جامعه شناسی
جواد شجاعی؛ بهجت یزدخواستی
چکیده
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. بهموازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانوادههای تکفرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تکفرزند را بههمراه دارد که بهمنزلۀ پدیدهای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر ...
بیشتر
آمارها حاکی از کاهش میزان باروری به زیر سطح جایگزینی است. بهموازات این روند کاهنده، شاهد افزایش نسبت خانوادههای تکفرزند هستیم. این تغییر در ساختار خانواده و کاهش تعداد فرزند، تغییر در روابط درونی خانواده و شیوه زندگی تکفرزند را بههمراه دارد که بهمنزلۀ پدیدهای اجتماعی باید دقیقاً مطالعه شود. مطالعات موجود بیشتر بر تبیینهای کمّی تغییر رفتار باروری تمرکز کرده و معنای این رفتارها کمتر شناخته شده است. همچنین، معدود مطالعاتی که دربارة تکفرزندی انجام شده پیشفرضهای «چرایی» دارد؛ بسیار مهم است که «ماهیت» تکفرزندی شناسایی شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربۀ زیستۀ تکفرزندان ساکن شهر تهران میپردازد. دادهها از طریق مصاحبۀ عمیق با بیست تکفرزند دختر بالای 18 سال با نمونهگیری هدفمند جمعآوری و با استفاده از تکنیک ششمرحلهای اسمیت تحلیل شد. از تحلیل دادهها دوازده مضمون استخراج شد. این تمها عبارتاند از: حکمرانی در خانواده، در حسرت موقعیت دیگری، توقعات افراطی، تنهایی: فقط خودتی و خودت، نیاز به حمایت خانوادگی، در جستوجوی جبران، پیوند اعتباری، ضعف در روابط احساسی، نگرانیهای مخرب، برخورد تربیتی والدین، تعدیل خود و مواجهه با باورهای کلیشهای. یافتههای این مطالعه توانست تصویری روشن از تجربۀ تکفرزندی ارائه دهد. در یک نتیجهگیری کلی، تجربۀ زیستۀ کنشگران نشان میدهد که تکفرزندها معمولاً به لحاظ مهارتهای زندگی و توانمندیهای فردی، متفاوتاند و این تفاوت اغلب خود را به صورت افراط یا تفریط نشان میدهد. البته باید توجه داشت که تکفرزندها به دلیل فقدان تضاد منافع معمولاً از امکانات و رفاه بیشتری برخوردارند که این خود سبب ظهور برخی مضمونهای اختصاصی پیشگفته میشود.
حسین محمودیان؛ سراج الدین محمودیانی
چکیده
عمدۀ زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی بهعنوان مهاجر تبعی شناخته میشوند و نقش آنان در فرایند تصمیمگیری مهاجرت مغفول مانده است. مطالعۀ حاضر به دنبال بررسی نقش زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی به استان تهران است. جامعۀ آماری همۀ زنان مهاجری است که در دورۀ 1385 تا 1395 وارد استان تهران شدهاند. با استفاده از تکنیک پیمایش ...
بیشتر
عمدۀ زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی بهعنوان مهاجر تبعی شناخته میشوند و نقش آنان در فرایند تصمیمگیری مهاجرت مغفول مانده است. مطالعۀ حاضر به دنبال بررسی نقش زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی به استان تهران است. جامعۀ آماری همۀ زنان مهاجری است که در دورۀ 1385 تا 1395 وارد استان تهران شدهاند. با استفاده از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه تعداد 500 نفر زن مهاجر دارای همسر در شهرهای تهران و ملارد پیمایش شدند. یافتهها از آن حکایت دارد که هر اندازه زنان از محل سکونت خود (شهر/ روستا) ناراضی بودهاند، در تصمیمگیری مهاجرت به استان تهران مشارکت بیشتری کردهاند. با افزایش قدرت زنان در خانواده، مشارکت آنان در جریان مهاجرت خانواده بیشتر شده است. زنان بیشترین مشارکت را به ترتیب در مهاجرتهای زنمحور، فرزندمحور و شوهرمحور ایفا کردهاند. مطالعۀ حاضر نشان میدهد که زنان مهاجرت را راهبردی فردی برای رهایی از محدودیتهای مبدأ و نیز راهبردی خانوادگی برای بهبود وضعیت معیشت خانواده و تأمین آیندهای بهتر برای فرزندان خود میبینند. با ادامۀ روند بهبود وضعیت اجتماعی زنان، انتظار میرود نقش و مشارکت آنان در مهاجرت خانوادگی نیز بیشتر شود.
مطالعات زنان
حسین بنی فاطمه؛ ستار محمدی تلوار؛ حمزه نوذری
چکیده
مقالۀ حاضر با اتخاذ رویکردی فرهنگی و در چارچوب جامعهشناسی اقتصادی به مطالعات بنگاههای اقتصادی خانوادگی در شهر تهران پرداخته است. روش آن کیفی بوده و پس از مصاحبۀ نیمهساختیافته با 25 نفر از مدیرعاملان بنگاههای اقتصادی از طریق کدگذاری و مقولهسازی به تجزیه و تحلیل یافتهها پرداخته است. هدف آن بررسی و بازسازی معنایی نقش و جایگاه ...
بیشتر
مقالۀ حاضر با اتخاذ رویکردی فرهنگی و در چارچوب جامعهشناسی اقتصادی به مطالعات بنگاههای اقتصادی خانوادگی در شهر تهران پرداخته است. روش آن کیفی بوده و پس از مصاحبۀ نیمهساختیافته با 25 نفر از مدیرعاملان بنگاههای اقتصادی از طریق کدگذاری و مقولهسازی به تجزیه و تحلیل یافتهها پرداخته است. هدف آن بررسی و بازسازی معنایی نقش و جایگاه زنان در این نوع کسبوکارها از دید پاسخگویان بوده است. طبق نتایج حاصله، نقش و جایگاه زنان از نگاه مدیرعاملان مطالعهشده را، که همگی مرد هستند، میتوان در ذیل سه عنوان: 1. نقش زنان در بنگاههای اقتصادی (شامل صوریبودن، غیرمهم بودن، جدلیبودن، نامرئیبودن و عدم ارتقا)؛ 2. چالشهای حضور زنان در بنگاههای اقتصادی (شامل روابط رقابتی/ حسادتی و بیاعتمادی فامیلی)؛ 3. پیامدها (شامل فروپاشی خانواده و فروپاشی بنگاه) قرار داد. در کل، میتوان گفت که نگرش و مدیریت مردسالارانه، بهمنزلۀ مهمترین نظام ارزشی و فرهنگی حاکم بر خانواده، نقش و جایگاه زنان در کسبوکارهای خانوادگی را تا حدود زیادی محدود میکند. بهعلاوه، حضور زنان در بنگاههای اقتصادی خانوادگی با چالشهایی همراه است که درنهایت پیامدهایی (همچون تضعیف روابط فامیلی و فروپاشی کسبوکار) هم برای خانواده و هم برای کسبوکار خانوادگی در پی دارد.
جامعه شناسی
یسری محمودی؛ حسن محدثی گیلوایی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و فهم جامعهشناسانۀ صنعت بدن و انجامدادن جراحیهای زیبایی زنان است. پژوهش با رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری انجام شده است. ابزار استفادهشده برای گردآوری دادهها، مصاحبة نیمهساختیافته بوده است. جهت انتخاب افراد مصاحبهشونده از روش نمونهگیری هدفمند و برای تشخیص تعداد افراد از نمونهگیری نظری ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و فهم جامعهشناسانۀ صنعت بدن و انجامدادن جراحیهای زیبایی زنان است. پژوهش با رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری انجام شده است. ابزار استفادهشده برای گردآوری دادهها، مصاحبة نیمهساختیافته بوده است. جهت انتخاب افراد مصاحبهشونده از روش نمونهگیری هدفمند و برای تشخیص تعداد افراد از نمونهگیری نظری استفاده شده است. جامعة بررسیشده، زنان ساکن شهر تهراناند که جراحی زیبایی داشتهاند. تعداد نمونة بررسیشده 27 نفر از زنان 20ـ60 ساله است که تجربة جراحی زیبایی داشتهاند. براساس یافتهها، شرایط علی این پژوهش، ترس از طردشدن و تصویر ذهنی منفی به بدن بوده است. میل به زیبایی و ابرازگرایی بدنی، پدیدة محوری پژوهش است که در بستر ارزشهای اجتماعی و شرایط خانوادگی اتفاق افتاده است. محدودیتهای اجتماعی و حس تعارض شرایط مداخلهگر و تبلیغات و ترغیب دیگران به جراحی شرایط تسهیلگر این پدیده است. پیامدها و آثار مطالعة صنعت بدن در این پژوهش، افزایش اعتمادبهنفس، صرفهجویی در زمان و صرفهجویی اقتصادی است.
جامعه شناسی
سهیلا علیرضانژاد؛ الهه خاکپور مروستی
چکیده
این پژوهش در پی بررسی تأثیر افزایش پول در دسترس زنان و نقش آن در پایداری خانواده است. برای این منظور از روش ترکیبی (مرکب از مطالعۀ میدانی و پیمایش) استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبۀ نیمهساختیافته در بخش مطالعۀ میدانی و پرسشنامه در پیمایش است. یافتهها نشان میدهد که درآمد زن میتواند بر نقش سنتی مرد بهمثابۀ نانآور ...
بیشتر
این پژوهش در پی بررسی تأثیر افزایش پول در دسترس زنان و نقش آن در پایداری خانواده است. برای این منظور از روش ترکیبی (مرکب از مطالعۀ میدانی و پیمایش) استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبۀ نیمهساختیافته در بخش مطالعۀ میدانی و پرسشنامه در پیمایش است. یافتهها نشان میدهد که درآمد زن میتواند بر نقش سنتی مرد بهمثابۀ نانآور تأثیرگذار باشد. ناتوانایی مرد در اجرای نقش نانآوری موجب چالش در خانواده میشود، زیرا زنان و مردان مشارکتکننده در پژوهش آن را وظیفهای مردانه تلقی میکنند. ایفانکردن این نقش از سوی مرد در سالهای اول ازدواج ممکن است موجب ظهور اندیشۀ جدایی و در مواردی جدایی شود. با افزایش سن ازدواج و گسترش تعامل اقتصادی زوجین و نیل خانواده به نوعی تعادل اقتصادی، تمایل به جدایی در زنان، حتی با وجود پارهای مشکلات مالی، کاهش مییابد، زیرا زنان مایل به حفظ تعادل اقتصادی و بهرهبردن از آناند. ازاینرو، پول بهمثابۀ کاتالیزور تأثیری دوگانه در تمایل به جدایی نزد زنان دارد.
مطالعات زنان
سعدی محمدی؛ مرضیه طلعتی؛ ارکان محمدی
چکیده
امروزه برای تحقق محیطی بانشاط در روستاها و دستیابی به بهزیستی ذهنی زنان روستایی، که به دلایل اجتماعی و اقتصادی در انزوا قرار گرفتهاند، با توجه به وجود فقر و بیکاری گسترده در روستاها و ضرورت رفع آنها به منظور تحقق محیطی بانشاط، بر بهرهگیری از پتانسیلهای روستاها جهت رونق اقتصادی و حضور زنان در آنها تأکید میشود. در این میان، ...
بیشتر
امروزه برای تحقق محیطی بانشاط در روستاها و دستیابی به بهزیستی ذهنی زنان روستایی، که به دلایل اجتماعی و اقتصادی در انزوا قرار گرفتهاند، با توجه به وجود فقر و بیکاری گسترده در روستاها و ضرورت رفع آنها به منظور تحقق محیطی بانشاط، بر بهرهگیری از پتانسیلهای روستاها جهت رونق اقتصادی و حضور زنان در آنها تأکید میشود. در این میان، از گردشگری روستایی، به دلیل ماهیت مشاغل و درآمد مناسبی که برای زنان دارد، استقبال شده و برنامهریزیهایی برای آن اتخاذ شده است. یکی از مناطق روستایی کشور، منطقۀ اورامان در شهرستان سروآباد است که حضور زنان در عرصۀ گردشگری پررنگ است. بنابراین، در پژوهش کاربردی حاضر، که با روش توصیفیـ تحلیلی انجام گرفته است، تأثیر حضور زنان روستایی در فعالیتهای گردشگری بر بهزیستی ذهنیشان بررسی شد. به دنبال توزیع پرسشنامه در میان 90 نفر از زنان روستایی، روستاهای هدف گردشگری که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و تجزیه و تحلیل دادههای حاصله با استفاده از آزمونهای استنباطی (T تکنمونهای، خی دو، رتبهای فریدمن و کای دو توافقی) این نتیجه حامل آمد که حضور زنان در فعالیتهای گردشگری در سطح معناداری 001/0 و با میانگین محاسبهشدۀ برابر 47/3، موجب افزایش و بهبود بهزیستی ذهنی زنان روستایی شده است. در میان شاخصهای بررسیشده نیز، شاخصهای شناختی بهزیستی ذهنی با میانگین برابر 55/3 و در میان متغیرهای بررسیشده، به ترتیب رضایت از محیط روستا و وابستگی به آن و کاهش احساس فقر و رضایت از زندگی، دارای بیشترین بهبود وضعیت و اثرپذیری از حضور زنان در فعالیتهای گردشگری بودهاند. همچنین، یافتهها نشان دادند که بین میزان رضایت از توسعه و وابستگی درآمدی به فعالیتهای گردشگری و میزان بهزیستی ذهنی زنان روستایی مورد بررسی، ارتباط معنادار، مثبت و مستقیمی وجود دارد.
جامعه شناسی
سعید خانی؛ فرشید خضری؛ کتایون یاری
چکیده
نرخ جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهههای اخیر رشد گستردهای داشته است. در کنار افزایش نرخ رشد جمعیت، این گروه تغییرات کیفیـ مانند تغییر ترکیب سنی، تحصیلی، درآمدی و فقر اقتصادیـ را نیز تجربه کردهاند که مسائل مبتلا به آنان را بهمرور از یک پدیدۀ اجتماعی نسبتاً طبیعی به موضوع اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است. هدف این مقاله ...
بیشتر
نرخ جمعیت زنان سرپرست خانوار در دهههای اخیر رشد گستردهای داشته است. در کنار افزایش نرخ رشد جمعیت، این گروه تغییرات کیفیـ مانند تغییر ترکیب سنی، تحصیلی، درآمدی و فقر اقتصادیـ را نیز تجربه کردهاند که مسائل مبتلا به آنان را بهمرور از یک پدیدۀ اجتماعی نسبتاً طبیعی به موضوع اجتماعی از جنس آسیب تبدیل کرده است. هدف این مقاله بررسی و تحلیل آسیبپذیری اجتماعی زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنان در مقایسه با زنان دارای سرپرست است. چارچوب نظری مسئله از نظریههای فشار، پیوندهای اجتماعی و نظریۀ زنانهشدن فقر برگرفته شده است. پژوهش حاضر تحقیقی شبهآزمایشی و برمبنای تکنیک پیمایش انجام گرفته است. پژوهش دو جامعۀ آماری دارد. جامعۀ آماری نخست، شامل زنان سرپرست خانواری است که در کلینیک مددکاری اجتماعی ستایش مهر منطقۀ سلطانآباد تهران در سال 1394 دارای پروندۀ فعال بودهاند. روش نمونهگیری این جامعۀ آماری تمامشماری است. جامعۀ آماری دوم، زنان دارای سرپرست همین منطقه هستند که برای مقایسه با گروه نخست به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفته است. نتایج نشان میدهد که به لحاظ آماری تفاوت معناداری بین انزوای اجتماعی، گرایش به اعتیاد، بزهکاری فرزندان و فقر اقتصادی زنان سرپرست خانوار و زنان دارای سرپرست وجود دارد. این شواهد ملازم با چارچوب نظری نشاندهنده موقعیت زنان سرپرست خانوار در ساختار اجتماعی-اقتصادی جامعه است. فقر و فقدان پیوندهای اجتماعی و درنتیجه، تجربۀ آنها از فشار و عدم دریافت حمایت مناسب، چه از نوع رسمی و چه از نوع غیررسمی، این زنان و فرزندانشان را در معرض آسیب قرار میدهد.