مدیریت
امیر خانلری؛ مسعود کیماسی؛ محمدصالح ترکستانی؛ ایمان یعقوبیان
چکیده
هدف از این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر و محرک خرید و تحلیل فرایند انتخاب زنان مصرفکنندة کالای لوکس آرایشی در ایران در قالب یک مدل است. تحقیق حاضر با استفاده از روش آمیخته انجام گرفته است. در فاز اول، به روش کیفی با مصاحبههای نیمهساختاریافته با گروههای کانون مصرفکننده اطلاعات جمعآوری و با روش تحلیل تم بررسی شد. این دادهها ...
بیشتر
هدف از این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر و محرک خرید و تحلیل فرایند انتخاب زنان مصرفکنندة کالای لوکس آرایشی در ایران در قالب یک مدل است. تحقیق حاضر با استفاده از روش آمیخته انجام گرفته است. در فاز اول، به روش کیفی با مصاحبههای نیمهساختاریافته با گروههای کانون مصرفکننده اطلاعات جمعآوری و با روش تحلیل تم بررسی شد. این دادهها از مصاحبه با 23 نفر به دست آمده است. به منظور رتبهبندی مقولههای بهدستآمده از تکنیک آنتروپی شانون استفاده شده است. در فاز دوم، عوامل شناساییشده با جمعآوری داده از متخصصان صنعت آرایشی به روش مدلسازی ساختاریـ تفسیری به مدل نهایی رفتار مصرفکننده تبدیل شده است. در این پژوهش، طی تحلیل تم 12 مقولة اصلی شناسایی شده است. این 12 مقوله با استفاده از تکنیک انتروپی شانون وزندهی و رتبهبندی شده است. نتایج نشان میدهد محرکهای خارجی، ارزشگذاری حین خرید، گروههای تأثیرگذار و محرکهای داخلی به ترتیب بیشترین وزن را در تصمیم به خرید و انتخاب مصرفکننده دارند. خروجی روش مدلسازی ساختاریـ تفسیری یک مدل چهارسطحی است که ترتیب اثرگذاری مقولهها و روابط بین آنها را بهصورت شفاف نشان میدهد.
مطالعات زنان
احمد کلاته ساداتی؛ حمید حجازی؛ الهام مرادی نژاد
چکیده
تجربة زندگی مجردی زنان با مخاطراتی همراه است. هدف تحقیق بررسی رابطة دینداری و رفتار پرخطر در زنان شهر یزد است. چارچوب نظری تحقیق نظریة همبستگی اجتماعی امیل دورکیم است.نوع پژوهش توصیفیـ تحلیلی است که با ابزار پرسشنامة استاندارد بررسی شده است. جامعة آماری پژوهش زنان بالای 18 سال شهر یزدند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران ...
بیشتر
تجربة زندگی مجردی زنان با مخاطراتی همراه است. هدف تحقیق بررسی رابطة دینداری و رفتار پرخطر در زنان شهر یزد است. چارچوب نظری تحقیق نظریة همبستگی اجتماعی امیل دورکیم است.نوع پژوهش توصیفیـ تحلیلی است که با ابزار پرسشنامة استاندارد بررسی شده است. جامعة آماری پژوهش زنان بالای 18 سال شهر یزدند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر برآورد شد. شیوة نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای است. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS.ver 16 استفاده شده است. نتایج نشان میدهد گرایش به رفتارهای پرخطر بین زنان در حد متوسط قرار دارد. بین میزان دینداری و رفتار پرخطر رابطة معنادار و معکوس (619/0-) وجود دارد. بین دینداری و وضعیت تأهل رابطة معنادار (126/24) وجود دارد. میزان دینداری در افراد متأهل بیش از افراد مجرد است. تحلیل رگرسیون نشان داد که نگرش دینی با ضریب بتا 558/0- بر میزان رفتارهای پرخطر اثرگذارند.
جامعه شناسی
شهلا باقری؛ جواد مداحی؛ طاهره لطفی خاچکی
چکیده
تجرد، بالا رفتن سن ازدواج و خیل عظیم دختران مجرد بالای 30 سال، آمار بالای تحصیلکردههای مجرد و گفتمان عمومی جامعه در رابطه با کاهش شدید ازدواج به نظر میرسد پژوهشگران و اندیشمندان را مجاب کرده باشد تا این موضوع را مسئلهای اجتماعی بدانند. هدف پژوهش حاضر کشف معنا و علتهای بالارفتن سن و تأخیر ازدواج در میان دختران است. در ...
بیشتر
تجرد، بالا رفتن سن ازدواج و خیل عظیم دختران مجرد بالای 30 سال، آمار بالای تحصیلکردههای مجرد و گفتمان عمومی جامعه در رابطه با کاهش شدید ازدواج به نظر میرسد پژوهشگران و اندیشمندان را مجاب کرده باشد تا این موضوع را مسئلهای اجتماعی بدانند. هدف پژوهش حاضر کشف معنا و علتهای بالارفتن سن و تأخیر ازدواج در میان دختران است. در بخش روششناسی، از روششناسی کیفی و راهبرد نظریة زمینهای استفاده شد. تعداد 33 دانشجوی دختر بهصورت هدفمند به مدت بیش از یک سال بررسی شدند. پانزده مقولة اصلی و یک مقولة هسته از خلال کدگذاری دادهها استخراج شد: تحصیلات و بازاندیشی فرصتهای فردگرایانه، ادامهتحصیل مشغولیتی بازدارنده، تجربة رابطه با دیگری مهم، واکاوی شکست دیگران (خاطرات منفی)، ترس از طلاق، اعتمادناپذیری و متعهدنبودن مردان، محدودیت شغلی و جبر تحصیلی، سرزنش، تحقیر و اعمال فشار بر دختران مجرد، تحکم و نادیدهانگاری نظر دختر، انگیزههای دوران تجرد، دوران رهایی و مسئولیتناپذیری، جهاز، بازتولید فرهنگی مشقتبار، درآمد و تمکن مالی عاملی مهم برای تشکیل خانواده، روابط عاشقانة مدرن: سبک زندگی غربی، جمود و وسواس ناشی از افزایش سن و بزرگپنداری دافعههای ازدواج. «تجربة تجرد، تأخیری معنادار» بهعنوان مقولة نهایی انتخاب شد و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از دادهها طرح شد.
جامعه شناسی
نفیسه فقیهی مقدس؛ فهیمه مومنی راد؛ سعید شریفی
چکیده
نوجوانی از مراحل مهم رشد و تکامل انسان است که ویژگیهای رشدی آن میتواند زمینهساز بروز انواع انحرافات و اختلالات شود. دختران به دلیل ویژگیهای جسمی و روانی خاص خود زودتر از پسران وارد مرحلة رشد جسمی و جنسی میشوند و مشکلات آنها در ابعاد بهداشتی، روانی و اجتماعی به دلایل تفاوتهای فیزیولوژیک، نقشهای اجتماعی و سنتهای حاکم ...
بیشتر
نوجوانی از مراحل مهم رشد و تکامل انسان است که ویژگیهای رشدی آن میتواند زمینهساز بروز انواع انحرافات و اختلالات شود. دختران به دلیل ویژگیهای جسمی و روانی خاص خود زودتر از پسران وارد مرحلة رشد جسمی و جنسی میشوند و مشکلات آنها در ابعاد بهداشتی، روانی و اجتماعی به دلایل تفاوتهای فیزیولوژیک، نقشهای اجتماعی و سنتهای حاکم در جامعه بیش از پسران است. با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی در جهت کشف و تبیین چگونگی رفتارهای انحرافی نوجوانان دختر انجام نگرفته است، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش کیفی استقرایی به تحلیل رفتارهای منحرفانة جنسی نوجوانان دختر بپردازد. این تحقیق با استفاده از روش نمونهگیری نظری و مشارکت 17 نوجوان دختر بین 12ـ15 سال به صورت هدفمند انجام شد. در این تحقیق، تکنیک استفادهشده برای جمعآوری دادهها مصاحبة نیمهساختاریافته و عمیق بود و از روش گراندد (سیستماتیک: استراوس و کوربین) برای تحلیل دادهها استفاده شد. تحلیل درنهایت به 9 مقولة اصلی کنش جنسیشدة فناوریمحور، فراغت خطرساز، خودتحریکی انفعالی، اختلالات هیجانی، سیستم نامطلوب حمایتی والدـ والدینی، فقدان آموزش جنسی مطلوب، فقدان مهارتهای خودتنظیمی انگیزشی، بیهویتی دینی و محرکهای محیطی خودتحریکی و مقولة هستة «جامعهپذیری جنسی نابهنجار» انجامید.
روانشناسی
رزگار محمدی؛ زهرا محمدی
چکیده
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار ...
بیشتر
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار نهایی آن در مشارکتکنندگانی بود که تجربة این پدیده را داشتند. در این پژوهش، برای جمعآوری و ارزیابی اطلاعات دربارة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزند از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. چهارده مشارکتکننده، که ازدواج مجدد را در زندگی زناشویی خود تجربه کرده بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و جمعآوری دادهها از طریق مصاحبة نیمهساختاریافته با آنها تا رسیدن دادهها به اشباع ادامه یافت. تحلیل دادهها به ۴ درونمایة اصلی (تم) و ۱۰ درونمایة فرعی (مقوله) منتهی شد. این درونمایهها عبارتاند از: «ادراک مشکلات حضور فرزند» با درونمایههای فرعی: مشکلات رفتاری و سازگاری فرزندان، حضور فرزند بهعنوان مانع، پذیرفتن یا نپذیرفتن ازدواج مجدد از جانب فرزند؛ حضور بعد اقتصادی و مالی با درونمایههای فرعی: اهمیت بعد اقتصادی و لزوم مدیریت مالی؛ حضور ابعاد اجتماعی و فرهنگی با درونمایههای فرعی: باورهای کارآمد و ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی، دخالت اطرافیان، تسهیلگری یا بازداری اجتماعی و ملزومات ازدواج مجدد با درونمایههای فرعی: همبستههای تسهیلکننده و اهمیت رفتارهای مناسب و درک همسر. نتایج این پژوهش نشان میدهد ازدواج مجدد پدیدة چندبعدی با ابعاد فردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی با چالشهای گوناگون است. یافتههای این پژوهش ادبیات محدود گذشته درزمینة تجربة ازدواج مجدد با حضور فرزند را گسترش میدهد. همچنین ساختار چالشهای استخراجشدة این مطالعه در زمینة زوجدرمانی و مشاورة پیش از ازدواج این شکل از ازدواج دارای تلویحات کاربردی فراوان برای پیشگیری از ناخشنودی زناشویی و افزایش موفقیت زناشویی و خانوادگی آنهاست.
مطالعات زنان
راحله کاردوانی
چکیده
یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هستة مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و بهویژه بحث سیاستگذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئلهمندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گستردهای در دیدگاهها، مواضع و راهبردهای ...
بیشتر
یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هستة مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و بهویژه بحث سیاستگذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئلهمندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گستردهای در دیدگاهها، مواضع و راهبردهای سیاستی بهشمار میرود. یکی از مسیرهای مهم شناخت نواقص و راهبردهای بهبود سیاستهای مراقبت از کودک فهم تجربیات و ابعاد مختلف مواجهة مادران شاغل با این سیاستها بهعنوان اصلیترین گروه مرتبط با آنهاست. این پژوهش با شیوة پدیدارشناختی مبتنی بر جمعآوری دادهها از نمونة مادران شاغل با فرزند کمتر از هفت سال، که براساس نمونهگیری هدفمند تا حد اشباع نظری و با تمرکز بر شاغلان در دانشگاههای شهر اصفهان انتخاب شدهاند، قصد درک معنا و تجربة مادران شاغل از سیاستهای ایران درخصوص مراقبت از کودکان این گروه را دارد؛ تا از خلال آن به راهبردهای سیاستی در جهت بهبود و رفع نواقص احتمالی موجود در این حوزه دست یابد. از فرایند تحلیل دادهها مبتنی بر رویکرد هفتمرحلهای کولیزی، پنج تم اصلیِ «ارزیابی محتوایی سیاستها»، «ارزیابی نحوة اجرای سیاستها»، «متغیرهای واسطهای»، «آثار و پیامدها» و «راهبردها» حاصل شد. نتیجه آنکه، براساس تجربة زیستة گروه نمونه از مادران شاغل، سیاست مراقبت در ایران از جهات مختلفی، بهویژه نبود انعطاف لازم در قوانین و اجرای آنها در ارتباط با شرایط مادر/ کودک و فقدان سویههای جنسیتی و حمایتگرانه در زمینههای فکری مجریان و کارفرمایان، کفایت لازم در تأمین آرامش و رضایت مادران را ندارد. همچنین، دادهها نشان داد که متغیرهای واسطهای متعددی مانند شرایط خانوادگی، مالی، کاری، شخصیتی و میزان آگاهی مادران در چگونگی درک و مواجهة آنها با سیاستهای مراقبت از کودک تأثیرگذار و موجب ظهور تأثیرات متفاوت در وضعیت مادر/ کودک/ اشتغالاند.
رفاه و برنامه ریزی اجتماعی
رضا زارع؛ محمد صفری دشتکی
چکیده
زنان و دختران بیشتر از مردان در معرض استثمار، فقر، خشونت و سوء تغذیه قرار دارند و فرصت تحصیل و آموزش برایشان کمتر فراهم است. کارآفرینی اجتماعی به زنان فرصت میدهد سرنوشت خویش را در دست گیرند. کارآفرینی اجتماعی در مقایسه با سرمایهگذاری سنتی و دولتی، دستیابی به استقلال، توانمندی و مشارکت اجتماعی بیشتری را برای زنان میسر میکند. ...
بیشتر
زنان و دختران بیشتر از مردان در معرض استثمار، فقر، خشونت و سوء تغذیه قرار دارند و فرصت تحصیل و آموزش برایشان کمتر فراهم است. کارآفرینی اجتماعی به زنان فرصت میدهد سرنوشت خویش را در دست گیرند. کارآفرینی اجتماعی در مقایسه با سرمایهگذاری سنتی و دولتی، دستیابی به استقلال، توانمندی و مشارکت اجتماعی بیشتری را برای زنان میسر میکند. این مطالعه درصدد است با استفاده از روش پژوهش کیفی و بهکارگیری راهبرد نظریهپردازی دادهبنیاد به ارائة الگویی از کارآفرینی اجتماعی با رویکرد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در کمیتة امداد امام خمینی(ره) بپردازد و عوامل مؤثر بر شکلگیری این فرایند و پیامدهای حاصل از آن را شناسایی و تشریح کند. در این زمینه، با هجده نفر از متخصصان دانشگاهی و مددکاران خانوادة کمیتة امداد امام خمینی(ره) در استان فارس بهعنوان نمونة آماری به صورت نظری و هدفمند و به شیوة نیمهساختاریافته مصاحبه شد و متنهای مصاحبه در سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیاستهای توانمندساز بهمنزلة پدیدة محوری و در تعامل با عوامل دیگر موجب شکلگیری کارآفرینی اجتماعی میشود. نحوة ارتباط این عوامل در مدل نهایی پژوهش نشان داده شده است. ظرفیتسازی، تقویت جسمیـ روانی و قوانین حمایتی در شکلگیری سیاستهای توانمندساز تأثیر بسزایی دارند که درنهایت این نگرش پایهای برای به وجود آمدن پدیدة کارآفرینی اجتماعی میشود.