شکرانه رهبری؛ معصومه اسمعیلی؛ عبدالباسط محمودپور
چکیده
میانسالی یکی از دورههای رشدی انسان است و زنان در این دوره تغییرات هویتی در زمینة ادراک و ارتباط با خود، روابط با دیگران و جهان هستی را تجربه میکنند؛ که شناسایی این تغییرات برای درک بیشتر و بهتر زنان میانسال ضرورت دارد. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر مطالعة کیفی نقشِ گذار هویتی در ارتباط با خود، دیگران و محیط زنان میانسال شهر ...
بیشتر
میانسالی یکی از دورههای رشدی انسان است و زنان در این دوره تغییرات هویتی در زمینة ادراک و ارتباط با خود، روابط با دیگران و جهان هستی را تجربه میکنند؛ که شناسایی این تغییرات برای درک بیشتر و بهتر زنان میانسال ضرورت دارد. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر مطالعة کیفی نقشِ گذار هویتی در ارتباط با خود، دیگران و محیط زنان میانسال شهر تهران است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. سیزده شرکتکننده به وسیلة نمونهگیری هدفمند و با شیوة نمونهگیری معیار انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبة نیمهساختاریافته استفاده شد و نمونهگیری و مصاحبهها تا اشباع دادهها ادامه یافت. برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبههای پدیدارشناسی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافتهها در زمینة نقش گذار هویتی زنان میانسال در ارتباط با خود شامل مضامین اصلی ارتباط درونفردی، نگرش به بازنشستگی، ادراک از میانسالی و نگرش به هویت خود، ارتباط با دیگران شامل مضمون اصلی بهبود شیوههای ارتباطی و ارتباط با محیط در قالب مضامین اصلی تغییرات در نظام ارزشی، سالمندی و مرگ، مرور گذشته، نگرش به آینده و ارتباط با طبیعت طبقهبندی شد. یافتهها بیانگر تأثیر گذار هویت زنان میانسال در بهبود شیوههای ارتباطی زنان با دیگران در این دوره و تغییرات ارتباطی آنان به خود و محیط اطرافشان است.
ولی اله رستمعلی زاده؛ فریبا پروینیان
چکیده
هدف اصلی این تحقیق، گونهشناسی پسانداز زنان و پیامدهای آن بین زنان شهر تهران است. رویکرد روششناسی این مقاله کیفی بوده و با توجه به اهداف پژوهش، با استفاده از مصاحبه به جمعآوری اطلاعات پرداخته شده است. در این مطالعه، از 40 مشارکتکنندة زن به منظور جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. دادههای جمعآوریشده با روش تحلیل ...
بیشتر
هدف اصلی این تحقیق، گونهشناسی پسانداز زنان و پیامدهای آن بین زنان شهر تهران است. رویکرد روششناسی این مقاله کیفی بوده و با توجه به اهداف پژوهش، با استفاده از مصاحبه به جمعآوری اطلاعات پرداخته شده است. در این مطالعه، از 40 مشارکتکنندة زن به منظور جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. دادههای جمعآوریشده با روش تحلیل مضمون، تحلیل شدهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که انواع پسانداز زنان شامل پسانداز معکوس، کممصرفکردن، مدیریت مصرف/ مصرف تدریجی، پسانداز تدریجی، به تعویق انداختن مصرف، تبدیل پسانداز به سرمایه و سرمایهگذاریهای هدفمند بوده است. عوامل گرایش زنان به پسانداز، دستیابی به قدرت تصمیمگیری و روی پای خود ایستادن، احساس نیاز به ارتقای جایگاه خود در خانواده و اجتماع، کسب وجهة اجتماعی، انگیزة پیشرفت، احساس نیاز به استقلال (مالی)، نیاز به احترام و تأییدشدن و احساس امنیت بوده است و پیامدهای پسانداز نیز بسط مشارکت زنان در خانواده و اجتماع، کسب جایگاه در تصمیمگیریهای خانوادگی، کسب وجهه اجتماعی، افزایش اعتمادبهنفس، استقلال مالی زنان، رضایتمندی از زندگی، امنیت روانی، پیشرفت و رفاه خانواده، گسترش روابط و تعامل اجتماعی، حل مشکلات خانواده و درنهایت برنامهریزی عقلانی و افزایش فرهنگ صرفهجویی بوده است.
حسن قاسملو؛ حسین کریم زاده؛ مریم محمد بیگی سلخوری
چکیده
دستیابی به توسعة پایدار روستایی بدون مشارکت هدفمند گروههای مختلف مردم، از جمله زنان، امکانپذیر نیست. ولی در حاشیه قرار گرفتن زنان در جامعه و استفاده نکردن آنها از امکانات و فرصتها نسبت به مردان، سبب تشدید احساس ناامنی آنها در جامعه میشود. فراهمکردن زمینههای احساس امنیت زنان روستایی در جهت بهبود کیفیت فعالیت اجتماعی ...
بیشتر
دستیابی به توسعة پایدار روستایی بدون مشارکت هدفمند گروههای مختلف مردم، از جمله زنان، امکانپذیر نیست. ولی در حاشیه قرار گرفتن زنان در جامعه و استفاده نکردن آنها از امکانات و فرصتها نسبت به مردان، سبب تشدید احساس ناامنی آنها در جامعه میشود. فراهمکردن زمینههای احساس امنیت زنان روستایی در جهت بهبود کیفیت فعالیت اجتماعی آنان امری ضروری است و تحقق آن در گرو شناخت وضعیت احساس امنیت زنان و عوامل مؤثر بر آن است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفیـ تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) است. جامعة آماری تحقیق خانوارهای دهستان خرقان غربی واقع در شهرستان آوجاند که با استفاده از فرمول کوکران 182 نفر بهعنوان حجم نمونه تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) در قالب نرمافزار لیزرل استفاده شد. نتایج یافتههای تحقیق نشان میدهد که اکثر مؤلفههای احساس امنیت در منطقة مطالعهشده وضعیتی پایینتر از حد مطلوب عدد 3 دارند و به عبارتی زنان ساکن در منطقه احساس امنیت مطلوبی ندارند. همچنین، مهمترین عوامل تأثیرگذار در احساس امنیت زنان در منطقة مطالعهشده عبارت است از عوامل اجتماعی با ضریب 99/0، عوامل فرهنگی با ضریب82/0 و عوامل اقتصادی با ضریب 81/0.
حسن افراخته؛ سمیه عزیزی
چکیده
در سالهای اخیر، با استفاده از رویکرد دانشمحوری از منظری دیگر بر توسعه تأکید شده است. این نوع نگاه، نیازمند ایجاد مراکز رشد و پارکهای فناوری در مناطق مختلف است. هدف اصلی از تأسیس پارکهای فناوری، ارتقای علمی و فناوری منطقه است که پارک علموفناوری استان سیستانوبلوچستان نیز از این قاعده مستثنا نیست. استان ذکرشده با تأسیس ...
بیشتر
در سالهای اخیر، با استفاده از رویکرد دانشمحوری از منظری دیگر بر توسعه تأکید شده است. این نوع نگاه، نیازمند ایجاد مراکز رشد و پارکهای فناوری در مناطق مختلف است. هدف اصلی از تأسیس پارکهای فناوری، ارتقای علمی و فناوری منطقه است که پارک علموفناوری استان سیستانوبلوچستان نیز از این قاعده مستثنا نیست. استان ذکرشده با تأسیس پارک علموفناوری بر آن است با کمک نیروی انسانی خود کیفیت بخشهای صنعتی و تولیدی را افزایش دهد. تحقیق پیشرو، با هدف بررسی نقش پارکهای علموفناوری در اشتغالزایی زنان روستایی، تلاش کرده به اهمیت و نقش پارک علموفناوری سیستانوبلوچستان در این خصوص بپردازد. جهت گردآوری دادهها از مصاحبه به روش گلولهبرفی با صاحبنظران و اهل فن استفاده شده است. جامعة این تحقیق، مسئولان و مدیران و کارشناسان حوزة علموفناوری استان سیستانوبلوچستان را دربر میگیرد که در پارک علموفناوری و واحد رشد این پارک مشغول فعالیتاند. در این خصوص، با 20 تن از مسئولان حوزة مورد نظر مصاحبه انجام شد. نتایج نشاندهندة اثرگذاری مثبت فناوری بر اشتغال، آموزش، تبدیل ایده به کسبوکار، عزتنفس و خود اثربخشی زنان روستایی است. علاوه بر تأثیرات مثبت، تعدادی از موانع فردی، دانشیـ مهارتی، اجتماعیـ فرهنگی، مدیریتی، حقوقیـ قانونی بر سر راه اشتغال زنان روستایی شناسایی شدند که برای رفع این موانع راهکارهایی مانند ارتقای توانمندی شغلی، فناوریهای نوین در صنایعدستی، بسترسازی برای مشارکت زنان، اصلاح نگرش جامعه و توسعة حمایتهای دولت پیشنهاد شد.
شایسته کرمخانی؛ عالیه شکربیگی؛ احسان رحمانی خلیلی
چکیده
بلایای طبیعی به یک اندازه بر جمعیت درگیر تأثیر نمیگذارند. زنان سرپرست خانوار از گروههای اجتماعی آسیبپذیر در موقعیت بحرانزا هستند. نحوة مواجهة زنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با زمینة فرهنگی، سازوکارهای قدرت و موضوعات مرتبط با جنسیت دارد. از طرفی، عاملیت زنان نیز در این مواجهه اهمیت دارد. مقالة حاضر به تشریح تجربهزیستة ...
بیشتر
بلایای طبیعی به یک اندازه بر جمعیت درگیر تأثیر نمیگذارند. زنان سرپرست خانوار از گروههای اجتماعی آسیبپذیر در موقعیت بحرانزا هستند. نحوة مواجهة زنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با زمینة فرهنگی، سازوکارهای قدرت و موضوعات مرتبط با جنسیت دارد. از طرفی، عاملیت زنان نیز در این مواجهه اهمیت دارد. مقالة حاضر به تشریح تجربهزیستة زنان سرپرست خانوار از زلزله با هدف ارائة مدل مفهومی «فرایند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در بحران» میپردازد. این مطالعه کیفی و با روش «نظریة زمینهای» است. دادههای میدانی از طریق نمونهگیری نظری و مصاحبة عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار در مناطق هشتگانة زلزلهزدة کرمانشاه از جمله ثلاث باباجانی و سرپلذهاب تا حد اشباع نظری جمعآوری و با روش نظریة زمینهای تحلیل شده است. درنهایت، دادهها به 363 مفهوم، 20 مقولة عمده و مقولة هسته تشدید بنیادهای اجتماعی ناتوانساز کدگذاری و تحلیل شد. پدیدة برساختشدة «فقر قابلیتیـ تهدید فرصتها» (زنان ناتوان) ناشی از بستر نظامهای ارزشی و ایدئولوژیهای سرکوبگر حاکم بر زنان، ضعف مدیریت بحران، فقر و محرومیت منطقه و کمبود دانش فنی و مهارت است که راهبردهای تابآوری و کنش فعال، کنش منفعل و... را به دنبال داشت. درماندگی و دلزدگی، چالش قدرت، تهدید و ناامنی، احساس رهاشدگی، آسیبهای جسمی و روانی و چالش فرزندان پیامدهای ناشی از پدیدة ذکرشده است که نظریة زمینهای آن در قالب مدل پارادایمیک ارائه شده است. نتایج نشان میدهد فرایند «قدرتمندشدن» زنان سرپرست خانوار در بلایا مشروط به شرایطی است از جمله اینکه فرصتها از طریق ساختارهای حمایتی قابل دسترسی باشند و موانع و نیروهای بازدارنده آنقدر تهدیدکننده و قوی نباشد که جلوی فرصتها را بگیرد و به محرومیت از قابلیتها منجر شوند و زنان نیز خود را واجد «عاملیت» بدانند.
فهیمه کشاورزی؛ بابک شمشیری
چکیده
هدف از این پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقهبندی، تدوین الگویی کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران است. در این زمینه، هدف کیفی پژوهش کشف چارچوب مؤلفههای کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته و هدف کمی پژوهش اعتباریابی چارچوب تدوینشده، سنجش میزان سودمندی و قابلیت تحقق آن است. روش پژوهش در بخش کیفی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقهبندی، تدوین الگویی کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران است. در این زمینه، هدف کیفی پژوهش کشف چارچوب مؤلفههای کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته و هدف کمی پژوهش اعتباریابی چارچوب تدوینشده، سنجش میزان سودمندی و قابلیت تحقق آن است. روش پژوهش در بخش کیفی مطالعة موردی و مشارکتکنندگان بالقوة این پژوهش شامل متخصصان و اعضای هیئت علمی و همچنین زنان نمونة استان فارس بودند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری 15 نفر از متخصصان و 10 نفر از زنان نمونه و 5 نفر از زنان نمونة شهر، که تصدی مدیریتی داشتند، انتخاب شدند. روش جمعآوری دادههای کیفی مصاحبة عمیق و مطالعة اسناد مرتبط با موضوع پژوهش بود. برای تدوین الگویی کاربردی در توسعة توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران از روش تحلیل شبکة مضامین استفاده شد. براساس یافتههای بخش کیفی پژوهش، الگوی توانمندسازی زنان شایسته در جامعة ایران در قالب پنج مضمون سازماندهندة دانش شخصی، دانش محیطی، نگرش شخصی، نگرش محیطی، مهارت شخصی و مهارت محیطی و 57 مضمون پایه کاوش شد. براساس یافتههای بخش اول پژوهش، مقیاسی برای استفاده در بخش کمی طراحی شد. در بخش کمی، با استفاده از روش توصیفیـ پیمایشی اعتبار چارچوب سنجیده شد. جامعة آماری شامل اعضای هیئت علمی متخصص در رشتههای روانشناسی، علوم تربیتی، جامعهشناسی و حقوق بودند که با استفاده از رویکرد نمونهگیری هدفمند و روش آگاهیدهندگان کلیدی 20 نفر انتخاب و مقیاس ذکرشده بین آنان توزیع شد. با استفاده از نرمافزارهای لیزرل 8/8 و 21 Spss و روش تحلیل عاملی تأییدی اعتباریابی چارچوب سنجیده شد. نتایج نشان داد که الگوی تدوینشده اعتبار لازم را دارد و سودمند و قابل اجراست.
زهرا خاوری؛ علیرضا محسنی تبریزی؛ سید محمد سید میرزایی
چکیده
ازخودبیگانگی محصول دنیای مدرن است که بر اثر تغییر در شیوة تقسیم کار، فرایند تولید و سلب مالکیت در جهان شروع به گسترش کرد که نتیجة آن چندپارگی روابط فرد با خود و جهان پیرامون و از بین رفتن اصالت انسانی است و در این بین زنان متأثر از سیاستهای نابرابری و تبعیض جنسیتی، محرومیتهای ناشی از سلب مالکیت و نگاه ابزاری و شیءوارگی در رسانه ...
بیشتر
ازخودبیگانگی محصول دنیای مدرن است که بر اثر تغییر در شیوة تقسیم کار، فرایند تولید و سلب مالکیت در جهان شروع به گسترش کرد که نتیجة آن چندپارگی روابط فرد با خود و جهان پیرامون و از بین رفتن اصالت انسانی است و در این بین زنان متأثر از سیاستهای نابرابری و تبعیض جنسیتی، محرومیتهای ناشی از سلب مالکیت و نگاه ابزاری و شیءوارگی در رسانه بهشدت تحتتأثیر این مسئله قرار گرفتند. بنابراین، هدف از این تحقیق کشف و تفسیر تجربة زنان در باب ازخودبیگانگی و ارائة راهبردهای برایی رهایی از آن با استفاده از روش نظریة مبنایی است. برای گردآوری دادهها از شیوة نمونهگیری هدفمند استفاده شده است که 20 نفر از زنان شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتهاند و دادههای بهدستآمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد: مقولههایی از قبیل: تبعیت از سلطه، شخصیت نمایشی و سایر مقولات علی که در متن تفسیر شدهاند موجب ایجاد و تشدید ازخودبیگانگی در زنان شده و وجود این شرایط توأم با تضعیف قدرت اراده و اختیار در آنان فرصت تجربهکردن، شناخت از خود و استعدادها را در آنان کاهش داده است. بنابراین، برای رهایی از این جهان محصورشده زنان راهبردهای متعددی را ارائه کردهاند که مهمترین آن ارتقای سطح آگاهی و شناخت از خود و جهان پیرامونشان است تا بتوانند به نوسازی اصالت خود مداومت ورزند و جهان اجتماعی خود را توأم با آزادی و آگاهی خلق کنند.