سهراب مروتی؛ عبدالجبار زرگوش نسب
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
چکیده
موضوع جواز و یا عدم جواز قضاوت زنان، یکی از موضوعات اختلاف برانگیز در بین مفسرین و فقهاء بوده است؛ تا جاییکه عدهای از این دانشمندان با استناد به بعضی از آیات قرآن کریم و برخی از روایات معصومین (ع) به صراحت رأی به عدم جواز قضاوت برای زنان دادهاند.
این مقاله با بررسی همه جانبهی موضوع، آیات و احادیث مورد استناد مخالفین، عدم جواز ...
بیشتر
موضوع جواز و یا عدم جواز قضاوت زنان، یکی از موضوعات اختلاف برانگیز در بین مفسرین و فقهاء بوده است؛ تا جاییکه عدهای از این دانشمندان با استناد به بعضی از آیات قرآن کریم و برخی از روایات معصومین (ع) به صراحت رأی به عدم جواز قضاوت برای زنان دادهاند.
این مقاله با بررسی همه جانبهی موضوع، آیات و احادیث مورد استناد مخالفین، عدم جواز قضاوت زنان را مورد نقد و بررسی قرارداده است. نتیجهی بررسی بر این مطلب دلالت دارد که نه از آیات قرآن کریم چنین رأیی بدست میآید و نه احادیث و روایات مورد استناد حق قضاوت را از زنان سلب نموده است. بنابراین از قرآن و سنت بدست نمیآید که این مسئولیت خطیر صرفاً به مردان سپرده شده و زنان نمیتوانند آن را برعهده گیرند.
عباس کریمی؛ مصطفی مظفری
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
چکیده
در حقوق اسلام و ایران در خصوص قضاوت زنان دو دیدگاه وجود دارد: گروهی مرد بودن را از شرایط قاضی بر شمرده و معتقدند زنان نمیتوانند قاضی شوند، گروه دیگر نیز معتقدند که مرد بودن از شرایط قاضی نبوده و در این خصوص تفاوتی بین زن و مرد نمیباشد و هر دو میتوانند در صورت احراز شرایط قضاوت به این سمت گمارده شوند.
در این نوشتار به دلیل اهمیت موضوع ...
بیشتر
در حقوق اسلام و ایران در خصوص قضاوت زنان دو دیدگاه وجود دارد: گروهی مرد بودن را از شرایط قاضی بر شمرده و معتقدند زنان نمیتوانند قاضی شوند، گروه دیگر نیز معتقدند که مرد بودن از شرایط قاضی نبوده و در این خصوص تفاوتی بین زن و مرد نمیباشد و هر دو میتوانند در صورت احراز شرایط قضاوت به این سمت گمارده شوند.
در این نوشتار به دلیل اهمیت موضوع به ویژه با توجه به این که پذیرش هر یک از این دو دیدگاه آثار کاملاً متفاوتی بر جامعه خواهد گذاشت، به بررسی دقیق دلایل و مستندات هر دو گروه میپردازیم.
از مجموع مباحث و استدلالات چنین بر میآید که دلایل استنادی گروه اول آنگونه که مدعی آن هستند نمیتواند مثبت منع زنان از قضاوت باشد و میتوان دلایل آنان را رد نمود، بنابراین پذیرش این دیدگاه که زنان نیز مانند مردان میتوانند قاضی شوند؛ صحیح به نظر میرسد.
در لوایح جدیدی که توسط قوه قضائیه تهیه شده، از جمله لایحه حمایت خانواده، بر ضرورت استفاده از قضات زن در محاکم خانواده تأکید گردیده که گامی اساسی در جهت تسهیل حضور زنان در مسند قضاوت است.
حیدر جانعلی¬زاده چوب¬بستی؛ اعظم مقیمی؛ مجید امینی
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
چکیده
موضوع بررسی جایگاه زنان در علم در برخی از کشورهای جهان مورد کنکاش علمی واقع شده است، اما میزان تحقیقات علمی در این خصوص، و بهویژه تبیین جامعهشناختی جایگاه حرفهای زنان دانشگاهی در ایران اندک بوده و در دانشگاه اصفهان پژوهشی یافت نشده است. برای کم کردن خلأ تحقیقاتی در این خصوص، این پژوهش سعی کرده است تا به جستجوی پاسخ علمی برای سه ...
بیشتر
موضوع بررسی جایگاه زنان در علم در برخی از کشورهای جهان مورد کنکاش علمی واقع شده است، اما میزان تحقیقات علمی در این خصوص، و بهویژه تبیین جامعهشناختی جایگاه حرفهای زنان دانشگاهی در ایران اندک بوده و در دانشگاه اصفهان پژوهشی یافت نشده است. برای کم کردن خلأ تحقیقاتی در این خصوص، این پژوهش سعی کرده است تا به جستجوی پاسخ علمی برای سه سؤال اساسی زیر بپردازد: 1. زنان هیئت علمی دانشگاه اصفهان دارای چه ویژگیهای تحصیلی- تجربی هستند؟ 2. موقعیت سازمانی آنان به لحاظ حضور در کمیتهها و شوراهای تصمیمگیری و حضور در امور اجرایی و مدیریتی چگونه است؟ 3. از دیدگاه آنها چه عواملی بر وضعیت حضورشان در موقعیت-های سازمانی در دانشگاه اصفهان تأثیر گذار بودهاند؟ جامعه اصلی مورد بررسی این تحقیق کلیه زنان عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان است. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه و مصاحبه نیمهساخت یافته استفاده گردید. برخی از یافتههای مهم این پژوهش عبارتند از:
زنان هیئت علمی دانشگاه اصفهان تقریباً یک دهم (35/10 درصد) تعداد مردان این دانشگاه هستند.
موقعیت علمی زنان هیئت علمی دانشگاه اصفهان تفاوت معنیداری با موقعیت علمی مردان هیئت علمی این دانشگاه ندارد، اما به لحاظ موقعیت سازمانی اختلاف بارزی بین آنها وجود دارد؛ بهطوریکه زنان هیئت علمی نسبت به مردان کمتر در پستهای مدیریتی قرارگرفته و بیشتر در سطوح مدیریتی خرد و بعضاً میانه دارای موقعیت شدند. از مهمترین عوامل مؤثر بر موقعیت سازمانی زنان هیئت علمی از دیدگاه خود آنها تبعیض جنسیتی و تعارض نقشی است در حالی که مردان عضو هیئت علمی عامل تعارض نقشی را مؤثر بر موقعیت سازمانی زنان هیئت علمی دانستهاند.
فاطمه جواهری؛ زهرا داریاپور
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
چکیده
علاقهمندی زنان به کسب مدارج تحصیلی بالا و اشتیاق آنها به فعالیت آموزشی در دانشگاه واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران در دوران کنونی است. با این وجود زنان عضو هیئت علمی دانشگاه مانند بسیاری دیگر از زنان غیر دانشگاهی با مشکلاتی مواجه هستند که میتواند بر سطوح عاطفی، نگرش و عملکرد آنها تأثیر بگذارد. این مقاله درصدد پاسخگویی به پرسشهای ...
بیشتر
علاقهمندی زنان به کسب مدارج تحصیلی بالا و اشتیاق آنها به فعالیت آموزشی در دانشگاه واقعیت انکارناپذیر جامعه ایران در دوران کنونی است. با این وجود زنان عضو هیئت علمی دانشگاه مانند بسیاری دیگر از زنان غیر دانشگاهی با مشکلاتی مواجه هستند که میتواند بر سطوح عاطفی، نگرش و عملکرد آنها تأثیر بگذارد. این مقاله درصدد پاسخگویی به پرسشهای زیر تنظیم شده است:
ـ زنان هیئت علمی دانشگاه در محیط کار خود با چه مشکلاتی مواجه هستند؟
ـ آیا بین ویژگیهای فردی زنان هیئت علمی دانشگاه و مشکلات آنها رابطهای وجود دارد؟
- آیا بین مشکلات شغلی زنان هیئت علمی دانشگاه با گرایش آنها نسبت به کارشان رابطهای وجود دارد؟
اطلاعات این مقاله از یک تحقیق پیمایشی که در آن با 290 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاههای دولتی (غیرپزشکی) مصاحبه شده، بدست آمده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که تعداد قابل ملاحظهای از زنان دانشگاهی با دو مشکل ناهماهنگی انتظارات نقشهای خانوادگی و شغلی و تبعیض جنسیتی مواجه هستند. از بین متغیرهای جمعیتی فقط سن، قومیت و مرتبه دانشگاهی در مواردی محدود با مشکلات زنان ارتباط دارد. افزون بر این، تداخل نقشها و تبعیض جنسیتی با رضایت از کار و رضایت از سازمان رابطهای معنادار و منفی دارد.
اکبر علیوردی¬نیا؛ محمود شارع¬پور؛ مهدی ورمزیار
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
ابو¬علی ودادهیر؛ سیدمحمدهانی ساداتی؛ بتول احمدی
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
چکیده
این مقاله به دلیل اهمیت فراوان و روزافزون موضوع «سلامت زنان» و با هدف تعیین میزان و چگونگی دانش علمی تولید شده در این زمینه، به تحلیل محتوای کمّی مقالات منتشره در ده سال اخیر پنج مجلة علمی- پژوهشی فعال در حوزة بهداشت و سلامت پرداخته است. طبق نتایج به دست آمده، در مجلات مورد بررسی و بین سالهای 1375 تا 1385 (دهة اخیر)، مجموعاً 1069 مقاله فارسی ...
بیشتر
این مقاله به دلیل اهمیت فراوان و روزافزون موضوع «سلامت زنان» و با هدف تعیین میزان و چگونگی دانش علمی تولید شده در این زمینه، به تحلیل محتوای کمّی مقالات منتشره در ده سال اخیر پنج مجلة علمی- پژوهشی فعال در حوزة بهداشت و سلامت پرداخته است. طبق نتایج به دست آمده، در مجلات مورد بررسی و بین سالهای 1375 تا 1385 (دهة اخیر)، مجموعاً 1069 مقاله فارسی در 102 شماره و در زمینة بهداشت و سلامت به چاپ رسیده است که در این میان 177 مقاله (5/16%) در ارتباط با موضوعات مربوط به «بهداشت زنان» تشخیص داده شده و از این تعداد نیز160 مقاله (9/14%) به موضوعات مرتبط با اولویتهای سلامت زنان در جمهوری اسلامی ایران- با توجه به پژوهش انجام گرفته توسط شورای فرهنگی اجتماعی زنان- پرداختهاند. این در حالی است که مجلات علمی مورد تحلیل، تنها به 15 موضوع از 23 موضوع اولویتدار مشخص شده در این پژوهش پرداخته و مابقی 8 موضوع را به هیچ وجه مورد توجه قرار نداده بودند. همچنین در میان این 15 موضوع نیز 51% حجم مطالب اختصاص به 3 موضوع نخست (یعنی«مراقبتهای دوران بارداری و پس از آن»،«سوء تغذیه»و«سرطانهای زنان») داشته است. با توجه به نتایج بهدست آمده، مجلات منتخب علمی حوزة بهداشت و سلامت و جامعة محققین علوم پزشکی، در انجام تحقیقات و ارائة مقالههای علمی، سلامت و بهداشت زنان را تا حد نسبتاً زیادی مورد غفلت قرار دادهاند، به طوریکه حدود چهل درصد موضوعات مربوط به اولویتهای سلامت زنان مورد نادیدهانگاری نسبی و حدود چهل درصد نیز مورد نادیدهانگاری مطلق ایشان قرار گرفتهاند. در کل به نظر میرسد که بایستی بیش از پیش به موضوع بهداشت و سلامت زنان توجه شده و این حوزه جزو اولویتهای پژوهشی قرار گیرد.
حبیب¬اله نصیری؛ بهرام جوکار
دوره 6، شماره 2 ، مرداد 1387
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین معناداری زندگی و امید با شاخصهای سلامت روان صورت پذیرفت. گروه نمونه مورد مطالعه 382 نفر از زنان شاغل فرهنگی در آموزش و پرورش ناحیه 2 شیراز بود. ابزارهای مورد استفاده جهت سنجش متغیرهای پژوهش عبارت بودند از: 1- پرسشنامههای شاخص ارزشمندی زندگی (LRI)، 2-مقیاس امید بزرگسالان (ADHS)، 3- رضایت از زندگی (SWLS)، 4- ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین معناداری زندگی و امید با شاخصهای سلامت روان صورت پذیرفت. گروه نمونه مورد مطالعه 382 نفر از زنان شاغل فرهنگی در آموزش و پرورش ناحیه 2 شیراز بود. ابزارهای مورد استفاده جهت سنجش متغیرهای پژوهش عبارت بودند از: 1- پرسشنامههای شاخص ارزشمندی زندگی (LRI)، 2-مقیاس امید بزرگسالان (ADHS)، 3- رضایت از زندگی (SWLS)، 4- شادی- افسردگی (HDS). ضرایب همبستگی نشان داد که بین معناداری زندگی با امید، شادی، رضایت از زندگی، همبستگی مثبت و معنادار و با افسردگی همبستگی منفی معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه به روش متوالی همزمان بیانگر معنیداری نقش واسطهای امید در رابطه بین معناداری زندگی و رضایت از زندگی و شاخصهای سلامت روان بود. معناداری زندگی میتواند سبب افزایش شادی، رضایت از زندگی باشد. به عبارت دیگر معناداری زندگی به گونهای غیر مستقیم و در تعامل با امید میتواند سبب افزایش شادی و رضایت از زندگی و کاهش افسردگی گردد.