جامعه شناسی
داریوش بوستانی؛ الهام کرمی زاده
چکیده
اعتیاد یکی از مسائل اجتماعی برجسته در ایران است که اغلب مسئلهای مردانه تلقی میشود. اما واقعیت این است که زنان نیز با این پدیده درگیرند. آنچه در حال حاضر با آن مواجهیم گرایش به سوء مصرف موادمخدر صنعتی در میان زنان است. با توجه به نقصان کارهای پژوهشی و بهخصوص کارهای کیفی در این حوزه، پژوهش حاضر به بررسی شرایط (علّی، مداخلهگر، ...
بیشتر
اعتیاد یکی از مسائل اجتماعی برجسته در ایران است که اغلب مسئلهای مردانه تلقی میشود. اما واقعیت این است که زنان نیز با این پدیده درگیرند. آنچه در حال حاضر با آن مواجهیم گرایش به سوء مصرف موادمخدر صنعتی در میان زنان است. با توجه به نقصان کارهای پژوهشی و بهخصوص کارهای کیفی در این حوزه، پژوهش حاضر به بررسی شرایط (علّی، مداخلهگر، زمینهای) و استراتژیهای مصرف شیشه از سوی زنان معتاد به شیشه در شهر کرمان پرداخته است. از آنجا که کشف و فهم مسئلۀ اعتیاد به شیشه میان زنان یکی از پدیدههای حساس است که به برقراری تعامل و گفتوگو نیاز دارد، از روششناسی کیفی گراندد تئوری بهمنزلة رویکرد پژوهش استفاده شد. تعداد 12 زن معتاد بهعنوان مشارکتکننده در این پژوهش با روش نمونهگیری هدفمند و معیار اشباع نظری انتخاب شدند و تجربة زیستۀ آنها بررسی شد. برای جمعآوری دادهها از مصاحبۀ عمیق استفاده شد. بهطورکلی، کدگذاری دادهها به خلق 13 مقوله و 18 زیرمقوله منجر شد که بیانگر شرایط و استراتژیهای مصرف شیشه است. برخی از آنها عبارتاند از: تنشهای زندگی فردی، باورهای تسهیلگر مصرف شیشه، سکس و مصرف شیشه، یادگیری مصرف شیشه و استراتژیهای تأمین هزینۀ مواد. درنهایت، مقولات حاصله در قالب مدل شرایط و استراتژیهای مصرف شیشه ارائه شده است.
هاشم دادادش پور؛ احمد یزدانیان؛ وحید کشت کار
چکیده
فضاهای شهری از آن حال که عرصۀ حضور گروههای اجتماعی مختلف هستند، در آنها همواره یک جریان دائمی طرد و شمول به چشم میخورد. جریان دوگانه که نوعی رقابت فضایی است، درنهایت به طرد یا پذیرش، حضور یا عدم حضور یکی از طرفین منتج میشود. امروزه، در جامعۀ ما، بهرغم تحقیقات متعدد تحت عناوین گوناگون در ارتباط با جنسیت، فضاهای شهری، که ...
بیشتر
فضاهای شهری از آن حال که عرصۀ حضور گروههای اجتماعی مختلف هستند، در آنها همواره یک جریان دائمی طرد و شمول به چشم میخورد. جریان دوگانه که نوعی رقابت فضایی است، درنهایت به طرد یا پذیرش، حضور یا عدم حضور یکی از طرفین منتج میشود. امروزه، در جامعۀ ما، بهرغم تحقیقات متعدد تحت عناوین گوناگون در ارتباط با جنسیت، فضاهای شهری، که بستر حضور و کنش دو جنس زن و مرد است، آنچنان که باید متناسب فراهم نشده است. ازاینرو، در این نوشتار به تحلیل چگونگی تأثیرگذاری جنسیت بر میزان طرد و شمول زنان از فضای بوستان شوش و به دنبال آن چگونگی بازتولید این رمزها و مرزهای استعاری حضور در فضا و تجلی آن در رفتار افراد در این فضا پرداخته شده است. نوشتار پیش رو با بهرهگیری از روششناسی کیفی و شیوههایی مانند مشاهدۀ مشارکتی و مصاحبه با 21 نفر از افرادی که با بوستان شوش در ارتباطاند، در پی پاسخ به این سؤال است که: جنسهای متفاوت در بوستان شوش موجب چه نوع تفاوتهای فضایی میشوند؟ نتایج یافتهها نشان میدهد در بوستان شوش مؤلفۀ جنسیت مهمترین مؤلفهای است که حضور گروههای مختلف را در فضا رقم میزند. بدین شکل که برخی از افراد بهواسطۀ جنسیت از فضای بوستان طرد و متقابلاً برخی دیگر در فضا جذب میشوند. تقویت و فراهمآوری زمینههای مشارکت فعال زنان در مقیاس محلی از سیاستهای مهم پیشنهادی است که پیش از هرچیز ریشههای تاریخی و اجتماعی وضعیت حضور گروه زنان در فضای شهری را در نظر داشته و بر این اساس راهکارهای اجرایی را نه صرفاً در تغییرات کالبدی و فضایی، که در زمینۀ اجتماعی و فرهنگی و تاریخی آن جستوجو میکند.
مطالعات زنان
محمد تقی کرمی قهی؛ محسن اخباری
چکیده
دغدغۀ مشترک برخی اندیشمندان فمنیست واکاویِ نسبت میان جنسیت و اخلاق است. از این منظر، فمنیستها اخلاق سنتی را به دلیل نادیدهگرفتن یا کماهمیتدانستن ارزشهای فرهنگی و نیز تجربۀ اخلاقی زنان با نگاهی مردسالارانه نقد کردهاند. ازاینرو، با طرح نظریات و رویکردهای گوناگون به بازاندیشی اخلاق سنتی پرداخته و سعی کردهاند ...
بیشتر
دغدغۀ مشترک برخی اندیشمندان فمنیست واکاویِ نسبت میان جنسیت و اخلاق است. از این منظر، فمنیستها اخلاق سنتی را به دلیل نادیدهگرفتن یا کماهمیتدانستن ارزشهای فرهنگی و نیز تجربۀ اخلاقی زنان با نگاهی مردسالارانه نقد کردهاند. ازاینرو، با طرح نظریات و رویکردهای گوناگون به بازاندیشی اخلاق سنتی پرداخته و سعی کردهاند صورتبندی نوینی از نظام و مناسبات اخلاقی متناسب با مفهوم جنسیت ارائه دهند. رهیافتهای زنانه به اخلاق بر روابط شخصی و اخلاق مراقبت تأکید میکنند و به ارزش روابط انسانی اهتمام میورزند. همچنین، رهیافتهای مادرانه بر ارتباط خاص بین مادران و فرزندان بهمنزلۀ الگوی تعامل اخلاقی تأکید میکنند. به همین دلیل، اینگونه رهیافتها به خلاف اخلاق سنتی، که دربردارندۀ قواعد عام اخلاقی، بدون جانبداری و عقلانی است، رهیافتهایی قاعدهگریز، جزئینگر، متنمحور، عینی و مبتنی بر عواطفی با بنیان جنسیتیاند.
توسعه روستایی
امیرحسین علی بیگی؛ نسرین افشار؛ مهنا شاهمرادی
چکیده
در کشور ما، موانع متعددی در راستای تحقق مشارکت پویای دختران روستایی در توسعه وجود دارد. شاید بتوان اذعان داشت که دختران روستایی کمنصیبترین افراد جامعۀ روستایی هستند. شناسایی مسائل دختران روستایی میتواند زمینهساز رفع موانع توانمندسازی بخشی از نیروی جوان روستایی باشد، لذا هدف این پژوهش شناسایی مشکلات دختران روستا با بهرهگیری ...
بیشتر
در کشور ما، موانع متعددی در راستای تحقق مشارکت پویای دختران روستایی در توسعه وجود دارد. شاید بتوان اذعان داشت که دختران روستایی کمنصیبترین افراد جامعۀ روستایی هستند. شناسایی مسائل دختران روستایی میتواند زمینهساز رفع موانع توانمندسازی بخشی از نیروی جوان روستایی باشد، لذا هدف این پژوهش شناسایی مشکلات دختران روستا با بهرهگیری از روش تئوری بنیانی تعیین شد. جامعة مطالعهشده، دختران روستایی شهرستان کرمانشاه بودند. دادههای این تحقیق با روش مصاحبة عمیق و مشاهدة مستقیم جمعآوری شد که تا زمان رسیدن به اشباع تئوریک ادامه پیدا کرد. یافتههای پژوهش نشان داد دختران روستایی جامعۀ مطالعهشده با مسائل و مشکلات متعددی روبهرو هستند که در این بررسی، پدیدۀ بیکاری بهمنزلة مقولۀ هستهای شناسایی شد و زمینه، علل ایجادکننده، مداخلات و استراتژیهای مرتبط با این پدیده واکاوی شد. همچنین، به پیامدهایی اشاره شد که در صورت عدم ساماندهی وضعیت موجود دیر یا زود، تبعات مخرب آن را در جامعۀ روستایی و بهطور قطع در جامعۀ شهری شاهد خواهیم بود.
علوم سیاسی
محمودرضا رهبرقاضی؛ امین کوشکی
چکیده
در عصر جدید، کانون توجه مردم به سیاست از حوزههای عمومی به حوزههای خصوصی، از تعلقات جمعی به تعلقات شخصی و از ایدئولوژیهای یکسانساز به هویتهای فردی در حال حرکت بوده است. از طرف دیگر، سیاستهای جدید، شیوهای از مشارکت را پیشنهاد میدهند که از طریق زیر سؤال بردن مشروعیت ساختارهای موجود، با کانالهای ارتباطی موجود ...
بیشتر
در عصر جدید، کانون توجه مردم به سیاست از حوزههای عمومی به حوزههای خصوصی، از تعلقات جمعی به تعلقات شخصی و از ایدئولوژیهای یکسانساز به هویتهای فردی در حال حرکت بوده است. از طرف دیگر، سیاستهای جدید، شیوهای از مشارکت را پیشنهاد میدهند که از طریق زیر سؤال بردن مشروعیت ساختارهای موجود، با کانالهای ارتباطی موجود مخالفت میکنند. در این زمینه، یکی از شیوههای سیاستهای جدید، مصرفگرایی سیاسی است. مصرفکنندگان سیاسی افرادی هستند که کالاها و خدمات مورد نیاز خود را بر اساس ملاحظات سیاسی و اخلاقی جامعۀ خودـ و نه نفس خود کالاـ انتخاب میکنند. هدف از نگارش این مقاله بررسی رابطۀ جنسیت و مصرفگرایی سیاسی شهروندان شهر سبزوار است. روش تحقیق در جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، روش پیمایشی است. این مطالعه روی 416 نفر از زنان و مردان شهر سبزوار انجام گرفته است. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن به کمک آمارۀ آلفای کرونباخ سنجیده شده است. با در نظر گرفتن سه وجه از مصرفگرایی سیاسی، یعنی رفتارها، انگیزهها و عادتها، مشاهده میشود که تفاوت معناداری در میزان مصرفگرایی سیاسی پاسخگویان زن و مرد وجود دارد و زنان تمایل بیشتری به استفاده از مصرفگرایی سیاسی جهت تأثیرگذاری بر تصمیمات عمومی در جامعه دارند.
مطالعات زنان
زهرا فرضی زاده؛ محبوبه بابایی
چکیده
موضوع اوقات فراغت، نحوۀ گذران آن توسط گروههای مختلف مردم و پیامدهای احتمالی آن، مبین رسوخ شیوههای جدید در زندگی کنونی بشر است. اوقات فراغت، با همۀ ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، اوقات مؤثری است که در زمانها و فضاهای مختلف توسط همۀ گروهها و اقشار اجتماعی به شیوههای مختلف مصرف میشود. فهم چگونگی گذران اوقات فراغت بین ...
بیشتر
موضوع اوقات فراغت، نحوۀ گذران آن توسط گروههای مختلف مردم و پیامدهای احتمالی آن، مبین رسوخ شیوههای جدید در زندگی کنونی بشر است. اوقات فراغت، با همۀ ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، اوقات مؤثری است که در زمانها و فضاهای مختلف توسط همۀ گروهها و اقشار اجتماعی به شیوههای مختلف مصرف میشود. فهم چگونگی گذران اوقات فراغت بین اقشار مختلف میتواند مبنای مناسبی برای تحلیل روندها و تغییرات اجتماعی باشد. از آنجا که تحلیل وضعیت اوقات فراغت زنان روستایی کمتر در پژوهشها مورد توجه بوده است، در مطالعۀ حاضر تلاش شده وضعیت اوقات فراغت زنان روستایی حسنآباد سنجابی، واقع در شهرستان دلفان، بررسی شود. در این مطالعه، وضعیت اوقات فراغت زنان بین نسلهای مختلف و با توجه به میزان برخورداری از آب و اراضی کشاورزی با روش کیفی بررسی شد. از فنون مشاهدۀ مشارکتی، مصاحبه و بحث گروهی متمرکز با 22 نفر از زنان روستایی برای جمعآوری دادهها و از روش تحلیل موضوعی نیز برای تحلیل دادهها استفاده شده است. براساس یافتههای پژوهش، نوع فصل، میزان برخورداری از اراضی کشاورزی، آب، دام و طیور تعیینکنندۀ میزان اوقات فراغت زنان روستایی است. همچنین، نوع فعالیتهای فراغتی و میزان زمان اختصاصیافته به آنها در نسلهای مختلف زنان روستایی در مقایسه با گذشته تغییراتی کرده است. زنان روستایی نسل جوان به دلیل دگرگونی ارزشها علاقۀ چندانی به انجامدادن فعالیت کشاورزی ندارند و در مقایسه با نسل میانسال و کهنسال، اوقات فراغت بیشتری برای آنها به وجود آمده است. همچنین، نوع فعالیتهای فراغتی آنها بر اثر تحولات نوین تغییراتی کرده است. زنان میانسال در فعالیتهای مولد بازاری و مولد غیربازاری بیشترین مشارکت را دارند و به تبع آن، فعالیتهای فراغتی آنها عمدتاً برای رفع خستگی است. زنان مسن نیز در فعالیتهای مولد بازاری و غیربازاری مشارکت دارند و فعالیتهای فراغتی آنها در راستای تسهیل زندگی در روستا است و در اوقات فراغتشان به تولید (خیک، تشک پوستی، نخ) میپردازند.
مطالعات زنان
یعقوب فروتن؛ مینا شجاعی
چکیده
وضعیت زنان در چند دهۀ اخیر در بیشتر نقاط دنیا پیشرفتهای چشمگیری داشته است. بااینحال، شکاف جنسیتی هنوز در بسیاری از جوامع وجود دارد. این پژوهش، با استفاده از شاخصهای بینالمللی سنجش وضعیت زنان، به بررسی تطبیقی کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا از حیث توسعۀ جنسیتی، نابرابری و شکاف جنسیتی میپردازد. روش این پژوهش تحلیل ثانویۀ ...
بیشتر
وضعیت زنان در چند دهۀ اخیر در بیشتر نقاط دنیا پیشرفتهای چشمگیری داشته است. بااینحال، شکاف جنسیتی هنوز در بسیاری از جوامع وجود دارد. این پژوهش، با استفاده از شاخصهای بینالمللی سنجش وضعیت زنان، به بررسی تطبیقی کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال افریقا از حیث توسعۀ جنسیتی، نابرابری و شکاف جنسیتی میپردازد. روش این پژوهش تحلیل ثانویۀ دادههای بینالمللی است که به دو روش تحلیل توصیفی اکتشافی و تحلیل خوشهای انجام گرفته است. تجزیه و تحلیلهای این تحقیق درخصوص وضعیت این کشورهای اسلامی بر دو الگوی اصلی تأکید دارد: اول آنکه، چنانچه مجموعۀ این کشورها را بهعنوان یک کل در نظر بگیریم، شکاف جنسیتی میان آنها بهمراتب بیشتر و برجستهتر از سایر نقاط جهان است. دوم آنکه، تحلیلهای تفصیلی این پژوهش نیز نشاندهندۀ تنوع و تفاوتهای قابل ملاحظه بین این کشورهاست؛ بهطوریکه میتوان آنها را براساس وضعیت زنان در سه شاخص بینالمللی به پنج گروه مجزا تقسیم کرد. در این گروهبندی، کشورهای قطر و کویت در دستۀ یک، کشورهای امارات متحدۀ عربی، تونس، بحرین، عمان، عربستان سعودی و لیبی در گروه دوم، کشورهای لبنان، ترکیه و الجزایر در گروه سوم، کشورهای ایران، سوریه، اردن، مصر، مراکش، پاکستان و عراق در گروه چهارم و یمن و افغانستان در گروه پنجم قرار میگیرند. بر این اساس، به نظر میرسد برای تبیین و شناخت دقیق وضعیت زنان در این کشورها، توجه به تفاوتهای متعدد و ناهمسانی آنها، هم در وضعیت کنونی و هم در روند تحولات وضعیت زنان در سه دهۀ گذشته، ضروری است.