مطالعات زنان
صابر کلهری؛ فرشاد محمدیان
چکیده
توانمندسازی اقتصادی زنان با حقوق بشر و عدالت اجتماعی مرتبط بوده و برای توسعه انسانی بسیار مهم است. برنامه توسعه سازمان ملل متحد نشان داده است که توانمندسازی اقتصادی زنان نقش مهمی در از بین بردن تبعیض جنسیت و توسعه پایدار دارد همچنین افزایش توانمندی اقتصادی زنان از طریق دسترسی و کنترل منابع ارزشمند ، تأثیرات مثبتی بر رفاه زنان و نسل ...
بیشتر
توانمندسازی اقتصادی زنان با حقوق بشر و عدالت اجتماعی مرتبط بوده و برای توسعه انسانی بسیار مهم است. برنامه توسعه سازمان ملل متحد نشان داده است که توانمندسازی اقتصادی زنان نقش مهمی در از بین بردن تبعیض جنسیت و توسعه پایدار دارد همچنین افزایش توانمندی اقتصادی زنان از طریق دسترسی و کنترل منابع ارزشمند ، تأثیرات مثبتی بر رفاه زنان و نسل آینده دارد و از این رو ، توانمندسازی اقتصادی زنان به سرمایه انسانی و قابلیت های انسانی نیز کمک می کند. مطالعه حاضر باهدف تأثیر دسترسی مالی بر میزان توانمند سازی اقتصادی زنان در کشورهای خاورمیانه با استفاده از داده های تابلویی طی سال های 2004 الی 2018 و روش گشتاور های تعمیم یافته (GMM) انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که توانمند سازی اقتصادی با بهبود دسترسی مالی افزایش می یابد به گونه ای که با افزایش 1 درصدی در تعداد شعب بانک های تجاری میزان توانمند سازی اقتصادی به اندازه 37/0 درصد افزایش می یابد همچنین متغیرهای امید به زندگی، تحصیلات و هزینه های زندگی رابطه مثبت و معنادار و متغیر تولید ناخالص داخلی سرانه رابطه معنادار و منفی با توانمند سازی اقتصادی دارند لذا پیشنهاد می شود که دولتها، سازمانها و افراد سیاستگزار تدابیری را در جهت تسهیل و بهبود و افزایش اهدای وام های خود اشتغالی برای زنان در جهت فعال سازی آن ها در جامعه و بازار کار بیندیشند همچنین با ارائه برنامه هایی در جهت افزایش سطح سواد و دانش زنان جامعه و با اجرای طرح ها و برنامه های توسعه ای و در مجموع با ارائه خدمات جامع در جهت افزایش سلامت و طول عمر زنان، توانمندی اقتصادی زنان را بهبود بخشند.
جامعه شناسی
فاطمه منصوریان راوندی؛ نرگس نیکخواه قمصری؛ محمد گنجی؛ سوسن باستانی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی و طرح نظرات زنان و مردان دانشآموختۀ شاغل و چگونگی برساخت جنسیت در فضای کسبوکار است. این پژوهش ضمن اجتناب از نگاه تکبعدی و جزیرهای در تحلیل موضوع اشتغال و جنسیت، از روش نظریۀ دادهمحور استفاده نموده است. دادههای کیفی با کمک ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته و با روش نمونهگیری هدفمند از 22 نفر از زنان و ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش بررسی و طرح نظرات زنان و مردان دانشآموختۀ شاغل و چگونگی برساخت جنسیت در فضای کسبوکار است. این پژوهش ضمن اجتناب از نگاه تکبعدی و جزیرهای در تحلیل موضوع اشتغال و جنسیت، از روش نظریۀ دادهمحور استفاده نموده است. دادههای کیفی با کمک ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته و با روش نمونهگیری هدفمند از 22 نفر از زنان و مردان دانشآموختۀ شاغل در شهر تهران و با نرمافزار MAXQDA و روش نظریۀ دادهمحور تفسیر شده است. مدل پارادایمی حاصل از تفسیر نظرات جامعۀ هدف این پژوهش نشانگر آن است که در تعامل با مجموعهای از شرایط همچون شرایط علّی (مناسبات جنسیتی حاکم بر فضای کار، باورهای جنسیتی و قواعد ساختدهنده)، شرایط زمینهای (چالشهای فضای کار، ماهیت فضای کار و حمایت شبکههای ارتباطی)، شرایط مداخلهگر (آشنایی با جایگاه حرفهای، کیفیت شغلی و پارادوکس دانشگاه و بازار کار)، و پدیدۀ هسته (ساخت جنسیتی اشتغال) معنا مییابد. زنان شاغل وقتی در شرایط دسترسی نابرابر به فرصتها و منابع قرار میگیرند، با استراتژی کنشگری فعال خود میتوانند نحوۀ دسترسی به منابع را تغییر دهند؛ اما این به معنای آزادی مطلق نیست و ساختار حاکم بر فضای کار با قواعد و منابعی مانند مناسبات جنسیتی، باورهای جنسیتی، قواعد ساختدهنده، فقدان حمایت شبکههای ارتباطی، فضای کار آمرانه، چالشهای محیط کار و تناقض بین خروجی دانشگاه و نیازهای بازار کار، کنش آنها را تغییر داده و با محدود کردن زنان، الزامآور بودن خود را نشان میدهد. مردان همچون زنان به وجود نوعی سلطۀ مردانه در کار، وجود قوانین تبعیضآمیز، چالشهای فضای کار، و پارادوکس دانشگاه و بازار کار در به حاشیه راندن زنان اذعان داشتند. بر مبنای این نتایج و نگاه چندمتغیره به برساخت جنسیت در فضای کار، دست یافتن زنان به امکان مشارکت بیشتر و سوق یافتن فضای کار بهسمت بیسالاری جنسیتی، در تعامل با بازاندیشی در سیاستگذاریهای اشتغال، اصلاح نگرش مدیران، و برقراری توازن قدرت در خانواده امکانپذیر خواهد شد.
علوم سیاسی
یحیی کمالی؛ کیانا کامیابی
چکیده
پژوهش حاضر بهدنبال شناسایی و رتبهبندی چالشهای سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش شامل دو مرحلۀ کیفی و کمّی است. مرحلۀ کیفی برای شناسایی چالشهاست که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این مرحله، روش نمونهگیری از دادهها، نمونهگیری هدفمند بوده است. مرحلۀ دوم به روش کمی با استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهدنبال شناسایی و رتبهبندی چالشهای سیاسی و حقوقی ورود زنان به مناصب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش شامل دو مرحلۀ کیفی و کمّی است. مرحلۀ کیفی برای شناسایی چالشهاست که با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این مرحله، روش نمونهگیری از دادهها، نمونهگیری هدفمند بوده است. مرحلۀ دوم به روش کمی با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی AHP است. در این مرحله ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ مقایسه زوجی شامل 32 چالش برای رتبهبندی چالشها در اختیار خبرگان این حوزه قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چالشهای ورود زنان به مناصب سیاسی شامل دو مضمون چالشهای سیاسی و حقوقی است. چالشهای سیاسی خود به دو مضمون فرعی چالشهای حکومتی و غیرحکومتی تقسیم میشوند. رتبهبندی چالشها نیز به این صورت است که چالشهای سیاسی با وزن 694/0 رتبۀ اول و چالشهای حقوقی با وزن 0.306 رتبۀ دوم را کسب کرده است. در بین زیرمعیارهای چالش سیاسی، چالشهای حکومتی با وزن 713/0 رتبۀ اول و چالشهای غیرحکومتی با وزن 0.287 رتبۀ دوم را کسب کرده است. از بین 32 چالش، سلطۀ مردان در سیاست (مردسالاری) با وزن نهایی 0.07719 رتبۀ اول را کسب کرده است. بعد از آن، فرهنگ اداری مردسالار با وزن نهایی 0.05542 رتبۀ دوم و فقدان حمایت قانونی از زنان با وزن نهایی0.05263 رتبۀ سوم را کسب کردهاند. یافتههای پژوهش بیانگر این است که چالشهای سطح کلان مرتبط با ساختار سیاسی نسبتبه چالشهای فردی و سطح خرد اهمیت بیشتری دارند. این نتایج با برخی از آثار پژوهشی همخوانی دارد.
کارآفرینی
سمانه منصوری؛ عادل پیغامی؛ عاصمه قاسمی
چکیده
یکی از علتهای حضور ناموفق زنان در عرصۀ کارآفرینی، نارسایی در نظریهپردازی و نقیصههای موجود در سیاستگذاری است که مطالعات جدید در زمینۀ رویکردهای جدید و سازگار با ابعاد جنسیتی در عرصۀ کارآفرینی زنان به همین منظور ارائه شده است؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت رویکردها و رهیافتهای نوین مطالعات جنسیت در حوزۀ کارآفرینی ...
بیشتر
یکی از علتهای حضور ناموفق زنان در عرصۀ کارآفرینی، نارسایی در نظریهپردازی و نقیصههای موجود در سیاستگذاری است که مطالعات جدید در زمینۀ رویکردهای جدید و سازگار با ابعاد جنسیتی در عرصۀ کارآفرینی زنان به همین منظور ارائه شده است؛ بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت رویکردها و رهیافتهای نوین مطالعات جنسیت در حوزۀ کارآفرینی زنان بوده که آیا با بهکارگیری آنها میتوان ضمن تقلیل نارساییها، فرصتهای جدید در نقشآفرینی زنان در توسعه ایجاد کرد؟ جهت پاسخ، ابتدا مهمترین رهیافتهای نظری جدید در زمینۀ کارآفرینی زنان استخراج و دستهبندی گردید. سپس بهمنظور اعتبارسنجی و تکمیل آنها، مصاحبههایی نیمهساختیافته از نمونۀ نوزدهنفری از استادان، مدیران و کارآفرینان زن موفق انجام گرفته و برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. توانمندی در خودشناسی، پیشرو بودن زنان در امور خیریه، مکمل بودن نقشهای خانوادگی و اجتماعی، و ارزشافزودۀ زنانه مواردی از مجموع 47مضمون اصلی هستند که با تلاقی خصیصههای فراجنسیتی کارآفرینی با نقشهای جنسیتی زنان در عرصۀ عینی و عملی، میتوان به چارچوب مفهومی جدیدی در مقولۀ کارآفرینی زنان دست یافت که ضمن ایجاد فرصتهای نوین، در کاهش موانع و نارساییهای متعارف نیز مؤثر باشد.
علوم سیاسی
مرضیه سمائی صحنه سرائی؛ رحیم خستو؛ سعید مقیمی
چکیده
زنان، بهعنوان نیمی از شهروندان جامعه، درصورت بهرسمیت شناختن حقوق برابرشان با مردان، میتوانند نقشی کاربردی و اساسی در توسعۀ پایدار ایفا کنند. نهادها و سازمانهای مدنی همچون احزاب و سمنها نقش مؤثری در توسعۀ سیاسی و سیستم توزیع قدرت داشته و با جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص، منجر به اصلاح ساختار سیاسی و اجتماعی ...
بیشتر
زنان، بهعنوان نیمی از شهروندان جامعه، درصورت بهرسمیت شناختن حقوق برابرشان با مردان، میتوانند نقشی کاربردی و اساسی در توسعۀ پایدار ایفا کنند. نهادها و سازمانهای مدنی همچون احزاب و سمنها نقش مؤثری در توسعۀ سیاسی و سیستم توزیع قدرت داشته و با جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص، منجر به اصلاح ساختار سیاسی و اجتماعی کشور میشوند و درصورت کاربست درست و منطقی، منجر به مشارکت بیشتر زنان خواهند شد. در پژوهش پیش رو مشکلات زنان کنشگر در دو دهۀ 70 و 80 و میزان مشارکت و نحوۀ عاملیت آنها در احزاب و سازمانهای مردمنهاد بیان شده است، و به این پرسشهای اساسی پاسخ داده شده که علل مشارکت بیشتر زنان در سازمانهای مردمنهاد نسبتبه احزاب سیاسی طی دهههای 70 و 80 چیست و چه عواملی باعث گردیده احزاب سیاسی در حوزۀ فعالیتهای زنان به کارویژههای مطلوب خود دست نیابند. برای یافتن پاسخ این سؤالات از روش کیفی و توصیفی سود برده شده است. نتایج مطالعات اسنادی، کدگذاری و مقولهبندی دادههای مصاحبهها ازطریق نرمافزار MAXQDA و بهرهگیری از روش تحلیل محتوا و تئوری دادهبنیاد نشان داد که هرچند احزاب سیاسی بعد از سالهای دهۀ 70 و 80 مدعی گسترش نقش زنان در عرصۀ سیاسی و اجتماعی بودهاند، بهدلیل ماهیت احزاب سیاسی در ایران، این مهم در سطوح عالی بهندرت اتفاق افتاده است و سازمانهای مردمنهاد تا حدود بسیار زیادی از وضعیت بهتری برای حضور، گسترش و ایفای نقش مشارکتجویانۀ زنان برخوردار بودهاند.
مطالعات زنان
زینب مرادی نژاد؛ محمدتقی کرمی؛ سعیده امینی؛ سعید ذکایی
چکیده
زنان ایرانی جهت ورود به عرصۀ سیاست یا مواجهه با امر سیاسی، استراتژیهای متنوعی درپیش میگیرند که هدف این پژوهش، فهم آنها از منظر زنان است. منظور از استراتژی، راهبردهای کلانی است که میتوان در مجموع از رفتارهای فرد در موقعیتهای گوناگون کشف کرد و در نوشتار حاضر بدین معناست که زنان ایرانی از چه سازوکارهای جهت ورود به عرصۀ سیاست ...
بیشتر
زنان ایرانی جهت ورود به عرصۀ سیاست یا مواجهه با امر سیاسی، استراتژیهای متنوعی درپیش میگیرند که هدف این پژوهش، فهم آنها از منظر زنان است. منظور از استراتژی، راهبردهای کلانی است که میتوان در مجموع از رفتارهای فرد در موقعیتهای گوناگون کشف کرد و در نوشتار حاضر بدین معناست که زنان ایرانی از چه سازوکارهای جهت ورود به عرصۀ سیاست و مواجهه با امر سیاسی استفاده میکنند؟ به این منظور چارچوب مفهومی با رویکردی تفسیری - انتقادی و با اتکا به مفاهیم حساسی همچون درک از نابرابری جنسیتی، تجربۀ متفاوت (تجربۀ زیستۀ زنانه) و پیشروی آرام منبعث از دیدگاههایی همچون فمینسیم رادیکال و نظریۀ آصف بیات، تدوین شد. این پژوهش با رویکرد کیفی (مصاحبههای فردی و گروهی) و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. براساس نتایج این پژوهش چهار گونه استراتژی مقاومت جنسیتی جسورانه، بیعملی منتظرانه، سیاستورزی زنانه (استراتژی نرم)، و عزلتگزینی مأیوسانه بهدست آمدهاند. ازاینرو میتوان گفت با توجه به تفاوت شیوۀ آگاهی و منشأ آن در افراد، گزینش استراتژی و راهبرد نیز در بین زنان متفاوت است و بهدنبال آن تکثری از الگوهای عاملیت و سوژگی زنان در میدان سیاست وجود دارد. علاوهبراین نتایج پژوهش حاکی از دو نکتۀ مهم است: 1. حساسیتهای جنسیتی و کنشگری سیاسی زنان پیونده خورده و جداییناپذیرند. 2. جنسیت را میتوان بهعنوان یکی از بردارهای تعیینکنندۀ کنشگری سیاسی در عرصۀ خرد و کلان دانست.
اقتصاد
زهرا رضایی نسب
چکیده
توسعۀ هر کشور در گروِ استفادۀ بهینه از همة امکانات، بهویژه نیروی انسانی، است که یکی از مهمترین و کلیدیترین سرمایههای آن کشور بهشمار میآید و بیشک در این میان نقش نیروی انسانی متخصص بیش از دیگران است. هدف از این تحقیق، مطالعۀ زمینهها و بسترهای شکلگیری بیکاری فارغالتحصیلان دختر در شهر ایلام با استفاده ...
بیشتر
توسعۀ هر کشور در گروِ استفادۀ بهینه از همة امکانات، بهویژه نیروی انسانی، است که یکی از مهمترین و کلیدیترین سرمایههای آن کشور بهشمار میآید و بیشک در این میان نقش نیروی انسانی متخصص بیش از دیگران است. هدف از این تحقیق، مطالعۀ زمینهها و بسترهای شکلگیری بیکاری فارغالتحصیلان دختر در شهر ایلام با استفاده از روش کیفی، و بهطور خاص رویکرد روشی دادهبنیاد، میباشد. جامعۀ موردمطالعۀ پژوهش شامل کلیۀ فارغالتحصیلان دختر دانشگاهی بیکار از بازه زمانی 1390 تاکنون در همۀ رشتههای دانشگاهی شهر ایلام میباشد. حجم نمونه، 20 مورد براساس اشباع نظری تعیین شده و اعتبار یافتهها ازطریق تطبیق با نظر داوران متخصص و مطلعان کلیدی تأمین گردیده است. در این پژوهش اطلاعات ازطریق مصاحبۀ ژرفانگر و بهصورت نیمهساختاریافته گردآوری شده است. تحلیل مصاحبههای فارغالتحصیلان، به شکلگیری چهارچوب مفهومی در قالب تعریف و درک زنان فارغالتحصیل از پدیدۀ بیکاری، شرایط زمینهای در قالب «نهادینه نشدن فرهنگ کار»، «محدودیتهای ساختاری»، «فرهنگ ایلی بهمثابه عامل بازدارنده»، شرایط میانجی در قالب «ضعف مدیریتی»، «ضعف سرمایههای انسانی»، «فرسایش سرمایۀ اجتماعی» انجامید. با درنظر گرفتن ارتباط بین مقولههای ذکرشده، درنهایت مقولۀ توسعۀ اجتماعی نامتوازن بهعنوان مقولۀ هسته انتخاب شد.