روانشناسی
علی محمد ناعمی
چکیده
امروزه، پدیدة خودشیءانگاری به مفهوم ارزیابی دیگران براساس ظاهر فیزیکی، زیبایی و جذابیت جنسی، پدیدهای است که منبع عمدة درد و رنج زنان، بهویژه دانشجویان دختر، بهشمار میآید و موجب کاهش تابآوری و خوددلسوزی و تهدید سلامت روانی آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان ...
بیشتر
امروزه، پدیدة خودشیءانگاری به مفهوم ارزیابی دیگران براساس ظاهر فیزیکی، زیبایی و جذابیت جنسی، پدیدهای است که منبع عمدة درد و رنج زنان، بهویژه دانشجویان دختر، بهشمار میآید و موجب کاهش تابآوری و خوددلسوزی و تهدید سلامت روانی آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطۀ خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همۀ دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار ورودی 1393 به تعداد 647 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 242 نفر تعیین شد که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد خودشیءانگاری مککینلی و هاید، تابآوری کونور و دیویدسون و خوددلسوزی نف استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که بین متغیرهای خودشیءانگاری با تابآوری و خوددلسوزی رابطة منفی و معناداری وجود دارد. همچنین، براساس نتایج تحقیق مشخص شد که مؤلفههای خودشیءانگاری (شرم بدنی، نظارت بدنی و کنترل ظاهر) توانستند حدود 31درصد واریانس تابآوری و 18درصد واریانس خوددلسوزی را تبیین کنند. بنابراین، کاهش خودشیءانگاری میتواند سبب افزایش تابآوری و خوددلسوزی دانشجویان دختر شود.
مطالعات زنان
حجیه بی بی رازقی نصرآباد
چکیده
این مطالعه با هدف شناسایی زمینههای تعارض کار-خانواده و شیوههای برقراری تعادل میان نقشهای شغلی و خانوادگی انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود. افراد مورد مطالعه شامل 27 زن دارای فرزند زیر 12 سال شاغل در شهرداری شهر تهران است که از طریق نمونهگیری هدفمند و با حداکثر تنوع بهلحاظ سن، تعداد فرزندان، نوع سمت و نوع ...
بیشتر
این مطالعه با هدف شناسایی زمینههای تعارض کار-خانواده و شیوههای برقراری تعادل میان نقشهای شغلی و خانوادگی انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی بود. افراد مورد مطالعه شامل 27 زن دارای فرزند زیر 12 سال شاغل در شهرداری شهر تهران است که از طریق نمونهگیری هدفمند و با حداکثر تنوع بهلحاظ سن، تعداد فرزندان، نوع سمت و نوع قرارداد، انتخاب و براساس سطح اشباع نظری تعیین شدند. شیوۀ گردآوری دادههای مصاحبۀ عمیق بهصورت انفرادی و حضوری و روش تحلیل یافتهها، تحلیل مضمون است که به سه شیوۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی استخراج شدند. براساس یافتههای مطالعه زمینههای تعارض در 8 خردهمضمون و 3 مضمون اصلی «رویکرد جنسیتی نابرابر در عرصههای خصوصی و عمومی»، «الزامات شغلی بالا» و «رهاشدگی و در حاشیه ماندن سیاستهای حمایت از خانواده و فرزندآوری» قرار میگیرد. راهکارهای مادران شاغل برای ایجاد سازگاری که از مجموع 95 مفهوم اولیه و 18 زیرمضمون استخراجشدهاند، در دو مضمون اصلی تحت عنوان «عقلانیت کرانمند» و «شکلگیری تمهیدات غیرسنتی سازمانی» دستهبندیشدهاند. درمجموع درحالیکه ابتکارات سیاستگذاری میتواند در کمک به زنان برای سازگاری نقشهای دوگانه مؤثر باشد، بسیاری از زنان هنوز این مسائل را در سطح فردی یا شخصی حل میکنند و احساس میکنند سیاستهای اتخاذشده ازسوی سازمان کافی نیست و یا ضمانت اجرایی ندارد و به همین دلیل بهطور ملموس بر زندگی آنها تأثیر نگذاشته است.
هوشنگ نایبی؛ میمنت گلشنی
چکیده
پژوهش حاضر، بهمنزلة یکی از تحقیقاتی که در حوزة مفهوم قدرت انجام گرفته است، در پی پاسخگویی به این سؤال است که مجموعه عوامل مؤثر بر قدرتِ تصمیمگیری زنان در خانواده چیست؟ تحقیق حاضر، به منظور پاسخگویی به این سؤال، از مفاهیم نظریِ متفکران نظریة منبع بهره جسته است. از نگاه نظریة منبع، اشتغال، تحصیلات، منزلت شغلی، و مالکیت و داراییِ ...
بیشتر
پژوهش حاضر، بهمنزلة یکی از تحقیقاتی که در حوزة مفهوم قدرت انجام گرفته است، در پی پاسخگویی به این سؤال است که مجموعه عوامل مؤثر بر قدرتِ تصمیمگیری زنان در خانواده چیست؟ تحقیق حاضر، به منظور پاسخگویی به این سؤال، از مفاهیم نظریِ متفکران نظریة منبع بهره جسته است. از نگاه نظریة منبع، اشتغال، تحصیلات، منزلت شغلی، و مالکیت و داراییِ شخصی از جمله منابعی هستند که موجب افزایش قدرت تصمیمگیری زنان در خانواده میشوند. در این نوشتار، با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، به دنبال یافتن پاسخ سؤالات تحقیق بودهایم. حجم نمونه را 350 تن از زنان شاغل و غیرشاغل شهر بابل تشکیل میدهند که از طریق نمونهگیری خوشهایِ چندمرحلهای، بهطور تصادفی، انتخاب شدهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بهطورکلی قدرت تصمیمگیری زنان در خانواده در سطح بالایی قرار دارد و میان اشتغال، تحصیلات، و دارایی شخصیِ زنان با افزایش قدرت تصمیمگیری در خانواده رابطة مستقیم و مثبت وجود دارد. اما میان درآمد و منزلت شغلی با قدرت تصمیمگیری در خانواده رابطهای وجود ندارد.
توسعه روستایی
مهدی نوری پور؛ زهرا توکلی تبار؛ شهاب میرزایی
چکیده
بدون شک، مشارکت زنان روستایی در تعاونیها تأثیر بسزایی در توسعۀ فعالیت آنها و توسعۀ روستاها خواهد داشت و سرمایۀ اجتماعی یکی از عواملی است که باعث حضور فعال زنان در عرصههای مختلف اجتماعی میشود. با توجه به این مهم، هدف از پژوهش حاضر سنجش سرمایۀ اجتماعی زنان عضو و غیرعضو تعاونی روستایی بخش مرکزی شهرستان چرام واقع در استان ...
بیشتر
بدون شک، مشارکت زنان روستایی در تعاونیها تأثیر بسزایی در توسعۀ فعالیت آنها و توسعۀ روستاها خواهد داشت و سرمایۀ اجتماعی یکی از عواملی است که باعث حضور فعال زنان در عرصههای مختلف اجتماعی میشود. با توجه به این مهم، هدف از پژوهش حاضر سنجش سرمایۀ اجتماعی زنان عضو و غیرعضو تعاونی روستایی بخش مرکزی شهرستان چرام واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است. در این پژوهش از روش پیمایشی استفاده شد. نمونۀ پژوهش شامل 114 نفر از زنان عضو و غیرعضو تعاونی روستایی بخش مرکزی شهرستان چرام در استان کهگیلویه و بویراحمد بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که میانگین نمرة مؤلفههای سرمایة اجتماعی اعضای تعاونی نسبت به غیراعضا، عددی بالاتر را نشان میدهد و تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده شد. نتایج رگرسیون نیز نشان داد پنج مؤلفة تعامل، اعتماد، تعاون، انسجام، و مشارکت توانستهاند با ضریب تبیین 715/0، نقش مؤثر و معناداری در پیشبینی وضعیت سرمایۀ اجتماعی زنان عضو تعاونی روستایی داشته باشند. بنابراین، ایجاد تعاونیهای روستایی براساس نیازها و اولویتهای زنان روستایی و تشویق آنان به مشارکت در این تعاونیها به منظور افزایش سرمایۀ اجتماعی و جلب مشارکت آنها در فرایند پیشبرد اهداف توسعهای پیشنهاد میشود.
مژگان بلوری؛ سهیلا علیرضانژاد
چکیده
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از «زنان متأهلی که همسر خود را از دست میدهند، چگونه هویت خود را بازتعریف میکنند؟» این پژوهش بر پایة رهیافت نظریة دادهبنیاد انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبة نیمهساختیافته سیر زندگی و مشاهده است. نظریات گیدنز، کاستلز، جنکینز و گیلیگان در بازتعریف هویت بررسی شد. حجم نمونه 21 نفر از ...
بیشتر
پرسش آغازین این پژوهش عبارت است از «زنان متأهلی که همسر خود را از دست میدهند، چگونه هویت خود را بازتعریف میکنند؟» این پژوهش بر پایة رهیافت نظریة دادهبنیاد انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبة نیمهساختیافته سیر زندگی و مشاهده است. نظریات گیدنز، کاستلز، جنکینز و گیلیگان در بازتعریف هویت بررسی شد. حجم نمونه 21 نفر از زنان «همسر از دست داده» است که با نمونهگیری هدفمند و نظری در دو محلة افسریه (منطقة 15تهران) و عباسآباد (منطقة 6 تهران) انجام شد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که زنان پس از قرارگرفتن در موقعیت زن همسر از دست داده و سپریکردن دوران سوگواری، در موقعیت زن «همسر از دست داده» قرار میگیرند. با توجه به دادهها، سه مقولة هویتی اصلی دربارة این زنان شناسایی شد که عبارتاند از: 1. زنان همسر از دست دادة شاد، 2. زنان همسر از دست دادة غمگین و 3. زنان همسر از دست دادة سرگردان. زنان شاد به زیرمقولههای 1. زنان همسر از دست دادة شاد حمایتطلب، 2. زنان همسر از دست دادة شاد مستقل و 3. زنان همسر از دست دادة شاد مقاوم دستهبندی میشوند. بازتعریف هویت زنان همسر از دست داده در پنج الگوی پارادایمی 1. زن فناشده، 2. زن حمایتطلب، 3. زن تنها، 4. زن مقاوم و 5. زن مستقل قرار میگیرند. تعمق در روند شکلبندی هویت جنسیتی زنان همسر از دست داده، نشان میدهد که بازتعریف هویت آنان تحتتأثیر منابع اقتصادی فرهنگی و اجتماعی، روابط خانوادگی، سن و وجه مادری «زنان همسر از دست داده» است. هیچیک از پنج الگوی پارادایمی در دو محله مسلط نبود.
رفاه و برنامه ریزی اجتماعی
رضا زارع؛ محمد صفری دشتکی
چکیده
زنان و دختران بیشتر از مردان در معرض استثمار، فقر، خشونت و سوء تغذیه قرار دارند و فرصت تحصیل و آموزش برایشان کمتر فراهم است. کارآفرینی اجتماعی به زنان فرصت میدهد سرنوشت خویش را در دست گیرند. کارآفرینی اجتماعی در مقایسه با سرمایهگذاری سنتی و دولتی، دستیابی به استقلال، توانمندی و مشارکت اجتماعی بیشتری را برای زنان میسر میکند. ...
بیشتر
زنان و دختران بیشتر از مردان در معرض استثمار، فقر، خشونت و سوء تغذیه قرار دارند و فرصت تحصیل و آموزش برایشان کمتر فراهم است. کارآفرینی اجتماعی به زنان فرصت میدهد سرنوشت خویش را در دست گیرند. کارآفرینی اجتماعی در مقایسه با سرمایهگذاری سنتی و دولتی، دستیابی به استقلال، توانمندی و مشارکت اجتماعی بیشتری را برای زنان میسر میکند. این مطالعه درصدد است با استفاده از روش پژوهش کیفی و بهکارگیری راهبرد نظریهپردازی دادهبنیاد به ارائة الگویی از کارآفرینی اجتماعی با رویکرد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در کمیتة امداد امام خمینی(ره) بپردازد و عوامل مؤثر بر شکلگیری این فرایند و پیامدهای حاصل از آن را شناسایی و تشریح کند. در این زمینه، با هجده نفر از متخصصان دانشگاهی و مددکاران خانوادة کمیتة امداد امام خمینی(ره) در استان فارس بهعنوان نمونة آماری به صورت نظری و هدفمند و به شیوة نیمهساختاریافته مصاحبه شد و متنهای مصاحبه در سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. نتایج نشان داد سیاستهای توانمندساز بهمنزلة پدیدة محوری و در تعامل با عوامل دیگر موجب شکلگیری کارآفرینی اجتماعی میشود. نحوة ارتباط این عوامل در مدل نهایی پژوهش نشان داده شده است. ظرفیتسازی، تقویت جسمیـ روانی و قوانین حمایتی در شکلگیری سیاستهای توانمندساز تأثیر بسزایی دارند که درنهایت این نگرش پایهای برای به وجود آمدن پدیدة کارآفرینی اجتماعی میشود.
توسعه روستایی
سید احمد فیروزآبادی؛ حسین ایمانی جاجرمی؛ حمیده دباغی
چکیده
امروزه کارآفرینی اجتماعی در بخشهای عمومی، خصوصی و اجتماعی و در قالب اشکال متفاوت سازمانی (انتفاعی، غیرانتفاعی یا ترکیبی، خیریهها، تعاونیها، شرکتهای سهامی، بنگاههای تجاری، اتحادیهها) به تولید و خلق ارزش اجتماعی میپردازد. گسترش فعالیت تعاونیها و عضوگیری آنها از میان زنان این سؤال را ایجاد میکند که آیا تعاونیهای ...
بیشتر
امروزه کارآفرینی اجتماعی در بخشهای عمومی، خصوصی و اجتماعی و در قالب اشکال متفاوت سازمانی (انتفاعی، غیرانتفاعی یا ترکیبی، خیریهها، تعاونیها، شرکتهای سهامی، بنگاههای تجاری، اتحادیهها) به تولید و خلق ارزش اجتماعی میپردازد. گسترش فعالیت تعاونیها و عضوگیری آنها از میان زنان این سؤال را ایجاد میکند که آیا تعاونیهای زنان روستایی میتوانند پتانسیلی برای شکلگیری کارآفرینی اجتماعی باشند؟ برای پاسخ به این سؤال، متنهای حاصل از ۸ مصاحبه با کارآفرین و زنان عضو یک تعاونی زنان روستایی و همچنین متن اساسنامة شرکتهای تعاونی در قانون، اساس تحلیل قرار گرفت و پاسخ به سؤالات پژوهش از طریق کاربرد روش گرانددتئوری و نرمافزار تحلیل دادههای کیفی مکس کیو.دی.ای ممکن شد. پس از تحلیل، درمجموع ۴۳۸ عبارت معنایی استخراج شد و در ۱۶ مقولة اصلی، ۴۲ مقولة فرعی طبقهبندی و منظم شد. تعاونی به هنگام تأسیس در سال ۱۳۹۰، از دو نوع سرمایة مالیـ امکاناتی و سرمایة انسانی و ذخیرة دانش برخوردار بوده است. ماهیت کسبوکار ایجادشده در تعاونی مطالعهشده علاوه بر آنکه به حل مسئلة اجتماع محلی معطوف است، از رویکردی خیرخواهانه در مواجهه با زنان روستایی تحت پوشش برخوردار است. مسئلة اجتماعی در این تعاونی، در سطح یک، اشتغالزایی برای کارآفرین و در سطح دو، حل مسائل اقتصادی اجتماع محلی، توانافزایی گروههایی که فاقد درآمدند، برخورداری از رویکرد منفعترسانی به زنان روستایی سرپرست خانوار و عضوگیری از زنان بدسرپرست و خودسرپرست بوده است. محیط کارآفرینی در تعاونی زنان روستایی مهرآفرین ارم از چهار تم اصلی یعنی: کارآفرین، زنان روستایی بهمثابة اجتماع محلی، زمینهها و بسترهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و قانونی و همچنین موانع بازدارنده از توسعة تعاونی ناشی از ضعف کارآفرین و هیئت مؤسس تشکیل میشود. استراتژیهای تعاونی مهرآفرین ارم از استراتژیهای فعلی (آموزشی، مدیریت نیروی انسانی، مالی، تولیدی و عرضه و فروش) و همچنین راهبردهای توسعهای تعاونی در آینده تشکیل شده است. مقولة خوشهای دستاوردها و پیامدهای تعاونی زنان روستایی مهرآفرین ارم به توانمندسازی و توانافزایی زنان، خلق و ایجاد ارزش و موفقیتهای مالی و در عرصة رقابت تعاونی اشاره دارد.
احمد دراهکی؛ رضا نوبخت
چکیده
هنگامی که مفهوم برابری جنسیتی در تبیین باروری استفاده میشود، اغلب در رابطه با تغییرات تحصیلات و وضعیت اشتغال زنان تقلیل مییابد؛ درحالیکه بخش مهمی از برابری جنسیتی به حوزة خانواده برمیگردد. با بهرهگیری از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 600 زن 18 تا 44 سالة واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر مطالعه شدند. نتایج تحلیل خوشهای ...
بیشتر
هنگامی که مفهوم برابری جنسیتی در تبیین باروری استفاده میشود، اغلب در رابطه با تغییرات تحصیلات و وضعیت اشتغال زنان تقلیل مییابد؛ درحالیکه بخش مهمی از برابری جنسیتی به حوزة خانواده برمیگردد. با بهرهگیری از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 600 زن 18 تا 44 سالة واجد شرایط در نقاط شهری استان بوشهر مطالعه شدند. نتایج تحلیل خوشهای نشاندهندة دو سنخ متفاوت برابریِ جنسیتی درون خانواده در میان زنان پاسخگو بود. میزان مشارکت مردان در مراقبت از فرزند، مشارکت مردان در امور خانه، مشارکت مردان در امور بیرون از خانه (که با امور منزل در ارتباط است) و میزان مشارکت زنان در تصمیمات خانواده در سنخ اول کمتر از میانگین قرار داشت؛ درحالیکه هریک از متغیرهای گفتهشده در سنخ دوم بالاتر از میانگین قرار دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان دادـ با کنترل سایر متغیرهای پژوهشـ احتمال قصد رفتن به توالی بالاتر فرزندآوری در خانوادههای با ساختار برابری جنسیتی بیشتر نسبت به خانوادههای با ساختار برابری جنسیتی کمتر حدود 56/2 برابر بالاتر است. براساس نتایج این پژوهش میتوان گفت فرهنگسازی و گفتمانسازی در جهت افزایش برابری جنسیتی درون خانواده در افزایش تمایلات زنان به فرزندآوری میتواند نقش مهم و تعیینکنندهای داشته باشد.
جامعه شناسی
حسین افراسیابی؛ رقیه دهقانی دارامرود
چکیده
کاهش صمیمیت و گسست عاطفی یکی از چالشهای خانوادۀ معاصر است که افراد و گروههای مختلف به شیوههای گوناگونی آن را درک و تفسیر میکنند. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و نحوۀ مواجهه با طلاق عاطفی از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای میان زنان شهر یزد انجام شد. ...
بیشتر
کاهش صمیمیت و گسست عاطفی یکی از چالشهای خانوادۀ معاصر است که افراد و گروههای مختلف به شیوههای گوناگونی آن را درک و تفسیر میکنند. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و نحوۀ مواجهه با طلاق عاطفی از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی است که درگیر این فرایند شدهاند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای میان زنان شهر یزد انجام شد. در نمونۀ پژوهش 33 نفر از زنان درگیر طلاق عاطفی مشارکت داشتند که از نظر سن، تحصیلات، تعداد سالهای زندگی مشترک و فاصلۀ سنی با همسر، متفاوت بودند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبۀ نیمهساختیافته استفاده شد. دادهها با شیوۀ کدگذاری نظری تجزیهوتحلیل شد. براساس یافتهها، زنان مشارکتکننده، طلاق عاطفی را بهصورت خلأ ارتباطیـ حمایتی ادراک میکنند. بخشی از فرایند شکلگیری طلاق عاطفی به بستر نابسامان خانوادۀ قبل از ازدواج بازمیگردد. پس از ازدواج نیز عواملی همچون ضعف تعهد همسری، خشونت و رسانۀ مخاطرهآمیز در شکلگیری و تداوم فرایند طلاق عاطفی نقش دارند. نحوۀ واکنش و مدیریت زنان در مواجهه با طلاق عاطفی به صورتهای کنش اصلاحی، پنهانسازیو تلافیجویانه بروز مییابد. در پایان، حمایت محوری بهمنزلۀ راهکار کاهش طلاق عاطفی مطرح شد.
مطالعات زنان
سوسن باستانی؛ شهره روشنی؛ نهله غروی نائینی
چکیده
هدف پژوهش حاضر مطالعۀ نحوۀ مواجهه با اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی بین زنان متأهل ساکن شهر تهران بوده است. این پژوهش با استفاده از روش نظریۀ زمینهای و بهکارگیری تکنیک مصاحبة عمیق انجام شده است. زنان در مواجهه با اختلال در احساس آرامش، که حاصل شکاف بین هستها و خواستها بوده، به مجموعهای از راهبردها با دو رویکرد کلی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر مطالعۀ نحوۀ مواجهه با اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی بین زنان متأهل ساکن شهر تهران بوده است. این پژوهش با استفاده از روش نظریۀ زمینهای و بهکارگیری تکنیک مصاحبة عمیق انجام شده است. زنان در مواجهه با اختلال در احساس آرامش، که حاصل شکاف بین هستها و خواستها بوده، به مجموعهای از راهبردها با دو رویکرد کلی «تغییر هستها» شامل اصلاح رابطة همسری، مدیریت مشکلات تعاملی با خانوادهها، بهبودبخشی وضعیت فرزندان، پرداختن به خویشتن و رفع موانع ساختاری، با هدف تغییر وضعیت موجود به مطلوب و «تغییر خواستها» شامل تقلیل خواستهها، گذشت صبورانه و انتخاب رابطة تهی، با هدف پذیرش وضعیت موجود، روی آوردهاند که انتخاب راهبردها و اثربخشی آنها متأثر از مجموعهای از شرایط با عنوان «عوامل تصمیمساز» شامل رویکرد همسر، باورهای اعتقادی، غلبة عاطفه و جبر بیرونی بوده است.
مطالعات زنان
اکبر زارع شاه آبادی؛ رقیه ماندنی
چکیده
قدرتْ متغیر اجتماعیِ مهمی است که در بررسی هر ساختار اجتماعی، نهاد، گروه، و حتی روابط مرسوم بین افراد مورد توجه قرار میگیرد و خانواده نیز از این قاعده مستثنا نیست. هدف اصلی مقالۀ حاضر، بررسی میزان قدرت تصمیمگیری زنان در خانوادههای شهر سپیدان و عوامل مؤثر بر آن است. این تحقیق کمی و از نوع پیمایشی است که در سال 1390 در شهر سپیدان ...
بیشتر
قدرتْ متغیر اجتماعیِ مهمی است که در بررسی هر ساختار اجتماعی، نهاد، گروه، و حتی روابط مرسوم بین افراد مورد توجه قرار میگیرد و خانواده نیز از این قاعده مستثنا نیست. هدف اصلی مقالۀ حاضر، بررسی میزان قدرت تصمیمگیری زنان در خانوادههای شهر سپیدان و عوامل مؤثر بر آن است. این تحقیق کمی و از نوع پیمایشی است که در سال 1390 در شهر سپیدان انجام گرفته است. جامعۀ آماری مورد نظر در این تحقیق، بنابر ضرورت موضوع و مسئله، شامل زنان متأهل شهر سپیدان بوده است و با استفاده از فرمول کوکران 188 نفر از آنها به شیوۀ نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که قدرت تصمیمگیری زنان در خانوادههای شهر سپیدان تحتتأثیر درآمد زن، تحصیلات زن، تحصیلات همسر، اشتغال زن، محل تولد، نحوۀ انتخاب همسر، قدرت مادر در خانوادۀ خاستگاه، و نگرشهای کلیشهای به جنسیت است. همچنین از میان متغیرهای مورد مطالعه، متغیرهایی از قبیل سن، تفاوت سنی زوجین، مدت زمان ازدواج، نوع ازدواج، و موانع قانونی و حقوقی با قدرت تصمیمگیری زنان در خانواده رابطۀ معناداری ندارند. در تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز، متغیرهای درآمد، قدرت مادر در خانوادۀ خاستگاه، و نگرشهای کلیشهای در کل 4/13 درصد از واریانس قدرت تصمیمگیری زنان در خانواده را در جامعۀ آماری تبیین میکنند.
جامعه شناسی
زینب کاوهفیروز؛ فریبا کرمی
چکیده
ایران، در چند دهة اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان میدهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیمگیری در امور خانواده از عوامل مؤثر بر رفتار باروری زنان است. پژوهش حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطة برخی ابعاد ساختار قدرت زنان در خانواده با میزان فرزندآوری زنان در شهر تهران میپردازد. دادهها ...
بیشتر
ایران، در چند دهة اخیر، افت شدیدی را در میزان باروری کل داشته است. نتایج مطالعات نشان میدهد نقش زنان در اجتماع و توانایی تصمیمگیری در امور خانواده از عوامل مؤثر بر رفتار باروری زنان است. پژوهش حاضر، با استفاده از روش پیمایش، به بررسی رابطة برخی ابعاد ساختار قدرت زنان در خانواده با میزان فرزندآوری زنان در شهر تهران میپردازد. دادهها از طریق پرسشنامه از 400 زن همسردار دارای حداقل یک فرزند در شهر تهران جمعآوری شده است. نتایج تحلیل دومتغیره نشان میدهد که رابطة بین متغیرهای دسترسی به منابع ارزشمند (تحصیلات، اشتغال، سرمایة اقتصادی)، استقلال فکری زنان، تقسیم کار خانگی، نگرش به نابرابریهای جنسیتی و ساختار قدرت در خانواده با میزان فرزندآوری معنادار است. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر این است که از میان متغیرهای مختلف، متغیر دسترسی زنان به منابع ارزشمند و تقسیم کار خانگی نقش تعیینکنندهای در تبیین تغییرات متغیر وابسته دارد؛ به گونهای که با افزایش دسترسی زنان به منابع ارزشمند و کاهش مشارکت آنان در تقسیم کار خانگی فرزندآوری کاهش مییابد. علاوه بر این، متغیر استقلال زنان نیز بهطور مستقیم و غیرمستقیم در رابطه با متغیر فرزندآوری قدرت تبیین بالایی دارد؛ به گونهای که وقتی استقلال زنان افزایش مییابد، فرزندآورشان کاهش پیدا میکند.
مطالعات زنان
بهجت یزدخواستی؛ سید علی محمد آذربخش؛ راضیه مرتضوی آبالوان
چکیده
عامل جنسیت میتواند تأثیری شگرف بر سازمان داشته باشد یا حتی یک فرد با مشخصۀ جنسیتی خاص میتواند از سازمانی به سازمانی دیگر درجۀ پذیرش متفاوتی از الگوها و فرضیههای اصلی سازمان داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطۀ بین جنسیت و فرهنگ سازمانی در کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفیـ پیمایشی ...
بیشتر
عامل جنسیت میتواند تأثیری شگرف بر سازمان داشته باشد یا حتی یک فرد با مشخصۀ جنسیتی خاص میتواند از سازمانی به سازمانی دیگر درجۀ پذیرش متفاوتی از الگوها و فرضیههای اصلی سازمان داشته باشد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطۀ بین جنسیت و فرهنگ سازمانی در کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و به روش توصیفیـ پیمایشی انجام شد. دادههای پژوهش در میان مردان و زنان شاغل در کتابخانۀ ملی و با استفاده از پرسشنامۀ استاندارد دنیسون با شصت سؤال و چهار بخش گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی، با استفاده از نرمافزار 20/SPSS صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که میان عامل جنسیت و ابعاد چهارگانۀ فرهنگ سازمانی، که شامل درگیری در کار (مشارکتپذیری)، انطباقپذیری (ثبات و یکپارچگی)، سازگاری (انعطافپذیری) و رسالتپذیری (مأموریت) هستند، رابطۀ معناداری وجود ندارد و اختلاف مشاهدهشده بین میانگین نمرات برحسب جنسیت با توجه به این ابعاد چهارگانه، که خود شاخصهای دوازدهگانه در فرهنگ سازمانی دارند، در شاخصهای توانمندسازی، تیمسازی، توسعۀ قابلیتها، ارزشهای بنیادین، هماهنگی و پیوستگی، تغییرپذیری، مشتریگرایی، یادگیری سازمانی، و چشمانداز با متغیر جنسیت معنادار نبوده، اما در شاخصهای توافق، جهتگیری استراتژیک، و اهداف و مقاصد این تفاوت معنادار بوده است. همچنین، نتایج پژوهش نشان داد میانگین امتیازات کلی «فرهنگ سازمانی کتابخانۀ ملی براساس مدل دنیسون» کمتر از سطح متوسط است. بیشترین امتیاز در بُعد درگیرشدن در کار (مشارکتپذیری)، (با میانگین01/3) و کمترین امتیاز در بُعد رسالتپذیری (مأموریت) (با میانگین 83/2) حاصل شده است.
سیما رییسی؛ حسین تفضلی؛ محمد توحید فام؛ احمد رضا طاهری
چکیده
دستیابی به توسعۀ سیاسی، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی جامعه را میطلبد و مشارکت سیاسی زنان در این خصوص اهمیت بالایی دارد. تحقق مشارکت مطلوب زنان در حوزۀ سیاست در هر جامعهای با موانع خاص خود مواجه است. بر این اساس، در این پژوهش مشارکت سیاسی زنان منطقۀ بلوچستان با استفاده از روشهای پژوهش کیفی و رویکرد نهادگرایی مورد مطالعه ...
بیشتر
دستیابی به توسعۀ سیاسی، مشارکت سیاسی گروههای اجتماعی جامعه را میطلبد و مشارکت سیاسی زنان در این خصوص اهمیت بالایی دارد. تحقق مشارکت مطلوب زنان در حوزۀ سیاست در هر جامعهای با موانع خاص خود مواجه است. بر این اساس، در این پژوهش مشارکت سیاسی زنان منطقۀ بلوچستان با استفاده از روشهای پژوهش کیفی و رویکرد نهادگرایی مورد مطالعه قرار گرفته است. مصاحبههای کیفی با نخبگان بلوچستان مقولات و تمهایی را در اختیار پژوهشگران قرار داد که امکان تبیین وضعیت مشارکت سیاسی زنان این قوم را فراهم کرد. یافتههای پژوهش حاضر بیانگر آن است که موانع مشارکت سیاسی زنان منطقۀ بلوچستان از دو نگاه درخور توجه هستند؛ نگاه نخست متوجه موضعگیری نهادهای رسمی به زنان است و نگاه دوم فرهنگ بلوچ را در نسبت با زنانشرح میدهد. نتایج بهدستآمده موانع اصلی را نهادهای غیررسمی یا ناملموس همانند فرهنگ پدر/ مردسالاری و بخشی از باورهای سنتی تعریف میکند؛ باورهایی که از سویی علت خودناباوری زنان در فعالیتهای سیاسی است. با وجود این، نهادهای مشارکتی از جمله شوراهای اسلامی شهر و روستا موفق شدهاند اثربخشی نفوذ نهادهای غیررسمی را با مرور زمان بر مشارکت سیاسی زنان بلوچ کاهش دهد.
مطالعات زنان
منصوره زارعان؛ معصومه زارعی؛ عطیه هنردوست
چکیده
بررسی سیاستهای برنامة چهارم، پنجم و ششم توسعه در مورد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار موضوع این مقاله است. از زنان مطلقه، بیوه، مجرد خودسرپرست و زنان شوهردار، که به دلایل گوناگون همچون ناتوانی شوهر سرپرست خانوارند، ذیل عنوان کلی زنان سرپرست خانوار یاد میشود. توانمندسازی این گروه از زنان مستلزم توجه به دو مؤلفة «پیشرفت» ...
بیشتر
بررسی سیاستهای برنامة چهارم، پنجم و ششم توسعه در مورد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار موضوع این مقاله است. از زنان مطلقه، بیوه، مجرد خودسرپرست و زنان شوهردار، که به دلایل گوناگون همچون ناتوانی شوهر سرپرست خانوارند، ذیل عنوان کلی زنان سرپرست خانوار یاد میشود. توانمندسازی این گروه از زنان مستلزم توجه به دو مؤلفة «پیشرفت» و «قدرت و عاملیت» زنان در متن سیاستگذاری است، لذا مسئلة اصلی پژوهش بررسی شاخصهای مؤلفههای یادشده در برنامههای مذکور و ارزیابی مواد قانونی این برنامهها در جهت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است. نتایج این تحقیق، که به روش تحلیل محتوای کیفی جمعآوری شده، نشان میدهد برنامههای توسعه اقدام مؤثری برای افزایش عاملیت زنان در ناحیة دسترسی به منابع و حضور در شبکههای اجتماعی و بازار نداشته و فقط به حمایتهای اندک مالی و تا حدودی حمایتهای اجتماعی بسنده کرده است؛ سیاستی که نمیتواند به کاهش فقر و بهبود زندگی این زنان در درازمدت منجر شود.
نفیسه شریفی؛ امیلیا نرسیسیانس
چکیده
این مقاله برآمده از مطالعة مردمنگاری است که روی تجارب جنسی ۱۵ نفر از دانشجویان مرد متولد دهة 1370 در تهران انجام شده است. با تحلیل مصاحبههای عمیق و با استفاده از نظریة مردانگی هژمونیک کانل، این مقاله بحث میکند که هنجار باکرگی چه نقش و معنایی در بازتولید ایدئالهای مردانه یا تولید اشکال جدید مردانگی برای گروه نسلی مورد مطالعه دارد. ...
بیشتر
این مقاله برآمده از مطالعة مردمنگاری است که روی تجارب جنسی ۱۵ نفر از دانشجویان مرد متولد دهة 1370 در تهران انجام شده است. با تحلیل مصاحبههای عمیق و با استفاده از نظریة مردانگی هژمونیک کانل، این مقاله بحث میکند که هنجار باکرگی چه نقش و معنایی در بازتولید ایدئالهای مردانه یا تولید اشکال جدید مردانگی برای گروه نسلی مورد مطالعه دارد. جدای از مردانگی هژمونیک که رابطة جنسی را حق خود و حفظ باکرگی را وظیفه و مسئولیت زن میداند، سه گروه دیگر نیز، در طیفی از مردانگیها تحلیل شده است: «مردانگی معذب»، «مردانگی اخلاقمدار» و «مردانگی رها». مردانگی معذب نزدیکترین به مردانگی هژمونیک است، زیرا به هنجار باکرگی اهمیت میدهد، اما احساس عذاب وجدان دارد که در عمل به این هنجار پایبند نیست. مردانگی اخلاقمدار با آنکه منتقد هنجار باکرگی است، خود را مسئول و نگران آیندة زن و جایگاه اجتماعی او میبیند و همچنان ریشههای مردانگی هژمونیک در آن قابل تشخیص است. در سوی دیگر طیف، مردانگی رها قرار دارد که در عقیده و عمل منتقد هنجار باکرگی است. این مقاله تأکید میکند که هریک از این اشکال مردانگی را نمیتوان بهمنزلة مقولههایی جدا از هم دید و هریک با دیگری در عین تفاوت، همپوشانی دارد.
اقتصاد
زهرا رضایی نسب
چکیده
توسعۀ هر کشور در گروِ استفادۀ بهینه از همة امکانات، بهویژه نیروی انسانی، است که یکی از مهمترین و کلیدیترین سرمایههای آن کشور بهشمار میآید و بیشک در این میان نقش نیروی انسانی متخصص بیش از دیگران است. هدف از این تحقیق، مطالعۀ زمینهها و بسترهای شکلگیری بیکاری فارغالتحصیلان دختر در شهر ایلام با استفاده ...
بیشتر
توسعۀ هر کشور در گروِ استفادۀ بهینه از همة امکانات، بهویژه نیروی انسانی، است که یکی از مهمترین و کلیدیترین سرمایههای آن کشور بهشمار میآید و بیشک در این میان نقش نیروی انسانی متخصص بیش از دیگران است. هدف از این تحقیق، مطالعۀ زمینهها و بسترهای شکلگیری بیکاری فارغالتحصیلان دختر در شهر ایلام با استفاده از روش کیفی، و بهطور خاص رویکرد روشی دادهبنیاد، میباشد. جامعۀ موردمطالعۀ پژوهش شامل کلیۀ فارغالتحصیلان دختر دانشگاهی بیکار از بازه زمانی 1390 تاکنون در همۀ رشتههای دانشگاهی شهر ایلام میباشد. حجم نمونه، 20 مورد براساس اشباع نظری تعیین شده و اعتبار یافتهها ازطریق تطبیق با نظر داوران متخصص و مطلعان کلیدی تأمین گردیده است. در این پژوهش اطلاعات ازطریق مصاحبۀ ژرفانگر و بهصورت نیمهساختاریافته گردآوری شده است. تحلیل مصاحبههای فارغالتحصیلان، به شکلگیری چهارچوب مفهومی در قالب تعریف و درک زنان فارغالتحصیل از پدیدۀ بیکاری، شرایط زمینهای در قالب «نهادینه نشدن فرهنگ کار»، «محدودیتهای ساختاری»، «فرهنگ ایلی بهمثابه عامل بازدارنده»، شرایط میانجی در قالب «ضعف مدیریتی»، «ضعف سرمایههای انسانی»، «فرسایش سرمایۀ اجتماعی» انجامید. با درنظر گرفتن ارتباط بین مقولههای ذکرشده، درنهایت مقولۀ توسعۀ اجتماعی نامتوازن بهعنوان مقولۀ هسته انتخاب شد.
مطالعات زنان
علی حسین حسینزاده؛ مرضیه شهریاری؛ مریم فرجی بهبهانی زاده
چکیده
در خانواده، زنان با استفاده از جدیدترین اطلاعات و دانش در رابطه با موضوعات مختلف زندگى و آموزش به دیگر اعضاى خانواده و همچنین دقت و نظارت در انجامدادن صحیح آنها مىتوانند روشهاى نوین و بهینه را جانشین باورهاى غلط و غیراقتصادى اعضاى خانواده کنند و سطح فرهنگى و اجتماعى خانواده را بیش از پیش افزایش دهند. در این پژوهش، بهرهوری ...
بیشتر
در خانواده، زنان با استفاده از جدیدترین اطلاعات و دانش در رابطه با موضوعات مختلف زندگى و آموزش به دیگر اعضاى خانواده و همچنین دقت و نظارت در انجامدادن صحیح آنها مىتوانند روشهاى نوین و بهینه را جانشین باورهاى غلط و غیراقتصادى اعضاى خانواده کنند و سطح فرهنگى و اجتماعى خانواده را بیش از پیش افزایش دهند. در این پژوهش، بهرهوری اقتصادی خانواده از جمله مشارکت زنان در هزینهکرد درآمد خانواده، تغییر و اصلاح رفتارهای مصرفی، نظارت زنان بر نحوۀ مصرف خانواده، اعمال محبت مادرانه برای ایجاد انضباط اقتصادی و آموزش رفتار درست اقتصادی به فرزندان از جنس تقسیم کار و ایفای نقش و... در خانواده مد نظر است. برای شناسایی مؤلفههای ذکرشده از نظریههای منابع، قدرت، نظریۀ سیستمی و توانمندسازی استفاده شده است. روش تحقیق پژوهش در جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها پیمایشی بود که با استفاده از نمونهگیری طبقهای چندمرحلهای بر 200 زن متأهل شهرستان اهواز انجام شد. تکنیک نمونهگیری استفادهشده نمونهگیری طبقهای چندمرحلهای است. یافتهها نشان میدهند که متغیرهای مشارکت زنان در هزینهکرد درآمد خانواده، تغییر و اصلاح رفتارهای مصرفی، نظارت زنان بر نحوۀ مصرف خانواده، اعمال محبت مادرانه برای ایجاد انضباط اقتصادی و آموزش رفتار درست اقتصادی به فرزندان با متغیر وابستۀ بهرهوری اقتصادی خانواده رابطۀ مثبت دارد. براساس نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری، مشارکت زنان در هزینهکرد درآمد خانواده و تغییر و اصلاح رفتارهای مصرفی از تبیینکنندههای مهم بهرهوری اقتصادی خانواده معرفی شد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که نزدیک به 39/0درصد از واریانس بهرهوری اقتصادی خانواده از سوی متغیرهای تحقیق تبیین میشود.
اقتصاد
اسداله بابایی فرد
چکیده
امروزه، یکی از مباحث مهم در حوزۀ مسائل زنان، نقش و حضور زنان در بازار کار است. به همین دلیل پژوهش حاضر درصدد سنجش تأثیرات اشتغال زنان بر خانواده و روابط اجتماعی در شهر آران و بیدگل است. این پژوهش با روش پیمایشی و مصاحبه با 250 نفر از زنان شاغل متأهل در شهر آران و بیدگل انجام شد. نتایج نشان میدهد که بین نقشهای کاری و نقشهای سنتی ...
بیشتر
امروزه، یکی از مباحث مهم در حوزۀ مسائل زنان، نقش و حضور زنان در بازار کار است. به همین دلیل پژوهش حاضر درصدد سنجش تأثیرات اشتغال زنان بر خانواده و روابط اجتماعی در شهر آران و بیدگل است. این پژوهش با روش پیمایشی و مصاحبه با 250 نفر از زنان شاغل متأهل در شهر آران و بیدگل انجام شد. نتایج نشان میدهد که بین نقشهای کاری و نقشهای سنتی خانهداری، همسرداری، و فرزندداری و همچنین روابط اجتماعی تعارض وجود دارد و رابطة میان آنها معنادار و مستقیم است. علاوه بر این، به موازات بالارفتن سن و تعداد فرزندان، فشار کاری نیز افزایش مییابد. بین تحصیلات و فشار کاری نیز رابطة معنادار و معکوس وجود دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره و تحلیل مسیر نشان میدهد از میان چهار متغیر مستقل اول، تنها دو متغیر، یعنی تعارض در روابط اجتماعی و تعارض در خانهداری، وارد معادلة رگرسیونی و متغیرهای دیگر از معادله خارج میشوند. درنتیجه، میتوان گفت فشار کاری زنان شاغل بیشتر روابط اجتماعی آنها و خانهداریشان را تحتالشعاع قرار میدهد و در این زمینهها برای آنها تعارض ایجاد میکند. مسلماً تعارضهای نقشی، بهویژه فشارهای کاری، میتوانند سلامت جسمانی و روانی زنان شاغل را در معرض خطر قرار دهند.
مطالعات زنان
اکبر زارع شاه آبادی؛ مجتبی شفیعی نژاد؛ جواد مداحی
چکیده
اقدام به خودکشی بهمنزلۀ عملی غیرکشنده تعریف میشود که در آن شخص به شکل آگاهانه و هدفمند و بدون مداخلة دیگران، بهمنظور تحقق تغییرات دلخواه، اقدامی مضر و دردناک علیه خود انجام میدهد. هدف از این پژوهش، کشف و تبیین انگیزه و خواستههای زنان اقدامکننده به خودکشی است که از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی که درگیر این فرایند ...
بیشتر
اقدام به خودکشی بهمنزلۀ عملی غیرکشنده تعریف میشود که در آن شخص به شکل آگاهانه و هدفمند و بدون مداخلة دیگران، بهمنظور تحقق تغییرات دلخواه، اقدامی مضر و دردناک علیه خود انجام میدهد. هدف از این پژوهش، کشف و تبیین انگیزه و خواستههای زنان اقدامکننده به خودکشی است که از طریق ادراک و معنای ذهنی زنانی که درگیر این فرایند شدهاند انجام میگیرد. پژوهش حاضر به روش کیفی و مصاحبۀ عمیق در میان زنان شهرستان آبدانان انجام شده است. در پژوهش حاضر، 23 نفر از زنانی که به خودکشی اقدام کردهاند، مشارکت داشتهاند که از نظر سنی، تحصیلات، طبقة اجتماعیـ اقتصادی و تأهل متفاوت بودند. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری هدفمند و برای گردآوری دادهها از مصاحبة نیمهساختیافته استفاده شد. دادهها بهوسیلة کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شد. براساس یافتهها، زنان مشارکتکننده اقدام به خودکشی را بهمنزلۀ «راهی برای ابراز و رسیدن به خواستهها» ادراک میکنند که در راستای آن سعی دارند به رفتارهای سلطهطلبانه، محدودیتها، تهمتها و بدبینیها واکنش نشان دهند و آن را مدیریت کنند. در پایان، بهبود نقش حمایتی، بهخصوص از جانب خانواده و همسر، و روابط تعاملمحور، در جلوگیری از خودکشی بهمنزلۀ راهکاری بسیار مهم پیشنهاد میشود.
توسعه روستایی
علی شمس؛ نازیلا نبی زاده؛ حسین شعبانعلی فمی
چکیده
هرگونه برنامهریزی با هدف توسعة اقتصادی جوامع روستایی نیازمند شناخت اولیة جایگاه و نقش زنان روستایی در نظام بهرهبرداری روستایی است. ازاینرو،این تحقیق توصیفیـ پیمایشی با هدف بررسی نقش زنان روستایی در نظام دامپروری روستایی انجام گرفت. جامعة آماری شامل ۶ هزار ۵۷۱ نفر خانوار روستایی شهرستان چاروایماق بود که با استفاده از فرمول ...
بیشتر
هرگونه برنامهریزی با هدف توسعة اقتصادی جوامع روستایی نیازمند شناخت اولیة جایگاه و نقش زنان روستایی در نظام بهرهبرداری روستایی است. ازاینرو،این تحقیق توصیفیـ پیمایشی با هدف بررسی نقش زنان روستایی در نظام دامپروری روستایی انجام گرفت. جامعة آماری شامل ۶ هزار ۵۷۱ نفر خانوار روستایی شهرستان چاروایماق بود که با استفاده از فرمول کوکران ۱۳۵ نفر از زنان روستایی از طریق نمونهگیری چندمرحلهای تصادفی انتخاب و مطالعه شدند. ابزار تحقیق پرسشنامة محققساختهای بود که روایی آن از طریق متخصصان موضوعی تأیید و از طریق پیشآزمون و محاسبة ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 برای شاخصهای ترکیبی مناسب تشخیص داده شد. نتایج تحقیق نشان داد که ۷/۶۰ درصد زنان روستایی نگرشی خنثی (میانه) درخصوص مشارکت در فعالیتهای دامپروری داشتند. سنگین و سخت بودن کارهای دامپروری مهمترین مانع مشارکت از دید زنان بود. تأمین مواد غذایی مورد نیاز مهمترین انگیزة بیرونی و احساس مسئولیت در قبال خانواده مهمترین انگیزة درونی زنان برای مشارکت در فعالیتهای دامپروری محسوب میشد. بیشتر زنان به میزان کمی از رسانههای جمعی اطلاعات دریافت میکردند و مهمترین منبع اطلاعاتی آنها تلویزیون بود. زنان بیشترین مشارکت را در فعالیتهای شیردوشی و فرآوری و کمترین مشارکت را در فعالیتهای مربوط به چرا داشتند.
زینب کاوه فیروز؛ شهلا کاظمی پور؛ مرتضی رنجبر
چکیده
هدف کلی این تحقیق، شناخت متغیرهای اجتماعیـ جمعیتی مؤثر بر افزایش سن ازدواج دختران دانشگاههای تهران و مورد مطالعه، زنان دانشجوی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاههای تهران بوده است. با استفاده از روش پیمایشی و با تکنیک پرسشنامه، 387 زن ازدواجکردۀ شاغل به تحصیل در دانشگاههای تهران با روش نمونهگیری خوشهای مورد سؤال قرار گرفتند. ...
بیشتر
هدف کلی این تحقیق، شناخت متغیرهای اجتماعیـ جمعیتی مؤثر بر افزایش سن ازدواج دختران دانشگاههای تهران و مورد مطالعه، زنان دانشجوی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاههای تهران بوده است. با استفاده از روش پیمایشی و با تکنیک پرسشنامه، 387 زن ازدواجکردۀ شاغل به تحصیل در دانشگاههای تهران با روش نمونهگیری خوشهای مورد سؤال قرار گرفتند. متغیرهای استفادهشده برای تبیین افزایش سن ازدواج دختران دانشگاههای تهران عبارتاند از: مقطع تحصیلی، محل سکونت، درجۀ توسعهیافتگی زادگاه جغرافیایی، اختلاف نگرش با والدین در امر ازدواج، توقعات اجتماعی، توقعات اقتصادی، میزان دسترسی و استفاده از وسایل ارتباطجمعی، موافقت با تسهیل روابط دختر و پسر، شیوههای انتخاب همسر و پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین. تحلیل مدل رگرسیونی نشان داد که متغیرهای جمعیتی اجتماعی بررسیشده در حدود 33درصد از تغییرات افزایش سن ازدواج دختران دانشگاههای تهران را تبیین میکند. نتایج تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر نشان داد در بین متغیرهای مورد بررسی، مهمترین متغیر اثرگذار بر سن ازدواج دختران، متغیر دسترسی و استفاده از وسایل ارتباطجمعی با ضریب بتای 435/0 بوده است و بعد از این متغیر، متغیرهای اختلاف نگرش دختران با والدین و نیز توقعات اجتماعی بیشترین سهم را در افزایش سن ازدواج دختران دارند. این در حالی است که متغیرهای توقعات اقتصادی و پایگاه اقتصادی اجتماعی والدین نقش بسیار ناچیزی در افزایش سن ازدواج دختران دارد.
مطالعات زنان
کرم حبیبپور گتابی
چکیده
مقالة حاضر با تلفیقی از نظریههای برساختگرایی اجتماعی و فمنیستی به بررسی کمّوکیف آسیبپذیری زنان در سوانح طبیعی به منظور مدیریت بهینة ریسک سوانح طبیعی با هدف کاهش میزان آسیبپذیری آنان میپردازد. روششناسی تحقیق کمی و روش آن پیمایشی بوده است که بین 768 نفر از زنان و مردان 15 تا 65 سالة دو شهر گرگان و کرمان براساس شیوههای ...
بیشتر
مقالة حاضر با تلفیقی از نظریههای برساختگرایی اجتماعی و فمنیستی به بررسی کمّوکیف آسیبپذیری زنان در سوانح طبیعی به منظور مدیریت بهینة ریسک سوانح طبیعی با هدف کاهش میزان آسیبپذیری آنان میپردازد. روششناسی تحقیق کمی و روش آن پیمایشی بوده است که بین 768 نفر از زنان و مردان 15 تا 65 سالة دو شهر گرگان و کرمان براساس شیوههای نمونهگیری خوشهای، طبقهبندی متناسب و تصادفی نظاممند انجام شده است. نتایج نشان داد که حوزههای مهم آسیبپذیری زنان در سوانح طبیعی عبارت بودند از: فقدان امنیت، فقدان اشتغال، فقدان یا ضعف آموزش در زمینة سوانح طبیعی و مشکلات فرهنگی یا انگارههای تفکر سنتی مردان درخصوص زنان و باورنداشتن به مشارکت زنان در سوانح. همچنین، دلایل مهم آسیبپذیری زنان در سوانح طبیعی، در مقایسه با مردان، عبارت بودند از: پتانسیل و زمینة آسیبپذیری بیشتر روحی و روانی زنان (به دلیل عاطفیبودن، داشتن ترس و اضطراب و...)، شرایط اجتماعی تعریفشده برای زنان در جامعه و رعایتنکردن حقوق زنان از طرف جامعه و مسئولان، آسیبپذیری جسمانی و فیزیکی زنان و حفظ حجاب در زمان وقوع سوانح و... . دلالت یافتهها بر آن است که سوانح طبیعی ذاتاً پدیدههای اجتماعیاند و در ساختار یا نظام اجتماعی ریشه دارند. ازاینرو، آسیبپذیری زنان در سوانح طبیعی را میتوان بهمنزلة امری برساختی و نتیجة ساختارهای اجتماعی و نظامهای معنایی آن دانست که تفکیک نقشی زن و مرد موجب تولید و بازتولید این آسیبپذیری میشود.
زهرا خاوری؛ علیرضا محسنی تبریزی؛ سید محمد سید میرزایی
چکیده
ازخودبیگانگی محصول دنیای مدرن است که بر اثر تغییر در شیوة تقسیم کار، فرایند تولید و سلب مالکیت در جهان شروع به گسترش کرد که نتیجة آن چندپارگی روابط فرد با خود و جهان پیرامون و از بین رفتن اصالت انسانی است و در این بین زنان متأثر از سیاستهای نابرابری و تبعیض جنسیتی، محرومیتهای ناشی از سلب مالکیت و نگاه ابزاری و شیءوارگی در رسانه ...
بیشتر
ازخودبیگانگی محصول دنیای مدرن است که بر اثر تغییر در شیوة تقسیم کار، فرایند تولید و سلب مالکیت در جهان شروع به گسترش کرد که نتیجة آن چندپارگی روابط فرد با خود و جهان پیرامون و از بین رفتن اصالت انسانی است و در این بین زنان متأثر از سیاستهای نابرابری و تبعیض جنسیتی، محرومیتهای ناشی از سلب مالکیت و نگاه ابزاری و شیءوارگی در رسانه بهشدت تحتتأثیر این مسئله قرار گرفتند. بنابراین، هدف از این تحقیق کشف و تفسیر تجربة زنان در باب ازخودبیگانگی و ارائة راهبردهای برایی رهایی از آن با استفاده از روش نظریة مبنایی است. برای گردآوری دادهها از شیوة نمونهگیری هدفمند استفاده شده است که 20 نفر از زنان شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتهاند و دادههای بهدستآمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده است. نتایج نشان میدهد: مقولههایی از قبیل: تبعیت از سلطه، شخصیت نمایشی و سایر مقولات علی که در متن تفسیر شدهاند موجب ایجاد و تشدید ازخودبیگانگی در زنان شده و وجود این شرایط توأم با تضعیف قدرت اراده و اختیار در آنان فرصت تجربهکردن، شناخت از خود و استعدادها را در آنان کاهش داده است. بنابراین، برای رهایی از این جهان محصورشده زنان راهبردهای متعددی را ارائه کردهاند که مهمترین آن ارتقای سطح آگاهی و شناخت از خود و جهان پیرامونشان است تا بتوانند به نوسازی اصالت خود مداومت ورزند و جهان اجتماعی خود را توأم با آزادی و آگاهی خلق کنند.
مهدی قائمی اصل؛ محمد نصر اصفهانی؛ الهه شاه پرست؛ نیره توسلی عبدلآبادی
چکیده
تحولات ازدواج و وقوع طلاق میتواند با مسائل جنسی، نهادی و اقتصادیـ که امکان تشکیل یا ادامة زندگی مشترک را تسهیل یا دشوار میکنندـ ارتباط داشته باشد. در این پژوهش، تأثیر متغیرهای اقتصادی بر روند ساختاری (پایدار) و روند تصادفی ازدواج و طلاق با بهرهگیری از فیلتر کالمن (KF)، با تأکید بر کانالهای کنترلی نسبت جنسیتی و نرخ باسوادی ...
بیشتر
تحولات ازدواج و وقوع طلاق میتواند با مسائل جنسی، نهادی و اقتصادیـ که امکان تشکیل یا ادامة زندگی مشترک را تسهیل یا دشوار میکنندـ ارتباط داشته باشد. در این پژوهش، تأثیر متغیرهای اقتصادی بر روند ساختاری (پایدار) و روند تصادفی ازدواج و طلاق با بهرهگیری از فیلتر کالمن (KF)، با تأکید بر کانالهای کنترلی نسبت جنسیتی و نرخ باسوادی در ایران طی دورة 1348ـ1395 در دو الگوی کوتاهمدت و بلندمدت مبتنی بر مدل خودرگرسیون با وقفههای توزیعی (ARDL) بررسی شده است. نتایج نشان میدهد میان روند ساختاری (پایدار) متغیر طلاق و متغیرهای اقتصادی رابطة معنادار و مثبتی وجود دارد. نکتة حائز اهمیت این است که کانالهای کنترلیِ نسبت جنسی و نرخ باسوادی هستند که امکان تأثیرگذاری و تفسیر دقیق و معنادار بیکاری و تورم بر روند ساختاری (پایدار) طلاق را فراهم میآورند. بهعلاوه، نسبت جنسی و نرخ باسوادی خود نیز تأثیر مثبت و معناداری بر روند ساختاری (پایدار) ازدواج دارند. ازاینرو، تأکید و توجه ویژه به مکانیسمِ هشدار نسبت جنسی و برنامهریزی درخصوص نرخ باسوادی میتواند تأثیری مضاعف و همافزا بر بهبود روند ازدواج در ایران داشته باشد. بنابراین، تشکیل خانواده در ایران بهطور ویژه تحتتأثیر زمینههای جنسی (بهویژه نسبت جنسی) و زمینههای آموزشی (بهویژه نرخ باسوادی) است، ولی تصمیم به طلاق میتواند علاوه بر متغیرهای جنسی و آموزشی، تحتتأثیر تورم و بیکاری نیز باشد.