روانشناسی
مرضیه سالاروند؛ فرح نادری
چکیده
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایۀ روانشناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی: نقش میانجی همنوایی اجتماعی است. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعۀ آماری این پژوهش را تمامی زنان متقاضی جراحی بینی مراجعهکننده به پزشکان متخصص جراحی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علّی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایۀ روانشناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی: نقش میانجی همنوایی اجتماعی است. روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعۀ آماری این پژوهش را تمامی زنان متقاضی جراحی بینی مراجعهکننده به پزشکان متخصص جراحی زیبایی و بینی مراجعهکننده به کلینیکهای تاپ کلینیک، کلینیک دکتر نجفبیگی، کلینیک تهرانبیوتی و کلینیک طراحطب واقع در مناطق 1 و 2 تهران، در پاییز و زمستان سال 1401 تشکیل دادند. برای نمونۀ پژوهش، سیصد نفر به روش نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامههای ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن، سرمایۀ روانشناختی لوتانز، بهزیستی معنوی و پرسشنامۀ همنوایی ال-72 است. برای تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS و Amos 24 استفاده شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد مدل علّی ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن بر اساس سرمایۀ روانشناختی و بهزیستی معنوی در زنان متقاضی جراحی بینی با میانجیگری همنوایی اجتماعی با دادهها نیکویی برازش مطلوبی دارد؛ همچنین نتایج نشان داد همنوایی اجتماعی به صورت منفی و معنیداری اثر سرمایۀ روانشناختی و بهزیستی معنوی بر ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن در زنان متقاضی جراحی بینی را میانجیگری میکند.
روانشناسی
جابر افتخاری؛ حجت افتخاری؛ فهیمه مسلمی؛ عبدالوهاب سماوی
چکیده
امروزه یکی از محورهای مهم ارزیابی سلامتی جوامع که نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی جامعه ایفا میکند، بهزیستی اجتماعی میباشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی دختران پایۀدوازدهم دورۀدوم متوسطه براساس مؤلفههای بهزیستی اجتماعی از دیدگاه کیز است. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا، جامعه اطلاعرسان ...
بیشتر
امروزه یکی از محورهای مهم ارزیابی سلامتی جوامع که نقش مهمی در تضمین پویایی و کارآمدی جامعه ایفا میکند، بهزیستی اجتماعی میباشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی دختران پایۀدوازدهم دورۀدوم متوسطه براساس مؤلفههای بهزیستی اجتماعی از دیدگاه کیز است. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا، جامعه اطلاعرسان شامل یک جلد کتاب درسی دورۀدوم متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 و ابزار پژوهش فهرست وارسی با توجه به مؤلفههای بهزیستی اجتماعی از دیدگاه کیز میباشد. به این صورت که پس از مشخص کردن واحد تحلیل و مؤلفههای مدّ نظر بهعنوان ملاکهای تحلیل، با استفاده از تکنیک ویلیام رومی به تحلیل کتاب مذکور اقدام شد. با توجه به ضریب درگیری (ISE=0/8) حاصل از محتوای کتاب مورد بررسی، میتوان اظهار داشت که میزان توجه کتاب «مدیریت خانواده و سبک زندگی» دختران پایۀ دوازدهم دورۀ دوم متوسطه به مؤلفههای بهزیستی اجتماعی، در حدّ پایینتر از متوسط (ضریب درگیری پایینتر از 1) و نیمهفعال بوده، به تجدید نظر و ویرایش اساسی نیاز دارند. علاوهبر این از آزمون خی دو جهت مشخص کردن نحوۀ توزیع مؤلفهها در محتوای کتاب مذکور استفاده شد. نتیجۀ حاصل از آزمون خی دو (Sig: 0/147، Chi-Square: 6.790a) نشان داد که میزان توجه کتاب به مؤلفههای بهزیستی اجتماعی بهصورت معناداری متوازن است. همچنین در کتاب یادشده مؤلفۀ مشارکت با 3/11 درصد، بیشترین فراوانی و مؤلفۀ انسجام با 43/7 درصد، کمترین فراوانی را در مؤلفههای بهزیستی اجتماعی به خود اختصاص دادهاند.
روانشناسی
فاطمه فرزادی؛ احمد مرادی؛ ناصر بهروزی
چکیده
پدیدة وانمودگرایی در مورد افرادی است که توانایی و قابلیتهای علمی و هنری بسیار بالایی دارند، اما این موفقیتها و تواناییها را درونی نکرده و اعتقادی به آنان ندارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسة رابطة علّی نقشهای جنسیتی مردانگی و زنانگی و انعطافپذیری خانوادگی با وانمودگرایی با میانجیگری خوددلسوزی در دختران و پسران کارشناسی ...
بیشتر
پدیدة وانمودگرایی در مورد افرادی است که توانایی و قابلیتهای علمی و هنری بسیار بالایی دارند، اما این موفقیتها و تواناییها را درونی نکرده و اعتقادی به آنان ندارند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسة رابطة علّی نقشهای جنسیتی مردانگی و زنانگی و انعطافپذیری خانوادگی با وانمودگرایی با میانجیگری خوددلسوزی در دختران و پسران کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. جامعة آماری کلیة دانشجویان کارشناسی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1396ـ1397 بودند که از این تعداد 200 (120 پسر و 80 دختر) نفر با روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای استفادهشده در این پژوهش شامل پرسشنامة فرم کوتاه خوددلسوزی (SCS) رایس و همکاران (2011)، پرسشنامة نقش جنسیتی بم (BSRI)، مقیاس پدیدة وانمودگرایی کلانس (CIPS) (1985) و مقیاس انعطافپذیری خانوادة شاکری (1382) بود. نتایج نشان داد که در کل نمونه، در هر دو گروه نمونة دانشجویان دختر و پسر، الگوی مفروض نقش واسطهای خوددلسوزی در رابطة بین نقشهای جنسیتی و انعطافپذیری خانوادگی با وانمودگرایی برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج تخصیص گروهی روابط ساختاری بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین نقشهای جنسیتی (مردانگی و زنانگی)، انعطافپذیری خانوادگی، وانمودگرایی و خوددلسوزی در دو گروه دانشجویان دختر و پسر همارز بودند. درنهایت، نتایج نشان داد که در مدل کلی و مدلهای مربوط به هریک از دو گروه دختر و پسر، همة وزنهای رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیشبین حدود 18 درصد از پراکندگی متغیر وانمودگرایی را تبیین کردند. همچنین، نتایج نشان داد دانشجویان دختر نقش جنسیتی زنانگی و نمرههای بالاتری در وانمودگرایی و سطوح پایینتری از خوددلسوزی را نسبت به مردان نشان دادند. اما مردان با نقش جنسیتی مردانگی و سطوح بالای خوددلسوزی و نمرههای کمتری در وانمودگرایی همراه بودند.
روانشناسی
رزگار محمدی؛ زهرا محمدی
چکیده
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار ...
بیشتر
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالشزا میشود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. ازاینرو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخصکردن ساختار نهایی آن در مشارکتکنندگانی بود که تجربة این پدیده را داشتند. در این پژوهش، برای جمعآوری و ارزیابی اطلاعات دربارة چالشهای ازدواج مجدد با حضور فرزند از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. چهارده مشارکتکننده، که ازدواج مجدد را در زندگی زناشویی خود تجربه کرده بودند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و جمعآوری دادهها از طریق مصاحبة نیمهساختاریافته با آنها تا رسیدن دادهها به اشباع ادامه یافت. تحلیل دادهها به ۴ درونمایة اصلی (تم) و ۱۰ درونمایة فرعی (مقوله) منتهی شد. این درونمایهها عبارتاند از: «ادراک مشکلات حضور فرزند» با درونمایههای فرعی: مشکلات رفتاری و سازگاری فرزندان، حضور فرزند بهعنوان مانع، پذیرفتن یا نپذیرفتن ازدواج مجدد از جانب فرزند؛ حضور بعد اقتصادی و مالی با درونمایههای فرعی: اهمیت بعد اقتصادی و لزوم مدیریت مالی؛ حضور ابعاد اجتماعی و فرهنگی با درونمایههای فرعی: باورهای کارآمد و ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی، دخالت اطرافیان، تسهیلگری یا بازداری اجتماعی و ملزومات ازدواج مجدد با درونمایههای فرعی: همبستههای تسهیلکننده و اهمیت رفتارهای مناسب و درک همسر. نتایج این پژوهش نشان میدهد ازدواج مجدد پدیدة چندبعدی با ابعاد فردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی با چالشهای گوناگون است. یافتههای این پژوهش ادبیات محدود گذشته درزمینة تجربة ازدواج مجدد با حضور فرزند را گسترش میدهد. همچنین ساختار چالشهای استخراجشدة این مطالعه در زمینة زوجدرمانی و مشاورة پیش از ازدواج این شکل از ازدواج دارای تلویحات کاربردی فراوان برای پیشگیری از ناخشنودی زناشویی و افزایش موفقیت زناشویی و خانوادگی آنهاست.
روانشناسی
معصومه اسمعیلی؛ اعظم دشتی؛ کوثر دهدست
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربة زنان تهرانی از بیاعتنایی اجتماعی در روابط همسایگی است. اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش از طریق رویکرد کیفی و روش نظریة مبنایی با استفاده از نمونهگیری نظری بهدست آمده است. با استفاده از نمونهگیری هدفمند، در هر مرحله با توجه به تحلیل دادههای پیشین از بین زنانی که تجربیات و دغدغههایی در روابط ...
بیشتر
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربة زنان تهرانی از بیاعتنایی اجتماعی در روابط همسایگی است. اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش از طریق رویکرد کیفی و روش نظریة مبنایی با استفاده از نمونهگیری نظری بهدست آمده است. با استفاده از نمونهگیری هدفمند، در هر مرحله با توجه به تحلیل دادههای پیشین از بین زنانی که تجربیات و دغدغههایی در روابط اجتماعی به طور اعم و روابط همسایگی به طور اخص داشتند، در دورة انجام پژوهش به خانة سلامت مسعودیه واقع در منطقة 15 تهران مراجعه کرده و نیز تمایل به شرکت در مصاحبه داشتند، 17 نفر انتخاب شدند. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از این مصاحبهها، چهار کد نظری شامل الف) علل زمینهساز کاهش جذابیت در روابط همسایگی، ب) عوامل علّی در شکلگیری پیامدهای منفی روابط همسایگی، ج) عوامل علّی عدم اعتماد و امنیت در روابط همسایگی و د) عوامل علّی عدم کفویت در روابط همسایگی شناسایی شدند. با توجه به تجارب زنان مشارکتکننده در این پژوهش، عواملی که باعث کمرنگشدن روابط بین همسایگان تهرانی میشود زمینهساز بیاعتنایی اجتماعی شده است. این مطالعه کدهای نظری ارزشمندی برای جامعهشناسان و روانشناسان دارد و همچنین الهامبخش کسانی است که خواهان ارتقای سطح روابط همسایگی و بهبود ارتباطات اجتماعی خود هستند.
روانشناسی
علی محمد ناعمی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تابآوری، سخترویی و رضایت از زندگی با تصویر بدنی دانشآموزان دختر دبیرستانی سبزوار انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعة آماری پژوهش شامل هزار و 578 نفر از دانشآموزان دختر دبیرستانهای سبزوار در سال تحصیلی 1393 بود که تعداد 311 نفر از طریق روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان تابآوری، سخترویی و رضایت از زندگی با تصویر بدنی دانشآموزان دختر دبیرستانی سبزوار انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفیـ همبستگی بود. جامعة آماری پژوهش شامل هزار و 578 نفر از دانشآموزان دختر دبیرستانهای سبزوار در سال تحصیلی 1393 بود که تعداد 311 نفر از طریق روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد تابآوری کونور و دیویدسون، سخترویی کوباسا، رضایت از زندگی داینر و تصویر بدن فیشر استفاده شد. دادههای گردآوریشده با استفاده از نرمافزار SPSS18 و روشهای آمار توصیفی، همبستگی و رگرسیون چندمتغیری تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین میزان تابآوری، سخترویی و رضایت از زندگی با تصویر بدنی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، متغیرهای مذکور توانستند حدود 25درصد واریانس تصویر بدن را تبیین کنند. براساس نتایج حاصل از پژوهش میتوان با افزایش میزان تابآوری، سخترویی و رضایت از زندگی، نارضایتی از تصویر بدن دانشآموزان دختر را کاهش داد و سلامت روان و بهزیستی آنان را بهبود بخشید.
روانشناسی
علی محمد ناعمی
چکیده
امروزه، پدیدة خودشیءانگاری به مفهوم ارزیابی دیگران براساس ظاهر فیزیکی، زیبایی و جذابیت جنسی، پدیدهای است که منبع عمدة درد و رنج زنان، بهویژه دانشجویان دختر، بهشمار میآید و موجب کاهش تابآوری و خوددلسوزی و تهدید سلامت روانی آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان ...
بیشتر
امروزه، پدیدة خودشیءانگاری به مفهوم ارزیابی دیگران براساس ظاهر فیزیکی، زیبایی و جذابیت جنسی، پدیدهای است که منبع عمدة درد و رنج زنان، بهویژه دانشجویان دختر، بهشمار میآید و موجب کاهش تابآوری و خوددلسوزی و تهدید سلامت روانی آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همۀ دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار ورودی 1393 به تعداد 647 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 242 نفر تعیین شد که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد خودشیءانگاری مککینلی و هاید، تابآوری کونور و دیویدسون و خوددلسوزی نف استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین متغیرهای خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی رابطة منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، براساس نتایج تحقیق مشخص شد که مؤلفههای خودشیءانگاری (شرم بدنی، نظارت بدنی و کنترل ظاهر) توانستند حدود 31درصد واریانس تابآوری و 18درصد واریانس خوددلسوزی را تبیین کنند. بنابراین، کاهش خودشیءانگاری میتواند سبب افزایش تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان دختر شود.
روانشناسی
مریم سروش؛ پگاه ادیبی پارسا
چکیده
زنان محور خانواده محسوب میشوند. برای تبدیلکردن خانواده به کانونی برای رشد و تعالی افراد باید به زنان اهمیت بیشتری داد. از مسائل مهمی که در سلامتی زنان باید مد نظر قرار گیرد احساس تنهایی و علل و همبستههای آن است. حدود 413 نفر از زنان 19 تا 65 سال شهر شیراز بهعنوان نمونه با استفاده از نمونهگیری طبقهای و خوشهای چندمرحلهای انتخاب ...
بیشتر
زنان محور خانواده محسوب میشوند. برای تبدیلکردن خانواده به کانونی برای رشد و تعالی افراد باید به زنان اهمیت بیشتری داد. از مسائل مهمی که در سلامتی زنان باید مد نظر قرار گیرد احساس تنهایی و علل و همبستههای آن است. حدود 413 نفر از زنان 19 تا 65 سال شهر شیراز بهعنوان نمونه با استفاده از نمونهگیری طبقهای و خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. پرسشنامۀ دینداری گلاک و استاک، احساس تنهایی و سرمایۀ فرهنگی، اجتماعی از سوی پاسخگویان تکمیل شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که نمرة کل دینداری و ابعاد آن موجب کاهش احساس تنهایی عاطفی و سرمایههای فرهنگی اجتماعی موجب کاهش احساس تنهایی اجتماعی در زنان میشود. زنانی که دیندارترند از نظر عاطفی و روانی قویترند و زنانی که سرمایههای بیشتری در اختیار دارند از نظر اجتماعی فعالترند و احساس تنهایی کمتری دارند. زنان شاغل تحصیلات و سرمایة بالاتری از زنان غیرشاغل دارند؛ بنابراین، احساس تنهایی اجتماعی بسیار کمتری دارند. احساس تنهایی عاطفی در زنان شاغل و غیرشاغل تفاوت معناداری نداشت؛ بنابراین میتوان دید که اشتغال زنان برای آنها بهروزی روانی و اجتماعی به همراه میآورد.
روانشناسی
سید علی آزادمنش؛ چیمن مصطفی پور؛ لقمان احمدی پور
چکیده
امروزه، ازدواج جوانان یکی از چالشهای اصلی جامعة ایرانی بهشمار میآید. جوانان به دلایل مختلفی از ازدواج دوری میکنند و پدیدة تأخیر در سن ازدواج نه بهمنزلة مسئله و مشکلی شخصی، بلکه بهمثابة مسئلهای اجتماعی نمود پیدا کرده است.هدف پژوهش حاضر مقایسة اضطراب اجتماعی و سرمایة روانشناختی معلمان زن متأهل و مجرد شهرستان بوکان بود. ...
بیشتر
امروزه، ازدواج جوانان یکی از چالشهای اصلی جامعة ایرانی بهشمار میآید. جوانان به دلایل مختلفی از ازدواج دوری میکنند و پدیدة تأخیر در سن ازدواج نه بهمنزلة مسئله و مشکلی شخصی، بلکه بهمثابة مسئلهای اجتماعی نمود پیدا کرده است.هدف پژوهش حاضر مقایسة اضطراب اجتماعی و سرمایة روانشناختی معلمان زن متأهل و مجرد شهرستان بوکان بود. پژوهش حاضر از نوع علیـ مقایسهای (پسرویدادی) است. جامعة آماری شامل دو گروه از معلمان زن مجرد و متأهل در محدودة سنی 25ـ45 و سال تحصیلی 1393ـ1394 بودند. از بین دو گروه از معلمان متأهل 80 نفر و مجرد 80 نفر و در مجموع 160 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامۀ سرمایة روانشناختی مکگی (2011) و سیاهۀ فوبیای اجتماعی کانور و همکاران (2000) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره بیانگر وجود تفاوت معنادار بین نمرههای دو گروه از معلمان زن گروه سنی 25 تا 45 متأهل و مجرد در اضطراب اجتماعی و سرمایۀ روانشناختی بود. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که افراد متأهل نسبت به افراد مجرد سطح سرمایة روانشناختی بالاتر و اضطراب اجتماعی کمتری دارند.
روانشناسی
علی محمد ناعمی
چکیده
زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دیگر از مشکلات روانی بیشتری رنج میبرند و تابآوری کمتری از خود نشان میدهند. آموزش خانوادهمحور با هدف ارتقای سلامت روان و افزایش تابآوری میتواند به حل مشکلات زنان دارای همسر معتاد کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خانوادهمحور بر سلامت روان و تابآوری زنان دارای همسر معتاد ...
بیشتر
زنان دارای همسر معتاد نسبت به زنان دیگر از مشکلات روانی بیشتری رنج میبرند و تابآوری کمتری از خود نشان میدهند. آموزش خانوادهمحور با هدف ارتقای سلامت روان و افزایش تابآوری میتواند به حل مشکلات زنان دارای همسر معتاد کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش خانوادهمحور بر سلامت روان و تابآوری زنان دارای همسر معتاد شهر سبزوار انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمهتجربی و با استفاده از روش پیشآزمونـ پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش را زنان دارای همسر معتادی تشکیل میدادند که همسرانشان در سال 1393 تحت درمان مراکز ترک اعتیاد شهر سبزوار بودند. از بین مراجعان، 36 نفر داوطلب شرکت در برنامة آموزشی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. دادههای مورد نیاز پژوهش با استفاده از پرسشنامۀ جمعیتشناسی، پرسشنامۀ آزمون سلامت روانی (GHQ-28) و مقیاس تابآوری کونور و دیویدسون (RSA) جمعآوری شد. دادههای بهدستآمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش خانوادهمحور بر افزایش سلامت روان ( 001/0 P<، 46/7F=) و تابآوری ( 001/0 P<، 11/8F=) زنان دارای همسر معتاد تأثیر مثبت و معناداری داشته است. بنابراین، شرکت زنان دارای همسر معتاد در دورههای آموزشی خانوادهمحور میتواند موجب افزایش سلامت روان و تابآوری آنها شود.
مطالعات زنان
محمد اسماعیل ریاحی؛ توحید علیزاده
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف توصیف میزان مهارتهای پیش از ازدواج دختران مجرد 15 سال و بیشتر ساکن استان مازندران، که پدرشان شهید، جانباز، یا آزادهاند، و نیز برای شناسایی میزان تأثیرپذیری مهارتهای پیش از ازدواج آنها از مهارتهای والدینشان انجام شده است. بر این اساس، 366 نفر با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران و به شیوۀ نمونهگیری دومرحلهای ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف توصیف میزان مهارتهای پیش از ازدواج دختران مجرد 15 سال و بیشتر ساکن استان مازندران، که پدرشان شهید، جانباز، یا آزادهاند، و نیز برای شناسایی میزان تأثیرپذیری مهارتهای پیش از ازدواج آنها از مهارتهای والدینشان انجام شده است. بر این اساس، 366 نفر با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران و به شیوۀ نمونهگیری دومرحلهای تصادفی متناسب انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد میزان مهارتهای پیش ازدواج در بین دختران در سطحی پایینتر از متوسطِ مورد انتظار است و اکثریت پاسخگویان سنین 14 تا 18 سالگی را مناسبترین سن برای یادگیری این مهارتها دانسته و آموزش از سوی والدین در خانواده را بهمنزلۀ بهترین راه کسب مهارتهای پیش از ازدواج معرفی کردهاند. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان میدهد که متغیرهای مستقل واردشده در معادلۀ رگرسیونی، 45درصد از واریانس میزان مهارتهای پیش از ازدواج را بهمنزلۀ متغیر مستقل تبیین میکند و میزان مهارتهای پیش از ازدواج در بین دخترانی بالاتر است که آموزشهای مستقیم بیشتری را از سوی مادران و پدرانشان در زمینۀ مهارتهای ازدواج و زندگی زناشویی دریافت میکنند. پایینبودن نسبی میزان مهارتهای پیش از ازدواج و تمایل دختران جوان به شرکت در دورههای آموزشی، بر لزوم برگزاری دورهها و کلاسهای آموزش مهارتهای پیش از ازدواج برای دختران به صورت نظاممند و متوالی دلالت میکند.
روانشناسی
محمود جمالی؛ مژگان سپاه منصور؛ معصومه فلاحیان
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی مقایسۀ بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانواده و زنان دارای سرپرست شهر تهران انجام شد. پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفیـ مقطعی بود. جامعۀ آماری این پژوهش را زنان سرپرست خانواده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و زنان دارای سرپرست در شهر تهران در سال 1391 تشکیل دادند. نمونۀ آماری پژوهش 280 نفر شامل 140 نفر از زنان ...
بیشتر
این مطالعه با هدف بررسی مقایسۀ بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانواده و زنان دارای سرپرست شهر تهران انجام شد. پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفیـ مقطعی بود. جامعۀ آماری این پژوهش را زنان سرپرست خانواده تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و زنان دارای سرپرست در شهر تهران در سال 1391 تشکیل دادند. نمونۀ آماری پژوهش 280 نفر شامل 140 نفر از زنان سرپرست خانواده و 140 نفر زنان دارای سرپرست بودند که بهطور تصادفی از جامعۀ آماری انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامۀ بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. دادهها به وسیلۀ روش تحلیل واریانس چندمتغیره و با استفاده از نرمافزار رایانهای SPSS18 صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که میانگین نمرههای زنان دارای سرپرست در بهزیستی روانشناختی و مقیاسهای پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، و زندگی هدفمند بیش از میانگین نمرۀ زنان سرپرست خانواده بود که آزمون آماری بیانگر تفاوت معنادار بین دو گروه است. در مقیاسهای خودمختاری، تسلط بر محیط و رشد فردی میانگین نمرههای زنان سرپرست خانواده بیش از نمرههای زنان دارای سرپرست بود، اما فقط در مؤلفة خودمختاری، تفاوت موجود بین میانگین نمرههای دو گروه معنادار بود. نتایج دلالت بر این دارد که زنان سرپرست خانوار در مقایسه با زنان دارای سرپرست از خطرپذیری و آسیبپذیری بالاتری برخوردارند. بنابراین، شرکت آنها در دورههای آموزشی مهارتهای ارتباطی و حل مسئله و تصمیمگیری میتواند موجبات افزایش بهزیستی روانشناختی و رشد و تعالی آنها را دربر داشته باشد.
مطالعات زنان
محمد حسنی؛ مریم سامری؛ میرمحمد سید عباس زاده؛ میرنجف موسوی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی نابرابری در آموزش و پرورش دختران و پسران مقطع متوسطۀ استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخصهای زمینه، فضا، منابع انسانی، پوشش تحصیلی، فرایند آموزش، برونداد شناختی (واسطهای)، و برونداد غیرشناختی (نهایی) بهصورت مقایسهای انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع اسنادی و پیمایشی است و اطلاعات ضروری از طریق مراجعه ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی نابرابری در آموزش و پرورش دختران و پسران مقطع متوسطۀ استان آذربایجان غربی با استفاده از شاخصهای زمینه، فضا، منابع انسانی، پوشش تحصیلی، فرایند آموزش، برونداد شناختی (واسطهای)، و برونداد غیرشناختی (نهایی) بهصورت مقایسهای انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع اسنادی و پیمایشی است و اطلاعات ضروری از طریق مراجعه به اسناد و منابع آماری موجود در سازمان آموزش و پرورش استان و توزیع پرسشنامه بین دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه جمعآوری شد. پرسشنامههای پژوهش بین نمونهای با حجم 815 نفر دانشآموز (419 پسر و 396 دختر) با نمونهگیری طبقهای تصادفی توزیع شد. روایی پرسشنامهها با بهرهگیری از تکنیک تحلیل عاملی و پایایی پرسشنامهها با استفاده از محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در زمینۀ شاخصهای زمینهای، بهجز نابرابری در حساسیت آموزشی والدین، در بقیة متغیرها بین دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد. در زمینۀ شاخصهای فضا، نیروی انسانی و پوشش تحصیلی بین دختران و پسران نابرابری وجود دارد. دربارۀ نابرابری در شاخص فرایند آموزش، بهجز احساس دانشآموز دربارة رفتار عادلانه بین دختران و پسران، تفاوت معناداری وجود ندارد. دربارۀ نابرابری در پیشرفت تحصیلی، درصد قبولی دختران در کنکور، و متغیرهای رشد اعتقادی و انگیزش نسبت به مدرسه، عملکرد دختران بهتر از پسران است.
روانشناسی
اسداله بابایی فرد
چکیده
امروزه، یکی از مباحث مهم در حوزۀ مسائل زنان، نقش و حضور زنان در بازار کار است. به همین دلیل پژوهش حاضر درصدد سنجش تأثیرات اشتغال زنان بر خانواده و روابط اجتماعی در شهر آران و بیدگل است. این پژوهش با روش پیمایشی و مصاحبه با 250 نفر از زنان شاغل متأهل در شهر آران و بیدگل انجام شد. نتایج نشان میدهد که بین نقشهای کاری و نقشهای سنتی ...
بیشتر
امروزه، یکی از مباحث مهم در حوزۀ مسائل زنان، نقش و حضور زنان در بازار کار است. به همین دلیل پژوهش حاضر درصدد سنجش تأثیرات اشتغال زنان بر خانواده و روابط اجتماعی در شهر آران و بیدگل است. این پژوهش با روش پیمایشی و مصاحبه با 250 نفر از زنان شاغل متأهل در شهر آران و بیدگل انجام شد. نتایج نشان میدهد که بین نقشهای کاری و نقشهای سنتی خانهداری، همسرداری، و فرزندداری و همچنین روابط اجتماعی تعارض وجود دارد و رابطة میان آنها معنادار و مستقیم است. علاوه بر این، به موازات بالارفتن سن و تعداد فرزندان، فشار کاری نیز افزایش مییابد. بین تحصیلات و فشار کاری نیز رابطة معنادار و معکوس وجود دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره و تحلیل مسیر نشان میدهد از میان چهار متغیر مستقل اول، تنها دو متغیر، یعنی تعارض در روابط اجتماعی و تعارض در خانهداری، وارد معادلة رگرسیونی و متغیرهای دیگر از معادله خارج میشوند. درنتیجه، میتوان گفت فشار کاری زنان شاغل بیشتر روابط اجتماعی آنها و خانهداریشان را تحتالشعاع قرار میدهد و در این زمینهها برای آنها تعارض ایجاد میکند. مسلماً تعارضهای نقشی، بهویژه فشارهای کاری، میتوانند سلامت جسمانی و روانی زنان شاغل را در معرض خطر قرار دهند.
روانشناسی
امید قادرزاده؛ احمد غلامی
چکیده
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئلهای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود میپردازند. در همین زمینه، مسئلة اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، ...
بیشتر
تناول غذا در کنار ابعاد فیزیولوژیک، کارکردهای تمایزبخشی دارد و همین مسئله تناول غذا را از یک نیاز جسمی به مسئلهای بنیادین در بیان هویت اجتماعی مبدل کرده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از جایگاه و هویت اجتماعی خود میپردازند. در همین زمینه، مسئلة اصلی نوشتار حاضر این است که زنان چگونه، به میانجی یک امر زیستی و بیولوژیک، جایگاه اجتماعی خود را بازسازیِ معنایی میکنند. روششناسی مطالعۀ حاضر کیفی است و روش مردمنگاری برای انجامدادن عملیات میدانی و برای تحلیل دادهها از نظریۀ مبنایی استفاده شده است. نتایج حاصله از مصاحبۀ نیمهساختیافته با 30 نمونۀ زن، نشان از تغییر در رویکرد زنان متعلق به جایگاههای مختلف اجتماعی نسبت به غذا و تناول آن دارد. برای زنان مورد مصاحبه، غذا و تناول آن دلالتهای معناییِ سیرشکمی، سادهگرایانه، کارکردگرایانه، زیباییشناسانه، و سبکبخشی دارد.