عاطفه خادمی؛ زینب یاسری
چکیده
تعادل کارـ خانواده به همزمانی تحقق نقشهای خانوادگی و شغلی اشاره دارد. بدون شک، محتوا و چگونگی پرداخت نظام سیاستگذاری به این موضوع، از اصلیترین عوامل اثرگذار جهت تحقق وضعیت مطلوب نظام اشتغال زنان و تحقق تعادل سازنده بین کار و خانواده در زندگی زنان محسوب میشود. این پژوهش با هدف بررسی روند و گرایشهای سیاستگذاری اشتغال ...
بیشتر
تعادل کارـ خانواده به همزمانی تحقق نقشهای خانوادگی و شغلی اشاره دارد. بدون شک، محتوا و چگونگی پرداخت نظام سیاستگذاری به این موضوع، از اصلیترین عوامل اثرگذار جهت تحقق وضعیت مطلوب نظام اشتغال زنان و تحقق تعادل سازنده بین کار و خانواده در زندگی زنان محسوب میشود. این پژوهش با هدف بررسی روند و گرایشهای سیاستگذاری اشتغال زنان و چگونگی توجه این نوع سیاستها به تعادل کارـ خانواده درخصوص زنان با استفاده از روش فراتحلیل انجام شده است. در این پژوهش، فراتحلیل سیاستگذاریهای بهعملآمده در حوزة اشتغال زنان و توجه به میزان ارتباط آنها در ایجاد تعادل میان حوزههای کاری و خانواده نشان میدهد که حوزة سیاستگذاری نتوانسته به صورت نظاممند به تحقق اهدافی مانند تعادل میان اشتغال و خانواده کمک کند و همچنین برمبنای اصل کرامت زنان و توجه به منزلتزایی برای زنان به ساماندهی امر اشتغال بپردازد؛ لذا سیاستهای اتخاذی طی این سالها در یک آشفتگی مبنایی و محتوایی به سر میبرد که در نسبت با زن تراز انقلاب اسلامی نیست.
مجید یاسوری؛ معصومه نوروزی نژاد
چکیده
کارآفرینی از فعالیتهایی است که میتواند برطرفکنندة بسیاری از چالشهای اقتصادی در مناطق روستایی باشد. در این میان، زنان بهعنوان یکی از گروههای تأثیرگذار در جامعة روستایی نقشی مهم دارند. فراگیری کارآفرینی بین زنان روستایی نیازمند برنامهریزی برای شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار در توسعة فعالیتهای کارآفرینانه است. بنابراین، ...
بیشتر
کارآفرینی از فعالیتهایی است که میتواند برطرفکنندة بسیاری از چالشهای اقتصادی در مناطق روستایی باشد. در این میان، زنان بهعنوان یکی از گروههای تأثیرگذار در جامعة روستایی نقشی مهم دارند. فراگیری کارآفرینی بین زنان روستایی نیازمند برنامهریزی برای شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار در توسعة فعالیتهای کارآفرینانه است. بنابراین، برای تقویت هرچه بیشتر کارآفرینی زنان روستایی، مطالعة عوامل مؤثر بر توسعة کارآفرینی زنان روستایی اهمیت فراوانی دارد. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل تأثیرگذار بر کارآفرینی زنان روستایی و طبقهبندی آنها از لحاظ ارزش و اهمیت است که به روش فراتحلیل کیفی بررسی شده است. در تحقیق حاضر، از مجموع 112 مقالة علمیـ پژوهشی انتشاریافته، تعداد 46 مقاله کاملاً مرتبط با موضوع تحقیق، که به صورت پیمایشی و میدانی انجام شدهاند، بررسی شده است؛ بازة زمانی تحقیقات نیز بین سالهای 1384 تا 1399 است. طبق یافتههای تحقیق، مهمترین عوامل اثرگذار بر توسعة کارآفرینی زنان روستایی عبارتاند از: سطح سواد و دانش فردی زنان روستایی، شرکت در دورههای آموزشی کارآفرینی، کسب درآمد، عامل عضویت در گروههای ثانویه، حمایت خانواده، حمایت نهادهای دولتی و عامل حملونقل.
علی فیض اللهی
چکیده
مزاحمت کلامی نوعی از مزاحمت خیابانی و اعمال خشونت علیه زنان است که زنان در جوامع مختلف از جمله ایران به انحای مختلف آن را تجربه میکنند و امنیت روانی، ذهنی و عینی آنان را به مخاطره میاندازد. پیامدهای نامطلوب آن بر فعالیت اجتماعی زنان و القای محیطی اشباعشده از ناامنی برای آنان مطالعة تجربة زنان در این مورد را ضروری میکند. ازاینرو، ...
بیشتر
مزاحمت کلامی نوعی از مزاحمت خیابانی و اعمال خشونت علیه زنان است که زنان در جوامع مختلف از جمله ایران به انحای مختلف آن را تجربه میکنند و امنیت روانی، ذهنی و عینی آنان را به مخاطره میاندازد. پیامدهای نامطلوب آن بر فعالیت اجتماعی زنان و القای محیطی اشباعشده از ناامنی برای آنان مطالعة تجربة زنان در این مورد را ضروری میکند. ازاینرو، هدف این پژوهش واکاوی دلایل و زمینههای بروز مزاحمت کلامی، راهبردهای مقابلهای و نیز پیامدهای این نوع آزاردیدگی برای دانشجویان دختر در فضاهای عمومی است. در این تحقیق، با استفاده از روش نظریهپردازی زمینهای، افراد مورد مطالعه از طریق روش نمونهگیری هدفمند از بین دانشجویان دختر دانشگاه ایلام، دارای تجربة حضور در مکانهای عمومی و دارای تجربة آزاردیدگی انتخاب شدهاند و گردآوری دادهها با بهرهگیری از فن مصاحبة نیمهساختاریافته انجام شده است. دادههای بهدستآمده با استفاده از امکانات نرمافزار تحلیل دادههای کیفی Maxqda نسخة 2018 تحلیل شدهاند. در مرحلة کدگذاری باز، تعداد 298 گزارة معنادار و 97 مفهوم اولیه به دست آمد. در مرحلة کدگذاری محوری نیز با تلفیق مفاهیم، 45 زیرمقوله و 20 مقولة محوری مشخص شد و با فهم دلالتهای نهفته در مفاهیم و مقولهها، به کشف مقولة هسته مبادرت شد. نتایج تحقیق حاکی از «درماندگی آموختهشده» و عادتشدن نقش «قربانی منفعل» برای دختران است که به تقویت بسترها و شرایط مشحون از مؤلفههای فرهنگ مردسالارانه کمک میکند. ماحصل کلی تحقیق را باید ذیل مقولة هستة تحقیق یعنی «مرسومشدن سکوت زناندر برابر آزارگری»مورد تحلیل قرار داد که اشکالی از خردهفرهنگ انحرافی را پرورش میدهد.
صدیقه شیخ زاده جوشانی؛ یحیی کمالی؛ کیانا کامیابی
چکیده
موضوع حق نمایندگی زنان در انتخابات ریاستجمهوری ایران طی سالهای اخیر سهمی از گفتمانهای سیاسی و نیز پژوهشهای علمی را در حوزة مشارکت سیاسی زنان به خود اختصاص داده است؛ تا آنجا که به ادعایی بحثبرانگیز تبدیل شده است. مقالة حاضر با تمرکز بر اظهار نظرهای برخی « قانونگذاران، ناظران انتخاباتی، فقها، زنان دارای سابقة مدیریت و ...
بیشتر
موضوع حق نمایندگی زنان در انتخابات ریاستجمهوری ایران طی سالهای اخیر سهمی از گفتمانهای سیاسی و نیز پژوهشهای علمی را در حوزة مشارکت سیاسی زنان به خود اختصاص داده است؛ تا آنجا که به ادعایی بحثبرانگیز تبدیل شده است. مقالة حاضر با تمرکز بر اظهار نظرهای برخی « قانونگذاران، ناظران انتخاباتی، فقها، زنان دارای سابقة مدیریت و نمایندگی سیاسی و کاندیداهای زن در انتخابات ریاستجمهوری» در بازة زمانی 1358ـ1398 و فرض ادعای آنها بهعنوان کنش گفتار استدلالی کوشیده است از منظر مدل استدلالی تولمین نشان دهد چگونه موافقان و مخالفان ساختار استدلالی خود را شکل دادهاند. یافتههای حاصل از تحلیل محتوای کیفی 50 متن استدلالی بیانگر این است که همة استدلالگران در ساختار استدلالیِ خود اجزای اصلی: ادعا، داده و ضمانت از مدل تولمینی را به کار گرفتهاند، اما فقط در دو متن اجزای ششگانة تولمین به کار گرفته شده که درنتیجه، استدلالهای کاملی محسوب نمیشوند. استنباط پژوهشگران این است حضور ضمانتهای زمینهمند در ساختار استدلالی موافقان دلالت بر این دارد که آنها در تلاشاند از این طریق ادعای طرف مقابل را به چالش بکشند و مقبولیت استدلال خود را افزایش دهند.
زهرا قاسمی
چکیده
خانواده از ارکان مهم اجتماعی است و میزان نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده بر سایر ابعاد جامعه تأثیر میگذارد. درحالیکه قواعد و قوانین قضایی در حوزة خانواده حقوق ویژهای برای مرد قائلاند و هنجارهای تبلیغی ازدواج و روابط زناشویی نیز میل به اقتدارگرایی مردانه را دارد. نوع روابط والدین با فرزندان تغییر کرده و با گرایش به ...
بیشتر
خانواده از ارکان مهم اجتماعی است و میزان نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده بر سایر ابعاد جامعه تأثیر میگذارد. درحالیکه قواعد و قوانین قضایی در حوزة خانواده حقوق ویژهای برای مرد قائلاند و هنجارهای تبلیغی ازدواج و روابط زناشویی نیز میل به اقتدارگرایی مردانه را دارد. نوع روابط والدین با فرزندان تغییر کرده و با گرایش به تکفرزندی الویت میان دختر و پسر در خانواده تحول یافته است. این مقاله با دو هدف 1. شناخت میزان نابرابری جنسیتی بین دختر و پسر در خانواده و 2. شناخت عوامل مؤثر بر نابرابری جنسیتی در خانواده میان دختر و پسر تدوین شده است. تحقیق روش تبیینی کمی دارد که با 500 تن از والدین ساکن در تهران که دارای حداقل یک فرزند پسر و یک دختر هستند پرسشگری شده است. نتایج پژوهش نشان داد: نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر در خانواده در تهران کاهش یافته است. رابطة معنادار میان میانگین درآمد خانواده و پدرسالاری و پذیرش تبعیض اجتماعی، پذیرش تبعیض قانونی، رشد شخصیتی و عاطفی والدین، جامعهپذیری تبعیض در کودکی والدین و تحصیلات والدین با سطح نابرابری جنسیتی میان دختر و پسر درخانواده وجود دارد. همچنین بین رشد شخصیتی و عاطفی والدین و درآمد خانواده با نابرابری جنسیتی رابطة معکوس وجود دارد.
بهجت حاجیان؛ وحید قاسمی؛ علی ربانی؛ عفت السادات مرقاتی خویی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مطالعة فرایند برساخت فهم جنسی دختران نوجوان شهر اصفهان پس از مواجهه با دنیای جنسی است. این پژوهش با روش نظریة زمینهای و در رویکرد برساختگرایانه اجرا شده است. مشارکتکنندگان در پژوهش، دختران نوجوان 12 تا 18 سالة شهر اصفهان بودند و با روش نمونهگیری هدفمند متوالی شامل نمونهگیری گلولهبرفی و نظری به بررسی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، مطالعة فرایند برساخت فهم جنسی دختران نوجوان شهر اصفهان پس از مواجهه با دنیای جنسی است. این پژوهش با روش نظریة زمینهای و در رویکرد برساختگرایانه اجرا شده است. مشارکتکنندگان در پژوهش، دختران نوجوان 12 تا 18 سالة شهر اصفهان بودند و با روش نمونهگیری هدفمند متوالی شامل نمونهگیری گلولهبرفی و نظری به بررسی فرایند فهم جنسی در تجربهزیستة آنان از اولین مواجهه با دنیای جنسی تا کنون پرداخته شده است. تکنیک استفادهشده در پژوهش مصاحبههای انباشتی و روایتگونه بود که با اجرای 3 مصاحبة مقدماتی و 24 مصاحبة نهایی ما را به سمت اشباع نظری یاری کرد. براساس یافتههای پژوهش، فرایند مواجهة دختران نوجوان شهر اصفهان با ابعاد دنیای جنسی از کودکی تا زمان حاضر در سه مقولة اصلی مواجهة پروبلماتیک با دنیای جنسی، سنمحوری فهم جنسی و ابهامزدایی از فهم جنسی شناخته شد. ارتباط بین این مفاهیم نشاندهندة تاریخمندی سکسوالیتة فردی و اجتماعی و سیالیت برساخت فهم جنسی است و این فرایند را از مواجهة ابتدایی با دنیای جنسی تا دستیابی مداوم به اطلاعات جدید و بازاندیشی در تفکرات، نگرشها و فهم در پرتو سناریوهای فرهنگی و الگوهای بینفردی و درونروانی تا زمان مصاحبه روایت میکنند.
مژگان بلوری؛ سهیلا علیرضانژاد
چکیده
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از «زنان متأهلی که همسر خود را از دست میدهند، چگونه هویت خود را بازتعریف میکنند؟» این پژوهش بر پایة رهیافت نظریة دادهبنیاد انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبة نیمهساختیافته سیر زندگی و مشاهده است. نظریات گیدنز، کاستلز، جنکینز و گیلیگان در بازتعریف هویت بررسی شد. حجم نمونه 21 نفر از ...
بیشتر
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از «زنان متأهلی که همسر خود را از دست میدهند، چگونه هویت خود را بازتعریف میکنند؟» این پژوهش بر پایة رهیافت نظریة دادهبنیاد انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبة نیمهساختیافته سیر زندگی و مشاهده است. نظریات گیدنز، کاستلز، جنکینز و گیلیگان در بازتعریف هویت بررسی شد. حجم نمونه 21 نفر از زنان «همسر از دست داده» است که با نمونهگیری هدفمند و نظری در دو محلة افسریه (منطقة 15تهران) و عباسآباد (منطقة 6 تهران) انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که زنان پس از قرارگرفتن در موقعیت زن همسر از دست داده و سپریکردن دوران سوگواری، در موقعیت زن «همسر از دست داده» قرار میگیرند. با توجه به دادهها، سه مقولة هویتی اصلی دربارة این زنان شناسایی شد که عبارتاند از: 1. زنان همسر از دست دادة شاد، 2. زنان همسر از دست دادة غمگین و 3. زنان همسر از دست دادة سرگردان. زنان شاد به زیرمقولههای 1. زنان همسر از دست دادة شاد حمایتطلب، 2. زنان همسر از دست دادة شاد مستقل و 3. زنان همسر از دست دادة شاد مقاوم دستهبندی میشوند. بازتعریف هویت زنان همسر از دست داده در پنج الگوی پارادایمی 1. زن فناشده، 2. زن حمایتطلب، 3. زن تنها، 4. زن مقاوم و 5. زن مستقل قرار میگیرند. تعمق در روند شکلبندی هویت جنسیتی زنان همسر از دست داده، نشان میدهد که بازتعریف هویت آنان تحتتأثیر منابع اقتصادی فرهنگی و اجتماعی، روابط خانوادگی، سن و وجه مادری «زنان همسر از دست داده» است. هیچیک از پنج الگوی پارادایمی در دو محله مسلط نبود.