جامعه شناسی
یارمحمد قاسمی؛ زهرا رضایی نسب؛ فاطمه هواس بیگی؛ اختر محمودی
چکیده
در شهرهای کمجمعیت، عرف نقش برجستهای در امور زندگی ایفا میکند؛ زیرا همبستگی مکانیکی در اینگونه مکانها بهوفور مشاهده میشود و هنجارها، ارزشها و ارتباطات اجتماعی بین دو جنس را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر واکاوی سازوکارهای مشروعیتبخشی به قدرت جنسیتی از منظر زنان شهر ایوان در چارچوب خانواده است. این پژوهش براساس ...
بیشتر
در شهرهای کمجمعیت، عرف نقش برجستهای در امور زندگی ایفا میکند؛ زیرا همبستگی مکانیکی در اینگونه مکانها بهوفور مشاهده میشود و هنجارها، ارزشها و ارتباطات اجتماعی بین دو جنس را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف پژوهش حاضر واکاوی سازوکارهای مشروعیتبخشی به قدرت جنسیتی از منظر زنان شهر ایوان در چارچوب خانواده است. این پژوهش براساس پارادایم تفسیری و رویکرد کیفی و با استفاده از مدل اشتراوس و کربن انجام شده است. میدان مطالعه شامل زنان شهر ایوان است. نمونهیابی به روش نمونهگیری هدفمند از نوع گلولهبرفی انجام گرفت و نمونهگیری تا مرحلۀ اشباع نظری ادامه یافت. با 20 نفر مصاحبه به عمل آمد و از مصاحبۀ نیمهساختاریافته برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. فرمت دادهها در قالب متن بود و در تحلیل دادهها کدگذاری سهمرحلهای باز، محوری و گزینشی بهکار گرفته شد. از عبارتهای معنایی 233 مفهوم، 30 زیرمقوله و 13 مقولۀ اصلی بهدست آمد. مقولۀ هسته «همکناری گفتمان عرف و دین» نامگذاری شد. این مقوله به معنای همجواری دو نوع گفتمان عرف و دین است که وقتی در جامعه بهعنوان مرجع تلقی میشوند میتوانند مشروعیتبخشی قدرت جنسیتی را تحکیم و تقویت کنند. گرچه در همۀ جوامع این همکناری بهطور نسبی دیده میشود، با توجه به ایدئولوژیکشدن گفتمان دین در جامعۀ ایران (بهمثابۀ ایدئولوژی سیاسی) این مشروعیتبخشی به قدرت جنسیتی دوچندان شده است.
مطالعات زنان
زهرا قیافه داوودی؛ احسان چیت ساز؛ مریم سیفی کار قمی
چکیده
نقش زنان در توسعۀ اقتصادی و اجتماعی جامعه بسیار حیاتی است. حضور آنها نهتنها به بهبود وضعیت مالی خانوادهها کمک میکند، بلکه موجب افزایش تنوع و نوآوری در بازار کار و جامعه میشود. بااینحال، بسیاری از مادران دارای فرزند زیر سه سال با چالشهای فراوانی برای بازگشت به فعالیتهای اجتماعی و حرفهای روبهرو هستند. پژوهش حاضر به بررسی ...
بیشتر
نقش زنان در توسعۀ اقتصادی و اجتماعی جامعه بسیار حیاتی است. حضور آنها نهتنها به بهبود وضعیت مالی خانوادهها کمک میکند، بلکه موجب افزایش تنوع و نوآوری در بازار کار و جامعه میشود. بااینحال، بسیاری از مادران دارای فرزند زیر سه سال با چالشهای فراوانی برای بازگشت به فعالیتهای اجتماعی و حرفهای روبهرو هستند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مربیگری با رویکرد «به خودت اعتماد کن» بر کنش اجتماعی و کارآفرینی مادران میپردازد. این مطالعۀ شبهآزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. گروه آزمایش شامل مادرانی بود که در هشت جلسه مربیگری مجازی شرکت کردند و گروه کنترل فقط یک جلسۀ مقدماتی داشتند. دادهها بهوسیلۀ پرسشنامههای آنلاین قبل و بعد از مداخله جمعآوری شد.نتایج نشان داد مربیگری سبب کاهش باورهای محدودکننده و افزایش مشارکت مادران در فعالیتهای اجتماعی و کارآفرینی میشود. یافتههای این پژوهش با پژوهشهای پیشین در زمینۀ مربیگری و تغییر الگوهای ذهنی منفی همخوانی دارد. مداخلۀ مربیگری به نومادران کمک کرد تا با تغییر باورهای محدودکننده و تقویت خودکارآمدی، به فعالیتهای اجتماعی و کارآفرینی دوباره روی آورند. بهطورکلی این رویکرد میتواند بهعنوان ابزاری مؤثر برای توانمندسازی مادران و بازگشت آنها به جامعه، بازار کار و عرصۀ کارآفرینی و نقشآفرینی بیشتر در جامعه استفاده شود.
مدیریت
سارا محمدی؛ اسلام فاخر؛ علی مهرابی؛ خدیجه صفی خانی نسیم زاده
چکیده
امروزه گسترش اینترنت با سبک زندگی الکترونیکی همراه است. شناختن سبک و الگوی زندگی افراد در ارائۀ خدمات مناسب به بخشهای مختلف آنها از ضروریات است؛ بنابراین بهنظر میرسد متناسب با تحولات فناورانه و استفاده از فنآوریهای نوین، سبک زندگی الکترونیکی افراد ابزاری برای بازاریابی و طراحی خدمات مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات باشد. ...
بیشتر
امروزه گسترش اینترنت با سبک زندگی الکترونیکی همراه است. شناختن سبک و الگوی زندگی افراد در ارائۀ خدمات مناسب به بخشهای مختلف آنها از ضروریات است؛ بنابراین بهنظر میرسد متناسب با تحولات فناورانه و استفاده از فنآوریهای نوین، سبک زندگی الکترونیکی افراد ابزاری برای بازاریابی و طراحی خدمات مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات باشد. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر سبک زندگی الکترونیکی بر پذیرش تبلیغات و تمایل به خرید آنلاین در بین بانوان شهر اهواز است. برایناساس، این مطالعه از نظر ماهیت و هدف، یک پژوهش کاربردی و برحسب نحوۀ گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای توصیفی-همبستگی است. جامعۀ آماری کلیۀ زنان شهروند اهوازی دارای تجربۀ خرید اینترنتی هستند که به روش نمونهگیری غیرتصادفی دردسترس، 384 نفر از آنها بهعنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامههای استاندارد دارای روایی و پایایی انجام گرفت که با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری و به کمک نرمافزار SmartPLS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل دادهها نشان داد سبکهای زندگی الکترونیکی (بهجز سبک زندگی معاشرتطلب و سبک اضطرارمحور) بر قصد خرید اینترنتی تأثیر معناداری دارد. همچنین تأثیر سبک زندگی الکترونیکی بر پذیرش تبلیغات، و پذیرش تبلیغات بر قصد خرید اینترنتی بهطور معنادار تأیید شد. علیرغم این، نقش میانجی پذیرش تبلیغات در تأثیر سبک زندگی الکترونیکی بر تمایل به خرید اینترنتی مثبت ولی غیرمعنادار شد و مورد تأیید قرار نگرفت.
مطالعات زنان
حامد شیری؛ یعقوب احمدی؛ بهار شریعتی؛ لیلا خداویردی
چکیده
با وجود تغییرات گستردۀ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دهههای اخیر، کار خانگی همچنان بهعنوان وظیفۀ اصلی و هنجار فرهنگی برای بسیاری از زنان، حتی زنان شاغل باقی مانده است. مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی این گروه از زنان، تأثیرات عمیقی بر کیفیت زندگی شخصی و حرفهای، رضایتمندی و سلامت روانی و اجتماعی آنان دارد. در این چارچوب، پژوهش ...
بیشتر
با وجود تغییرات گستردۀ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دهههای اخیر، کار خانگی همچنان بهعنوان وظیفۀ اصلی و هنجار فرهنگی برای بسیاری از زنان، حتی زنان شاغل باقی مانده است. مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی این گروه از زنان، تأثیرات عمیقی بر کیفیت زندگی شخصی و حرفهای، رضایتمندی و سلامت روانی و اجتماعی آنان دارد. در این چارچوب، پژوهش حاضر به شیوۀ پدیدارشناسانه، تجربۀ زیسته و روایت زنان شاغل از کار خانگی و نحوۀ مواجهۀ آن با دوگانگی نقش و پیامدهای آن را بررسی میکند. بیان نظری موضوع با ارجاع به نظریۀ نقشهای اجتماعی، تعارض نقشی و تحلیل و تفسیر نظریۀ فمینیستی از نابرابری جنسیتی صورتبندی شد. از نظر روش، این مطالعه با رویکرد کیفی پدیدارشناسی تفسیری و با استفاده از تکنیک مصاحبۀ عمیق با 15 نفر از زنان شاغل در بخش دولتی و خصوصی شهر مریوان که به شیوۀ هدفمند و نظری انتخاب شدند، به اجرا درآمد. یافتهها نشان داد «خانهداری بهمثابۀ یک مسئولیت گریزناپذیر» بخشی از هویت اجتماعی دوگانۀ زنان شاغل تلقی میشود. درنتیجه این موقعیت متضاد آنها با تجربۀ «فشار نقش و رنجهای دوگانهکاری» مواجه هستند. یافتهها همچنین بیانگر این است که کار خانگی اگرچه بهعنوان تکلیف زنانه تحت سیطرۀ «سنتهای مردسالارانه» به زنان تحمیل میشود، اما در مقابل اشتغال برای آنان انتخابی آزادانه و بهمثابۀ «ابزاری برای مقاومت» عمل میکند. تغییر در موقعیت زنان مستلزم تحقق برابری جنسیتی از طریق گامهای تدریجی بهسوی تغییر ساختار و فرهنگ مشارکتی و برابریخواهانه است.