که هر شغل با هر سطح از دستمزد را نپذیرند و بنابراین دست به جستجوی شغلی بیشتری زده، که در نهایت این موضوع باعث افزایش طول دوره بیکاری در میان این افراد میشود.کارجویان متاهل، مطلقه و بیوه (بجز مردان مطلقه و بیوه)، دارای خطر بقای بیکاری کمتری نسبت به افراد مجرد هستند. به نظر میرسد، افراد متاهل، مطلقه و بیوه (بهویژه در بین زنان) به دلیل مسئولیت خانوادگی و بار تکفل، بیشتر از افراد مجرد تحت فشار جهت دریافت شغل به منظور کسب درآمد و رفع مایحتاج خانواده هستند از اینرو معمولاً هر شغلی با هر سطح از دستمزد را میپذیرند. در مقابل افراد مجرد بدلیل داشتن فرصت کافی و خارج از فشارهای مالی، در خصوص پذیرش یا عدم پذیرش شغل پیشنهاد شده تصمیم میگیرند و این امر ممکن است منجر به افزایش طول دوره بیکاری آنها در مقایسه با افراد متاهل شود که این یافته با نظریه جستجوی شغل منطبق است.در هر دو گروه زنان و مردان، کارجویان بیسواد بالاترین خطر بیکاری و افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد، و دکتری در رده دوم بالاترین خطر بیکاری قرار دارند. شانس خروج از بیکاری برای افراد با سطح تحصیلی متوسطه، دیپلم، پیش-دانشگاهی و حوزوی در مقایسه با سایر سطوح تحصیلی بیشتر است. این یافته بر اساس نظریه مهارت (تحصیل و آموزش)، قابل تبیین است. بر اساس این نظریه، برنامههای آموزشی و مهارتورزی سبب میشود شانس فرد جویای کار در یافتن شغل افزایش یابد. شرکت در برنامههای آموزشی میتواند علامت مثبت به کارفرمایان ارائه و همچنین نااطمینانی در مورد قابلیت استخدامی متقاضیان شغل را کاهش دهد.. بر اساس دیگر یافتههای این مطالعه، افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در رده دوم بالاترین خطر بیکاری قرار دارند. در عوض، شانس خروج از بیکاری برای افراد با سطح تحصیلی متوسطه، دیپلم، پیشدانشگاهی و حوزوی در مقایسه با سایر سطوح تحصیلی بیشتر است بنابراین به نظر میرسد بازار کار ایران، هنوز به مرحلهای از پیچیدگی و بلوغ نرسیده است که خواهان افراد با سطوح تحصیلات بالاتر از دیپلم در سطح وسیع باشد. و تقریباً نیاز مهارتی بازار کار در همان سطوح دیپلم و زیر دیپلم برای اکثر مشاغل، بدلیل عدم نوآوری و رشد بسیار کند مشاغل مهارت محور، متوقف مانده استاز اینرو پیشنهاد میشود در فرایند سیاستگذاری و مدیریت بازار کار کشور، به تغییرات ساختار سنی و جنسی جمعیت اهتمام جدی شود. زنان نیمی از جمعیت کشور هستند بنابراین ضروریست؛ استفاده از این ظرفیت، به ویژه در شرایط خروج از پنجره جمعیتی و نیز برنامهریزی برای ایجاد اشتغال پایدار و کاهش طول دوره بیکاری آنان، در اولویت قرار گیرد. با توجه به عدم تطابق آموزشهای رسمی و رشتههای تحصیلی با مهارتهای شغلی مورد نیاز بازار کار ایران، سیاستهای اصلاحی در این راستا اتخاذ شود. همچنین سیاستگذاران حوزه اشتغال کشور با طراحی و تصویب یک بسته تشویقی، کارفرمایان را مجاب کنند تا زمینه اشتغال افراد مجرد در سنین پایین مهیا و شانس خروج از بیکاری آنان تسهیل گردد.
مهدی فیل سرائی
چکیده
این پژوهش تأثیر تنوع جنسیتی هیأت مدیره بر ناکارآیی سرمایهگذاری شرکت را بررسی میکند. استدلال بر این است که شرکتها با تنوع جنسیتی هیأت مدیره، ناکارآیی سرمایهگذاری کمتری نسبت به شرکتهای با تنوع جنسیتی هیأت مدیره بالا میباشند و وجود مدیران زن در هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی دارد. در راستای بررسی این موضوع، ...
بیشتر
این پژوهش تأثیر تنوع جنسیتی هیأت مدیره بر ناکارآیی سرمایهگذاری شرکت را بررسی میکند. استدلال بر این است که شرکتها با تنوع جنسیتی هیأت مدیره، ناکارآیی سرمایهگذاری کمتری نسبت به شرکتهای با تنوع جنسیتی هیأت مدیره بالا میباشند و وجود مدیران زن در هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی دارد. در راستای بررسی این موضوع، فرضیههای پژوهش بر مبنای یک نمونهی آماری متشکل از 108 شرکت طی سالهای 1396 لغایت 1400 (540 مشاهده) و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چندمتغیره مورد آزمون قرار گرفت. تجزیه و تحلیل نمونهی پژوهش نشان میدهد که بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که استقلال هیأت مدیره، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل میکند. اما دورهی تصدی مدیر عامل، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل نمیکند.تجزیه و تحلیل نمونهی پژوهش نشان میدهد که بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره با ناکارآمدی سرمایهگذاری رابطهی منفی معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد که استقلال هیأت مدیره، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل میکند. اما دورهی تصدی مدیر عامل، رابطهی بین تنوع جنسیتی هیأت مدیره و ناکارآمدی سرمایهگذاری را تعدیل نمیکند.
مطالعات زنان
جمیله علم الهدی؛ پرستو علیخانی؛ مرتضی رضایی زاده؛ اسماعیل جعفری
چکیده
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان ...
بیشتر
نمیتوان بنیان فکری حاکم بر توانمندسازی زنان مسلمان را بر پایه فمینیسم و گفتمان جنسیت قرار داد. چرا که این دو، مفهوم جنسیت را متناسب با معرفتشناسی مادی و غیرالهی تبیین کردهاند که با جوامع اسلامی ناسازگار است. از اینرو، شناسایی مجموعه اصولی برگرفته از ادراک الهی ضرورت پیدا میکند تا به مثابه یک بنیان برای توانمندسازی زنان مسلمان عمل کند. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی این اصول بود. در ادراک اسلامی پیرامون مباحث جنسیت چه اصولی حاکم است؟ در پاسخ به این پرسش، پژوهشگران به پارادایم تفسیری متعهد شدند؛ چون برای استخراج اصولی پیرامون مباحث جنسیت در ادراک اسلامی باید به ذهنیت و تجارب اندیشمندان مسلمان نیز رجوع میشد. سؤال پژوهش در 8 جلسه گروه کانونی با 32 پژوهشگر و اندیشمند مسلمان مطرح شد که در پژوهش یا فعالیتهای اجتماعی خود به دنبال بسط ادراک اسلامی در امر توانمندسازی زنان مسلمان بودند. از طریق کدگذاری باز، شواهد گفتاری جلسات تحلیل شدند و از طریق روش بازخورد مشارکتکننده، اعتبار یافتهها افزایش یافت. شش اصل بعنوان اصول حاکم بر ادراک اسلامی پیرامون مفهوم جنسیت، بدست آمد که عبارتند بودند از: مکملگرایی، پویایی در زمان و مکان، عاطفه اجتماعی، انتخابگری، برابری در فرصتهای تعالی، و رقابتگریزی. اصول ششگانه بدستآمده از ظرفیت بیشتری نسبت به ذهنیتهای سهگانه سلطهجو-برابریخواه-رهاییطلب برای توانمندسازی زنان مسلمان برخوردار هستند. میتوان اهمیت زمینه و محیط بعلاوهی ناکامی بنیانهای فکری غیرالهی در توانمندسازی زنان را از دلایل این امر برشمرد.
مطالعات زنان
امیر عسگری؛ صاحبه مسعودی؛ مائده تقی زاده طبرسی
چکیده
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی ...
بیشتر
توانمندسازی زنان از موضوعاتی است که در طیف گستردهای از برنامهها و سیاستگزاریهای نهادهای مختلف در سرتاسر جهان جای میگیرد، ولی با این حال، توجه به ویژگیهای شناختی و پژوهشهای حوزه علوم شناختی و اساسا مساله شناخت و توانمندیهای شناختی در بسیاری از این سیاستگزاریها مغفول مانده است. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشی دو مرحله ای مبتنی بر مرور دامنه و تحلیل محتوا به ارائه چارچوبی برای توانمندسازی زنان در حکمرانی براساس مطالعات حوزه علوم شناختی می پردازد. خروجیهای این پژوهش از جمله 18 عنصرکلیدی توانمندسازی زنان براساس مطالعات شناختی در کنار چارچوب مفهومی ارائه شده، می تواند بسیاری از متخصصین، پژوهشگران و علاقهمندان مطالعات حوزه توانمندسازی، حکمرانی و زنان را در مسیر رسیدن به پاسخهایشان برای سیاستگزاری و تصمیمگیری در حوزههای مربوطه و انجام پژوهش های کاربردی و همچنین ایجاد شبکهای از مفاهیم مرتبط یاری دهد. پژوهش حاضر همچنین در خصوص ایجاد طرحواره هایی از پژوهش های کاربردی با هدف ایجاد ارتباط مابین حوزههای مختلف مطالعات حکمرانی و همچنین مطالعات علوم شناختی از این جهت حائز اهمیت است که می تواند خلاءهای مفهومی و همچنین مسیرهایی برای مطالعات بیشتر برای علاقه مندان مطالعات بینارشته ای در طیف گسترده ای از موضوعات و مفاهیم فراهم آورد.
مطالعات زنان
حسین مشک آبادی مهاجر؛ زینب مشک آبادی مهاجر
چکیده
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده ...
بیشتر
در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد بر اساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان مورد سنجش قرار گرفت. دادهها به روش پرسشنامهای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیونهای مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند. حجم نمونه شامل 1093 نفر میباشند که از این تعداد 523 نفر زن و 570 نفر مرد میباشند. نتایج پس از تحلیل رگرسیون در سطح اطمینان 95 درصد، حاکی از آن است که افراد با سن بالاتر، مستاجرین و خانوارهایی که تعداد اعضای بیشتری دارند دچار کاهش درآمد و پس انداز بیشتری شدهاند که در این بین مردان بیش از زنان آسیب دیدهاند. با بهبود طبقه درآمدی، تحصیلات و موقعیت اقتصادی اجتماعی میتوان از آسیبهای ناشی از کرونا کاست که در این زمینه، میزان کاهش در آسیب زنان نسبت به مردان مقدار بیشتری است. مشاغل آزاد و حقوق بگیران بخش خصوصی کاهش بیشتری در درآمد، پس انداز و بدتر شدن وضعیت شغلی خود مشاهده کردهاند که در بین شاغلین، زنان شاغل بیش از مردان شاغل دچار زیان ناشی از کرونا شدهاند. همچنین بر اساس نتایج مطالعه با ارتقاء طبقه درآمدی، تحصیلات و بهبود موقعیت اقتصادی اجتماعی، زنان نسبت به مردان، بهبود بیشتری در وضعیت شغلی، درآمدی و پس اندازی خود مشاهده میکنند.
مطالعات زنان
زهرا سادات میرهاشمی
چکیده
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط ...
بیشتر
کار زن در خانه از نظرفقه اسلامی، تکلیف نیست بلکه فضیلتی است که اگر به صورت رایگان در اختیار خانواده قرار دهد مأجور خواهد بود و اگر بخواهد در قبال آن دستمزدی دریافت کند شارع برای او حق مطالبه قرار داده است؛ ولی در فرهنگ عرفی حق زنان نادیده گرفته شده و در برخی موارد مطالبه آن قبیح دانسته میشود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تبیین اثر و ارتباط سیاستگذاری در راستای اجرای حکم اخذ اجرت المثل خانهداری زن با توسعه استحکام خانواده و رفع مشکلات عدم استقلال مالی و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار اجرا شده است. تحقیق از نوع توصیفی و روش آن مطالعه اسنادی است و به این نتیجه رسیده که عدم ارزشگذاری و دستمزد برای خانهداری زن در عرف موجب بروز مشکلات عمدهای همچون احساس پوچی، افسردگی و خستگی و تمایل به فعالیت های اقتصادی خارج از محیط خانه و پیامدهای آن همچون کاهش میزان فرزندآوری می شود، در حالی که با اجرای کامل و مدبرانه سیاستی که قانونگذار اسلام از قرار دادن حق مطالبه اجرت المثل پیش گرفته است، از مشکلات عدم استقلال مالی زن در خانواده و پوچ انگاری فعالیتهای زنان خانهدار پیشگیری و از این رهگذر استقلال و امنیت مالی برای زنان تامین می گردد و تمرکز زنان بر خانواده و تربیت فرزند را بیشتر خواهد کرد؛ لذا ضروری است بر اساس الگوی توسعهای خانواده محور و افزایش جمعیت، ساز و کار مناسب و بسترسازی فرهنگی جهت اجرای کامل حکم اجرت المثل در نظر گرفته شده و بر اساس آن قانون گذاری شود.
فاطمه جعفری نعیمی؛ علی روحانی؛ ملیحه علی مندگاری
چکیده
بقا مهمترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران با سطوح پایینتر اقتصادی، کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعه مقصد است. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر ...
بیشتر
بقا مهمترین دغدغه بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران با سطوح پایینتر اقتصادی، کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعه مقصد است. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر حاشیهنشین شهر یزد بوده است. روش پژوهش حاضر، کیفی و از رویکرد نظریه زمینهای استفاده شده است. مشارکتکنندگان، 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استانهای مختلف کشور بودهاند که به صورت هدفمند و به شیوه نمونهگیری نظری انتخاب گردیدهاند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته و تحلیل دادهها به شیوه کدکذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است. یافتهها نشان داد، شکاف نسلی و سیاستگذاریهای نامناسب در مبدأهای مهاجرتی با ایجاد تغییرات گسترده به صورت پیوند بقا به مادیات، زنان را وادار به کنش عقلانی و اتخاذ مهاجرت به عنوان راهبری عملی برای دستیابی و حفظ بقا میکند. این مسیر غالبا عقلانی، همراه با اندازهگیری و محاسبه و با محوریت پول است. اما از سوی دیگر، در فرایند دوام و بقا در مقصد، زنان نیازمند مشوقهایی فراتر از پول هستند. هرچند مسیر اصلی سرتاسر محاسبه است اما، معنویت در زنان با کارکرد امیدزایی و التیام بخشی به آسیبهای روانی، سازگاری زنان مهاجر را افزایش میدهد و پشتوانهای برای ایستادگی و تلاش آنان برای تضمین و تسهیل بقا را فراهم میکند.
مطالعات زنان
فائزه زمانیان؛ مجید وصالی ناصح؛ الهام فروزنده
چکیده
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع ...
بیشتر
هدف از مطالعه حاضر بررسی نحوه مدیریت بدن توسط ورزشکاران زن فوتبال با توجه به ناسازگاری دو هویت زنانگی و ورزشکاری در متن فوتبال و خارج از آن بود. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی تحلیل پدیدارشناختی به مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 8 نفر از فوتبالیستهای زن لیگ برتر فوتبال (19 تا 27 سال) پرداخته شد. جمعآوری دادهها تا حد رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. کلیه مصاحبهها ضبط و سپس خط به خط دست-نویس شد. تحلیل یافتهها در حین گردآوری دادهها و بعد از آن انجام شد. برخی از شرکتکنندگان اظهار داشتند که زنانگی و ورزشکاری با یکدیگر سازگار هستند و در هر دو متن ورزش و خارج از آن، این دو هویت را آشکار ساختند. برخی دیگر بیان کردند که زنانگی و ورزشکاری ناسازگار هستند. سه تجربه کلی در رویارویی با این ناسازگاری توسط شرکتکنندگان بیان شد. 1- آشکار کردن هویت ورزشکاری در متن ورزش و هویت زنانگی در متن خارج از ورزش 2- برجسته کردن هویت زنانگی در هر دو متن 3- برجسته کردن هویت ورزشکاری در هر دو متن. به طورکلی، بازیکنان فوتبال زن از طریق مدیریت بدن و ظاهر از جمله؛ پوشش، آرایش، دستکاری مو و بدن، لحن صدا، رفتار و وظایف نقشهای جنسیتی؛ هویت زنانگی یا ورزشکاری خود را تقویت کرده و آن را راهبردی برای کاهش فشارهای ناشی از ناسازگاری دو هویت درک کردند. همچنین یک همپوشانی بین وجود یا عدم وجود سازگاری با نوع مدیریت بدنی که توسط بازیکنان فوتبال زن به کارگرفته شده آشکار گردید.
مطالعات زنان
محمدرضا قائمی نیک؛ هدا مصطفائی
چکیده
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی ...
بیشتر
اجرای برنامههای عمرانی (توسعۀ سرمایهداری) در دورۀ پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالیکه تاثیر این برنامهها بر حوزۀ فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاستهای فرهنگی برنامههای توسعۀ این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دورۀ پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلمهای سینمایی این دوره را مدنظر قرار دادهایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامههای توسعۀ سرمایهداری رقم خورده است، از چارچوب نظریِ صنعت فرهنگسازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره بردهایم تا بتوانیم بهنحو انتقادی تاثیر سیاستهای توسعۀ سرمایهداری را بر صنعت فرهنگسازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره بردهایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دورههای تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافتههای تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال ۱۳۲۷، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از ۱۳۲۷ تا ۱۳۴۳، وزارت مهرداد پهلبد از ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و گفتمان روبهظهور «موج نوی سینمای ایران» از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شناسایی شده است. تحلیل این گفتمانها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره بهتدریج از هویت سنتی محجبه به سمتِ هویت غربی برهنهتر تغییر میکند.
جامعه شناسی
زهره امیدی پور؛ علی رجبلو؛ سوسن باستانی
چکیده
همزمان با رویارویی ایران با مدرنیتهی غربی و شکلگیری تقابلات گفتمانی متأثر از آن، زنان، هویت و شرایط زندگی آنها به عنوان یکی از مهمترین سوژهها مورد توجه قرار گرفتند و به دنبال آن دامنهی وسیعی از گفتار پیرامون آنها در این گفتمانها شکل گرفت و زنان به یکی از محورهای تنازع تبدیل شدند. مقالهی حاضر با بررسی گفتارهای شکلگرفته ...
بیشتر
همزمان با رویارویی ایران با مدرنیتهی غربی و شکلگیری تقابلات گفتمانی متأثر از آن، زنان، هویت و شرایط زندگی آنها به عنوان یکی از مهمترین سوژهها مورد توجه قرار گرفتند و به دنبال آن دامنهی وسیعی از گفتار پیرامون آنها در این گفتمانها شکل گرفت و زنان به یکی از محورهای تنازع تبدیل شدند. مقالهی حاضر با بررسی گفتارهای شکلگرفته حول محور زنان در نوشتههای دورهی مشروطه، با بهرهگیری از روش تحلیل گفتمانانتقادی به واکاوی معنایی سوژه زن مدرن در گفتمانهای برجستهی دورهی قاجار میپردازد. تلاش داریم به این پرسش پاسخ دهیم که سوژه زن مدرن در هرکدام از سه گفتمان مطرح دوره مشروطه چه معنایی یافته است؟ چه ایدئولوژیهایی بر هر کدام از گفتمانها در موضوع زنان حاکم بوده است؟ این گفتمانها در احراز موقعیت در گفتمان مسلط عصر مشروطه چه جایگاهی به دست آوردهاند؟نتایج تحقیق نشان میدهد که زن مدرنی که در تقابل با سنت شکل گرفت، در گفتمان تجددگرا به مثابه سوژهی مطالبهگرِنقاد، در گفتمان سنتی، به مثابه زن اروپاییمأب و بیقید است. گفتمان تلفیقی نیز در میانهی این تنازع، به برساخت سوژهی زنی میپردازد که به مثابه زن آگاهِ شریعتمدار و تکلیفمحور در این کشاکش معنایی شناخته میشود. معنای برساختهی گفتمان تلفیقی به دلیل عدم تنازع آشکار با سنتهای مذهبی جایگاه بهتری به دست آورد و توانسته است در ادوار دیگر نیز تداوم یابد.کلمات کلیدی: مدرنیته، گفتمان، تحلیل گفتمان انتقادی، زن مدرن، زن سنتی
مطالعات زنان
مریم احمدی نژاد؛ الهه مرندی
چکیده
بهرغم این واقعیت پذیرفتهشده که خانواده مطلوب بهعنوان پایه و سلول اصلی جامعه، تأثیر مستقیم بر پیشرفت جامعه دارد، امروزه با شکاف ایجادشده مابین عملکرد برخی جوامع و سنتهای اخلاقی-دینی، با تهدیدات جدی نسبت به بنیان خانواده مواجهیم. یکی از این تهدیدات، گرایشهای نامتعارف و غیرطبیعی جنسی افراد نسبت به همجنس است که در سالهای ...
بیشتر
بهرغم این واقعیت پذیرفتهشده که خانواده مطلوب بهعنوان پایه و سلول اصلی جامعه، تأثیر مستقیم بر پیشرفت جامعه دارد، امروزه با شکاف ایجادشده مابین عملکرد برخی جوامع و سنتهای اخلاقی-دینی، با تهدیدات جدی نسبت به بنیان خانواده مواجهیم. یکی از این تهدیدات، گرایشهای نامتعارف و غیرطبیعی جنسی افراد نسبت به همجنس است که در سالهای اخیر بهشدت در حال قبحزدایی است. باوجود نهی شدید و مؤکد ادیان خصوصاً دین اسلام نسبت به گرایشهای نامتعارف جنسی، در عرصه حقوقی بینالمللی شاهد این هستیم که مراجع بینالمللی متعددی در رویه قضایی خویش تبعیض و نابرابری نسبت به نهادهای مدنیای که بر اساس این گرایشهای نامتعارف شکلگرفتهاند را با نهاد مقدس خانواده برنمیتابند و به حدی متأثر از این نگاه غیرطبیعی خویش گشتهاند که علاوه بر حذف مجازاتهای تاریخی نسبت به این رویه غیراخلاقی، برای نفرت از همجنسگرایی، جرمانگاری نمودهاند. این امر بهگونهای پیش رفته که حتی برخی از کشورها «ازدواج» را که از جهت تاریخی و طبیعی مختص روابط بین زن و مرد میباشد، برای روابط مبتنی بر گرایشهای جنسی غیرطبیعی به رسمیت شناختهاند؛ این در حالی است که گرایشهای جنسی نامتعارف و غیرطبیعی یا به عبارتی همجنسگرایی در طول تاریخ بهعنوان یک امر قبیح و ناپسند و غیرطبیعی بوده و از منظر تعالیم اسلامی نیز تحت عنوان فحشا و از گناهان بزرگی است که سختترین مجازاتها را به خود اختصاص داده است..
مطالعات زنان
مسلم طاهری کل کشوندی؛ عاطفه اندرزا
چکیده
از مهم ترین تحولاتی که بعد از ظهور اسلام در جامعه عصر نزول رخ داد، تغیرات در حوزه حقوق افراد به ویژه زنان بوده است. زنان در جامعه عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از کمترین حقوق اولیه انسانی بی بهره بوده اند و قرآن برای شخصیت زن در ابعاد اجتماعی و خانوادگی ، حقوقی را تبیین نموده است. بخشی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بر گرفته ...
بیشتر
از مهم ترین تحولاتی که بعد از ظهور اسلام در جامعه عصر نزول رخ داد، تغیرات در حوزه حقوق افراد به ویژه زنان بوده است. زنان در جامعه عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از کمترین حقوق اولیه انسانی بی بهره بوده اند و قرآن برای شخصیت زن در ابعاد اجتماعی و خانوادگی ، حقوقی را تبیین نموده است. بخشی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بر گرفته از نصوص شرعی است، در برخی از اصول، حقوقی را به جهت حمایت از مادران به خصوص در دوران بارداری و حضانت و ارث وضع کرده است. اگر چه احکام ارائه شده در قرآن به صورت کلی بوده و صراحتا به همه احکام نپرداخته است، اما با استفاده از احکام کلی و با تکیه بر روایات معصومین علیهم السلام می توان به اقتضای نیاز هر زمانی، احکام ثانویه را استنباط نمود و آن را به عنوان مستند و مبنای قرآنی حقوق اخذ کرد و دولت نیز موظف است آن را حفظ کند. این پژوهش با روش تحلیلی - کتابخانه ای به حقوق اجتماعی مادران به طور مستدل و مستند در قرآن و نظام حقوقی ایران پرداخته است؛ این حقوق بر عناوینی مانند: نفقه، بارداری، حضانت، ارث، تخفیفات شغلی و قضایی مادران استوار است.
جامعه شناسی
حسین افراسیابی؛ زهرا خرمیان
چکیده
به موازات تغییر در جایگاه و نقش زنان، تحرک جغرافیایی و مهاجرت مستقل زنان در سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشته است. این پدیده ابعاد و پیامدهای ناشناختهای بویژه از دیدگاه خود زنان مهاجر دارد. هدف ما از این پژوهش، فهم زمینهها و پیامدهای مهاجرت مستقل دختران جوان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش دادهبنیاد اجرا شده است. دادهها را ...
بیشتر
به موازات تغییر در جایگاه و نقش زنان، تحرک جغرافیایی و مهاجرت مستقل زنان در سالهای اخیر رشد قابل توجهی داشته است. این پدیده ابعاد و پیامدهای ناشناختهای بویژه از دیدگاه خود زنان مهاجر دارد. هدف ما از این پژوهش، فهم زمینهها و پیامدهای مهاجرت مستقل دختران جوان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش دادهبنیاد اجرا شده است. دادهها را از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته با 18نفر از زنان جوان که به تنهایی به شهر یزد مهاجرت کردهاند، گردآوری کردیم. گزینش مشارکت-کنندگان با شیوه نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی انجام شد. دادهها را بعد از پیادهسازی با شیوه کدگذاری دادهبنیاد تحلیل کردیم. حاصل تحلیل در قالب 7 مقوله اصلی، یک مقوله مرکزی و مدل نظری دادهبنیاد ارائه شده است. مقولههای اصلی عبارتند از ترجیح غریبگی، تأمین شغلی/مالی، ذائقه زیست مستقل، فشار و کنترل خانواده، فروریختن ذهنیت منفی از مهاجرت، فاصلهگذاری اجتماع میزبان و تنگنای اسکان. برساخت هویت دوپاره نیز به عنوان مقوله مرکزی ساخته شد. یافتهها نشان داد زیست ناپایدار در مبداء با زیست چندپاره در مقصد منجر به شکلگیری هویت دوپاره در میان مشارکتکنندگان شده است. حاصل تحلیل در قالب 7 مقوله اصلی، یک مقوله مرکزی و مدل نظری دادهبنیاد ارائه شده است. مقولههای اصلی عبارتند از ترجیح غریبگی، تأمین شغلی/مالی، ذائقه زیست مستقل، فشار و کنترل خانواده، فروریختن ذهنیت منفی از مهاجرت، فاصلهگذاری اجتماع میزبان و تنگنای اسکان. برساخت هویت دوپاره نیز به عنوان مقوله مرکزی ساخته شد.
مطالعات زنان
غلامرضا تبریزی کاهو؛ سحر تبریزی؛ ملیحه برومند محمودآبادی
چکیده
هدف: امروزه تعداد زنان سرپرست خانوار در حال افزایش است؛ و وفاق عمومی بر آن است تا از آنان حمایت شود. هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه آنان از حمایتهای اجتماعی که دریافت می کنند است.روش: این پژوهش با روش پدیدارنگاری انجام شد. شرکتکنندگان زنان سرپرست خانوار شهر مشهد در سال ۱۴۰۰بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز از ...
بیشتر
هدف: امروزه تعداد زنان سرپرست خانوار در حال افزایش است؛ و وفاق عمومی بر آن است تا از آنان حمایت شود. هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه آنان از حمایتهای اجتماعی که دریافت می کنند است.روش: این پژوهش با روش پدیدارنگاری انجام شد. شرکتکنندگان زنان سرپرست خانوار شهر مشهد در سال ۱۴۰۰بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز از مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شد که در بیست و یکمین مورد به اشباع نظری رسید. سپس تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA انجام شد.یافتهها: حمایتهایی که از زنان سرپرست خانوار انجام میشود از سه منبع خانواده، دوستان و سازمانهای دولتی صورت میگیرد. حمایتهای خانواده غالبا عاطفی و اقتصادی است. دوستان و آشنایان به حمایتهای عاطفی، اقتصادی و ابزاری میپردازند، و نهادها و سازمانهای دولتی اولویت خود را در حمایت و پشتیبانی مالی قرار میدهند. اما چنانچه این حمایتها که اکثرا در قالب وامهای کم بهره است با سیاستهای فقرزدایی توام نگردد، به بازتولید فقر دامن میزند. زنان بیوه ابتدا نیازمند حمایت عاطفی، و به مرور نیازهای مالی، ابزاری و اطلاعاتی دارند. زنان مطلقه نخست به حمایت عاطفی نیازمندند و سپس نیاز اقتصادی دارند. زنان مجرد نیز به استقلال مالی، ابزاری، اطلاعاتی و عاطفی نیازمندند. فضای زیسته همگی این زنان بر بیاعتمادی به ویژه نسبت به مردان بنا شدهاست؛ بنابراین همنوایی و کنارهجویی محورهای اصلی پیوندهای اجتماعی آنان است.نتیجهگیری: نتـایج نشـان داد زنـان سرپرسـت خـانوار بـاچالشهای متعددی در زیست خانوادگی و اجتمـاعی خـود مواجـه هسـتند کـه نیازمنـد حمایتند.
مطالعات زنان
ابوالحسن امین مقدسی؛ علی افضلی؛ نرگس بیگدلی
چکیده
کوششهای فکری زنان در کمتر از دویست سال گذشته چشماندازهای تازهای به روی دانش بشر گشوده و پرسشهای مهم بسیار به میان آورده است. اما تنوع و تضارب شگفتآورِ اندیشهها خود به سدی در برابر درک چند و چون آنها بدل شده است. نقد زنسالارانه (فمینیستی)، نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ارایه شده از ...
بیشتر
کوششهای فکری زنان در کمتر از دویست سال گذشته چشماندازهای تازهای به روی دانش بشر گشوده و پرسشهای مهم بسیار به میان آورده است. اما تنوع و تضارب شگفتآورِ اندیشهها خود به سدی در برابر درک چند و چون آنها بدل شده است. نقد زنسالارانه (فمینیستی)، نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ارایه شده از زن در آثار نویسندگان)، بررسی میکند. رمان الطواف حیث الجمر اولین رمان زنانه در عمان بهشمار میرود و قهرمان داستانش در زندگی به نوعی قربانی مردان (نظام مردسالاری سنتها و تعصبات) است. این رمان مدرنیستی بهشیوه ساختارشکنانه درپی ایجاد تردید در تقابل دوگانه مرد/ زن است. ازاینجهت، شخصیت زن داستان موقعیت و هویت زنانه خویش را محصول روابط اجتماعی تحمیلی مردسالار میدانند که مردان و اقتدار مردانه برایش آفریده است. در این پژوهش سه محور تقلید، اعتراض و خودیابیِ شخصیت اصلی رمان بر اساس روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مؤلفههایی همچون اعتراض، خود بیانگری، خشونت، سرکوب غریزه زنانه، تابوشکنی در این رمان بیشترین سهم را دارند و آن را جزء آثار فمینیستی قرار میدهند هرچند که رگههایی از ویژگیهای خودآگاهی نیز در این رمان به چشم میخورد اما نویسنده با انتخاب انزوای قهرمان، او را از رسیدن به مرحلۀ چرخش به درون و خودیابی برای یافتن هویت فردی و به دور از هرگونه تقلید و اعتراض، محروم ساخته است.
علوم سیاسی
الهه مرندی؛ زهرا سادات حجازی
چکیده
در عرصه جهانی پیشرفتهای قابل توجهی در پیشبرد حقوق زنان و مشارکت برابر آنها در بازار کار و فعالیتهای اقتصادی صورت گرفته است. با این حال، در حالی که دستمزد برابر برای مردان و زنان به طور گسترده از سوی مراجع بینالمللی مورد تأیید قرار گرفته است، اعمال آن در عمل دشوار بوده است. طبق اعلان سازمان ملل شکاف جنسیتی دستمزد در سطح جهانی حدود ...
بیشتر
در عرصه جهانی پیشرفتهای قابل توجهی در پیشبرد حقوق زنان و مشارکت برابر آنها در بازار کار و فعالیتهای اقتصادی صورت گرفته است. با این حال، در حالی که دستمزد برابر برای مردان و زنان به طور گسترده از سوی مراجع بینالمللی مورد تأیید قرار گرفته است، اعمال آن در عمل دشوار بوده است. طبق اعلان سازمان ملل شکاف جنسیتی دستمزد در سطح جهانی حدود 20 درصد برآورد شده است. نابرابری دستمزد صرفا یک موضوع مطرح در حوزه عدالت جنسیتی نمیباشد؛ریال بلکه موضوعی است که پیامدهای گستردهای برای جوامع و اقتصاد آنها در پی دارد و از جمله اولویتهای نظام بینالملل و کشورها برای تحقق توسعه میباشد. با توجه به اهمیت پرداختن به جایگاه حق برابری بر دستمزد در نظام حقوقی بینالملل و ایران در این پژوهش به پاسخ بدین پرسش که آیا در نظام حقوق بینالملل و حقوق داخلی ایران، در خصوص حق بر برابری دستمزد، ضوابط مناسبی پیشبینی شده است؟ با تکیه بر اسناد و متون حقوقی پرداخته شد. برآیند پژوهش، حاکی از عملکرد نسبتاً مترقی نظام حقوقی بینالملل در به رسمیت شناختن حق و قاعده گذاری در این زمینه است؛ لکن تحقق این برابری نیازمند اقدامات عملی موثر میباشد. در حقوق ایران، این حق بهموجب قوانین استخدامی و مقررات حاکم بر قراردادهای کار به رسمیت شناخته شده است و بعضاً، ضمانت اجرای مناسب تمهید شده است؛ لکن هنوز خلأهایی در این زمینه وجود دارد؛ لذا به نظر ضروری میرسد برای پیشرفت در تحقق کامل این حق کوششهای بیشتری شود.
جامعه شناسی
امید قادرزاده؛ فرشته خیراندیش
چکیده
ججامعهپذیری جنسیتی از سازههای مفهومی و نظری راهگشا در فهم مردسالاری و فرودستی زنان است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی روایت زنان، به ابعاد جامعهپذیری جنسیتی و منابع آن بپردازد. پژوهش حاضر با روششناسی کیفی و روش تحلیل تماتیک در میان نمونهای از زنان سنندجی به انجام رسیده است. در نمونة پژوهش،30 نفر زن مشارکت داشتند. یکی ...
بیشتر
ججامعهپذیری جنسیتی از سازههای مفهومی و نظری راهگشا در فهم مردسالاری و فرودستی زنان است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا به میانجی روایت زنان، به ابعاد جامعهپذیری جنسیتی و منابع آن بپردازد. پژوهش حاضر با روششناسی کیفی و روش تحلیل تماتیک در میان نمونهای از زنان سنندجی به انجام رسیده است. در نمونة پژوهش،30 نفر زن مشارکت داشتند. یکی از ابعاد جامعهپذیری جنسیتی، نقشهای جنسیتی است که بر مبنای تحلیل اظهارات زنان، به 4 تم اصلیِ «هویتیابی بر مدار خانه»، «نقشهای ابزاری»، «نظم مراقبتی مردسالار» و «سقف شیشهای و دشواری ارتقای زنان شاغل» دست یافتیم. دومین بُعد جامعهپذیری جنسیتی، کلیشههای جنسیتی است. بر مبنای روایت زنان، کلیشههای جنسیتی بر خودپنداره و شخصیت زنان سیطره دارد و ردپای آن را میتوان در فضاهای همگانی، مدیریت خانواده، ازدواج دختران و روابط زناشویی پیدا کرد. «جنسیتیشدن فضای همگانی» و «نا امنی فضای همگانی و مقصرانگاری زنان» از جمله کلیشههای مستتر در فضاهای همگانی و «هویت ابرازی» و «جنسیتی شدن کار و تحصیل» کلیشههای مربوط به شخصیت زنان را شکل داده-اند. همچنین، «ریسکناپذیری و تصمیمگیری وابسته» و «تفکیک جنسیتی مدیریت و برنامهریزی در خانواده» ناظر بر کلیشههای حوزة مدیریت خانواده و «تعجیل و سختگیری در ازدواج»، «زن بهمثابه ابژه جنسی» و «زن بهمثابه ناموس»، کلیشة جنسیتی حاکم بر انتخاب همسر و مسائل و روابط زناشویی محسوب میشود. الگوپذیری از «خانواده و بستگان» و «رسانههای ارتباط جمعی»، اصلیترین منابع جامعهپذیری جنسیتی زنان مورد مطالعه را شکل دادهاند.