جامعه شناسی
فاطمه منصوریان راوندی؛ نرگس نیکخواه قمصری؛ محمد گنجی؛ سوسن باستانی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی و طرح نظرات زنان و مردان دانشآموختۀ شاغل و چگونگی برساخت جنسیت در فضای کسبوکار است. این پژوهش ضمن اجتناب از نگاه تکبعدی و جزیرهای در تحلیل موضوع اشتغال و جنسیت، از روش نظریۀ دادهمحور استفاده نموده است. دادههای کیفی با کمک ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته و با روش نمونهگیری هدفمند از 22 نفر از زنان و ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش بررسی و طرح نظرات زنان و مردان دانشآموختۀ شاغل و چگونگی برساخت جنسیت در فضای کسبوکار است. این پژوهش ضمن اجتناب از نگاه تکبعدی و جزیرهای در تحلیل موضوع اشتغال و جنسیت، از روش نظریۀ دادهمحور استفاده نموده است. دادههای کیفی با کمک ابزار مصاحبۀ نیمهساختیافته و با روش نمونهگیری هدفمند از 22 نفر از زنان و مردان دانشآموختۀ شاغل در شهر تهران و با نرمافزار MAXQDA و روش نظریۀ دادهمحور تفسیر شده است. مدل پارادایمی حاصل از تفسیر نظرات جامعۀ هدف این پژوهش نشانگر آن است که در تعامل با مجموعهای از شرایط همچون شرایط علّی (مناسبات جنسیتی حاکم بر فضای کار، باورهای جنسیتی و قواعد ساختدهنده)، شرایط زمینهای (چالشهای فضای کار، ماهیت فضای کار و حمایت شبکههای ارتباطی)، شرایط مداخلهگر (آشنایی با جایگاه حرفهای، کیفیت شغلی و پارادوکس دانشگاه و بازار کار)، و پدیدۀ هسته (ساخت جنسیتی اشتغال) معنا مییابد. زنان شاغل وقتی در شرایط دسترسی نابرابر به فرصتها و منابع قرار میگیرند، با استراتژی کنشگری فعال خود میتوانند نحوۀ دسترسی به منابع را تغییر دهند؛ اما این به معنای آزادی مطلق نیست و ساختار حاکم بر فضای کار با قواعد و منابعی مانند مناسبات جنسیتی، باورهای جنسیتی، قواعد ساختدهنده، فقدان حمایت شبکههای ارتباطی، فضای کار آمرانه، چالشهای محیط کار و تناقض بین خروجی دانشگاه و نیازهای بازار کار، کنش آنها را تغییر داده و با محدود کردن زنان، الزامآور بودن خود را نشان میدهد. مردان همچون زنان به وجود نوعی سلطۀ مردانه در کار، وجود قوانین تبعیضآمیز، چالشهای فضای کار، و پارادوکس دانشگاه و بازار کار در به حاشیه راندن زنان اذعان داشتند. بر مبنای این نتایج و نگاه چندمتغیره به برساخت جنسیت در فضای کار، دست یافتن زنان به امکان مشارکت بیشتر و سوق یافتن فضای کار بهسمت بیسالاری جنسیتی، در تعامل با بازاندیشی در سیاستگذاریهای اشتغال، اصلاح نگرش مدیران، و برقراری توازن قدرت در خانواده امکانپذیر خواهد شد.
مطالعات زنان
ابوالفضل دلاوری؛ الهه صادقی
چکیده
سیاست در ایران معاص، بهرغم سرشت عمدتاً مردسالارانه، از سویههای معطوف به اصلاح وضعیت زنان خالی نبوده است. این مقاله با بررسی این موضوع در فاصلة سالهای 1270 تا 1320 میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که: در دورة پنجاهسالة 1270 تا 1320، ایدهها، جنبشها و سیاستهای معطوف به تغییر و اصلاح وضعیت زنان چه ویژگیها و تحولاتی به خود دید و ...
بیشتر
سیاست در ایران معاص، بهرغم سرشت عمدتاً مردسالارانه، از سویههای معطوف به اصلاح وضعیت زنان خالی نبوده است. این مقاله با بررسی این موضوع در فاصلة سالهای 1270 تا 1320 میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که: در دورة پنجاهسالة 1270 تا 1320، ایدهها، جنبشها و سیاستهای معطوف به تغییر و اصلاح وضعیت زنان چه ویژگیها و تحولاتی به خود دید و چگونه و تا چه اندازه به دگرگونی در وضعیت حقوقی و حقیقی زنان منجر شد؟ این مقاله با رویکرد نظری تلفیقی (کنشگرایی تاریخمند) و استفاده از روش تاریخیـ اسنادی و تحلیل طولی نشان داد که سیاست جنسیت در دورة اشارهشده تحولات متعددی به خود دیده است. تحولات مزبور از سه متغیر ناهمزمان و ناهمسوی «ایدهها و جنبشهای معطوف به اصلاحات»، «مقاومت نیروهای محافظهکار» و «جهتگیری و عملکرد حکومت» متأثر بوده است. در دورة پیشامشروطه، نطفههای اولیة ایدهها و تحرکهای معطوف به تغییر وضعیت زنان شکل گرفت؛ اما مقاومت شدید محافظهکاران و بیمیلی دولتمردان مانع تغییر قابل ملاحظه در وضعیت زنان بود. در فاصلة جنبش مشروطیت تا کودتای 1299، با افزایش تحرک اجتماعی خود زنان و حمایت برخی نیروها و نهادهای سیاسی جدید نظیر مجلس و احزاب اصلاحطلب علاوه بر اعطای حق آموزش به زنان، ایدهها و مطالبات جدیدی نظیر برابری حقوقی و حق مشارکت سیاسی زنان نیز مطرح شد. در دورة بیستساله پس از کودتا، که دولت خود عهدهدار تغییر وضعیت زنان شد، گرچه تغییرات قابل ملاحظهای در آموزش، اشتغال و حضور زنان در عرصههای عمومی رخ داد، سرشت آمرانة این تغییرات و ناسازگاری آن با فرهنگ مسلط نهتنها مانع توسعه و تعمیق ایدهها و جنبشهای اصلاحی در حوزة جنسیت بود، بلکه زمینهساز رشد گرایشها و نیروهای واگشتگرا در دورههای بعد شد.
مدیریت
آصف کریمی؛ رضوان ولایتی شکوهی؛ اسماعیل شعبانی نژاد؛ الهام گیلانی
چکیده
بیشک، بقای هر سازمان در گرو تلاش برای بهبود عملکرد خـود در حوزههای مختلف است. بـه ایـن منظـور، سـازمانهـا از سـازوکارهای متعددی بهره میگیرند تا بتوانند عملکرد خـود را بهبـود بخشـند. یکـی از عوامـل تأثیرگـذار بـر عملکرد سازمانها، بازاریابی داخلی است. بنابراین، هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد سازمانی ...
بیشتر
بیشک، بقای هر سازمان در گرو تلاش برای بهبود عملکرد خـود در حوزههای مختلف است. بـه ایـن منظـور، سـازمانهـا از سـازوکارهای متعددی بهره میگیرند تا بتوانند عملکرد خـود را بهبـود بخشـند. یکـی از عوامـل تأثیرگـذار بـر عملکرد سازمانها، بازاریابی داخلی است. بنابراین، هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد سازمانی استادان دانشگاه علمیـ کاربردی و آزمون اثر تعدیلگری متغیر جنسیت در رابطۀ میان این دو متغیر است. این پژوهش با روش پیمایشی انجام شده و جامعۀ آماری تحقیق شامل همۀ استادان در دانشگاههای علمیـ کاربردی در سطح شهر تهران بودند که تعداد 384 نفر از آنان بهعنوان نمونۀ تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه با نظر کارشناسان و متخصصان تأیید شد. همچنین، به منظور تعیین قابلیت اعتماد ابزار تحقیق پیشآزمون انجام شد که مقدار آلفای کرونباخ محاسبهشده برای مقیاسهای اصلی پرسشنامه در حد مناسب بود. دادههای گردآوریشده با استفاده از تکنیک چندمتغیرۀ مدلسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافتههای تحقیق نشان داد بازاریابی داخلی بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، متغیر جنسیت در رابطۀ بین بازاریابی داخلی و عملکرد سازمانی اثر تعدیلگری دارد؛ بهنحویکه این رابطه برای استادان مرد غیرمعنادار، ولی برای استادان زن مثبت و معنادار بود.
مطالعات زنان
محمد حسن فطرس؛ مریم نجمی؛ عباس معمارزاده
چکیده
یکی از تحولات بزرگ صورتگرفته طی دهههای اخیر، افزایش چشمگیر مشارکت زنان در عرصههای اقتصادی و اجتماعی بوده و در این راستا رابطۀ میان مشارکت زنان در بازار کار بهعنوان یکی از عوامل مهم و اثرگذار در رشد اقتصادی و نرخهای باروری بهمنزلۀ عاملی مؤثر در رشد جمعیت مورد توجه قرار گرفته است. بررسی این مسئله، که رابطۀ بین اشتغال زنان ...
بیشتر
یکی از تحولات بزرگ صورتگرفته طی دهههای اخیر، افزایش چشمگیر مشارکت زنان در عرصههای اقتصادی و اجتماعی بوده و در این راستا رابطۀ میان مشارکت زنان در بازار کار بهعنوان یکی از عوامل مهم و اثرگذار در رشد اقتصادی و نرخهای باروری بهمنزلۀ عاملی مؤثر در رشد جمعیت مورد توجه قرار گرفته است. بررسی این مسئله، که رابطۀ بین اشتغال زنان و نرخ باروری منفی است، در بسیاری از مطالعات تجربی تأیید شده است. از طرفی، محققان بسیاری دریافتند که در کشورهای اروپایی همبستگی منفی بین میزان باروری و میزان مشارکت زنان در بازار کار قبل از دهۀ 1980 به یک همبستگی مثبت در بعد از آن تغییر کرده است. بنابراین، در این پژوهش سعی شده است با استفاده از دادههای سالهای 1360 تا 1392، که از سایت بانک مرکزی و مرکز آمار ایران استخراج شدهاند، و نیز استفاده از رویکرد آزمون کرانهای با وقفههای توزیعی به بررسی رابطۀ میان نرخ باروری و میزان اشتغال زنان در کشور ایران پرداخته شود. یافتههای مطالعه نشان میدهند که سن ازدواج، نرخ شهرنشینی و درآمد سرانه با نرخ باروری رابطۀ منفی دارند؛ درحالیکه نرخ اشتغال با نرخ باروری رابطهای مثبت دارد که نشان میدهد با افزایش میزان اشتغال و به تبع آن ایجاد امنیت مالی میل به باروری در میان زنان ایران افزایش پیدا کرده است و رابطۀ منفی میان این دو متغیر، که در مطالعات قبلی اشاره شده، تأیید نمیشود.
مطالعات زنان
رضا احمدی کهنعلی؛ محمدرضا بهبودی؛ طاهره جام جور
چکیده
در سالهای اخیر، افزایش کمّی حضور زنان در سازمانها با بهبود کیفی منزلت و جایگاه آنها همراه نبوده و از این نیروی عظیم و خلاق، که نیمی از صاحبان تفکر و اندیشه بهشمار میروند، در سطوح مدیریتی بهرۀ چندانی گرفته نشده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر، به بررسی این پرسش پرداخته میشود که چه عواملی باعث شده زنان کمتر به سطوح ...
بیشتر
در سالهای اخیر، افزایش کمّی حضور زنان در سازمانها با بهبود کیفی منزلت و جایگاه آنها همراه نبوده و از این نیروی عظیم و خلاق، که نیمی از صاحبان تفکر و اندیشه بهشمار میروند، در سطوح مدیریتی بهرۀ چندانی گرفته نشده است. بر این اساس، در پژوهش حاضر، به بررسی این پرسش پرداخته میشود که چه عواملی باعث شده زنان کمتر به سطوح بالای مدیریتی دست یابند؟ هدف این پژوهش شناسایی موانع دستیابی زنان به سطوح مدیریتی از طریق بهکارگیری روش تحقیق کیفی است. در این پژوهش، مدیران زن دستگاههای دولتی شهر بندرعباس، که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند، از طریق مصاحبۀ عمیق و نیمهساختارمند مطالعه شدند. دادههای حاصل از مصاحبه با استفاده از روش هفتمرحلهای کلایزی و با کمک نرمافزار MAX QDA تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از دادهها، چهار دستۀ کلی از موانع دستیابی زنان به پستهای مدیریتی را از دیدگاه خود آنها آشکار کرد که آن چهار دستۀ کلی نیز براساس بررسی و تحلیل عمیقتر و چندبارۀ دادهها به چندین مؤلفه تقسیم میشوند. این موانع به ترتیب اهمیت عبارتاند از: موانع شخصی با چهارده مؤلفه شامل وضعیت تأهل و فرزندان، حمایتنشدن از جانب خانواده و همسر، بیاعتمادی زنان به تواناییهای خود، و...؛ موانع سازمانی با نوزده مؤلفه شامل دیدگاه و تفکر تصمیمگیرندگان و مدیریت، ترجیح مردان به زنان در شرایط مساوی، توجهنکردن به شایستگیها و توانمندیها، و...؛ موانع اجتماعی با چهار مؤلفه شامل فرهنگ جامعه و دید مردسالاری در جامعه، باورنداشتن توانمندی بالای زنان در جامعه، وجود پیشداوریهای منفی دربارۀ زنان، و...؛ و موانع سیاسی با پنج مؤلفه شامل قانون مرخصی طولانی زایمان، تابعیت زن از همسر، و... . در پایان این مقاله، علاوه بر بحث یافتههای پژوهش، پیشنهادهایی برای رفع این موانع، مانند بالابردن حس خودباوری و اعتمادبهنفس زنان از طریق معرفی مدیران زن موفق در کشور و همچنین توجهکردن به توانمندیهای زنان در سازمانها ارائه شده است.
جامعه شناسی
منصوره اعظم آزاده؛ مریم تافته
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران و همچنین شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی آنها صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق، اکتشافیـ پیمایشی است. بدینمنظور، ابتدا نمونهای 30نفری از زنان سرپرست خانوار تهران به روش نمونهگیری گلولهبرفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف اندازهگیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران و همچنین شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی آنها صورت گرفته است. روش پژوهش در این تحقیق، اکتشافیـ پیمایشی است. بدینمنظور، ابتدا نمونهای 30نفری از زنان سرپرست خانوار تهران به روش نمونهگیری گلولهبرفی انتخاب و دادهها با تکنیک مصاحبه جمعآوری شده است. سپس پیمایش با نمونة 180نفری و روش نمونهگیری دردسترس و تکنیک پرسشنامه اجرا شده است. نتایج حاصل از مصاحبهها نشان داد: مجموعه عواملی مثل محرومیت از نیازهای اساسی و احساس نابرابری، دست به دست هم داده و زمینۀ طرد و محرومیت اجتماعی زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده و از طریق و بهواسطۀ ایجاد این طرد و محرومیت، احساس بیانصافی در این قشر از زنان شکل گرفته است؛ درنتیجه این وضعیت باعث کاهش احساس شادمانی در زندگی آنها شده است. طبق معادلة رگرسیون نزدیک به 70درصد از کل تغییرات میزان احساس شادمانی در بین زنان سرپرست خانوار تهران از سوی متغیرهای احساس بیانصافی، طرد اجتماعی و احساس نابرابری پیشبینی میشود. درنهایت، طبق معادلة تحلیل مسیر، متغیر طرد اجتماعی قویترین و مهمترین قدرت پیشبینیکننده نسبت به مابقی عوامل تأثیرگذار بر احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر شادمانی این قشر از زنان تأثیر منفی داشته است. در مرتبة بعدی، به ترتیب احساس بیانصافی و احساس نابرابری بهصورت مستقیم و عدم پاسخگویی مؤثر به نیازهای اساسی به صورت غیرمستقیم بر احساس شادمانی این جمعیت تأثیر منفی گذاشته است.
مطالعات زنان
سهیلا صادقی فسایی؛ زهرا میرحسینی
چکیده
مقالۀ حاضر ضمن مرئیکردن زنان در دانش جرمشناسی بر آن است تا موضوعات کلیدی را در مورد زندان و آزادی پس از آن دریابد. زندگی در زندان تجربة زیستة متفاوتی است که با وجود تفاوتهای فردی، خانوادگی، اجتماعی، و جرمی زندانیان، شرایط و ویژگیهای مشترکی را برای آنها بهوجود میآورد. مطالعۀ حاضر با رویکردی کیفی انجام شده و یافتههای تحقیق، ...
بیشتر
مقالۀ حاضر ضمن مرئیکردن زنان در دانش جرمشناسی بر آن است تا موضوعات کلیدی را در مورد زندان و آزادی پس از آن دریابد. زندگی در زندان تجربة زیستة متفاوتی است که با وجود تفاوتهای فردی، خانوادگی، اجتماعی، و جرمی زندانیان، شرایط و ویژگیهای مشترکی را برای آنها بهوجود میآورد. مطالعۀ حاضر با رویکردی کیفی انجام شده و یافتههای تحقیق، که از طریق مصاحبههای عمیق با 20 زن پس از آزادی از زندان حاصل شده، نشان میدهد چگونه زندان، زنان را در یک موضع خاص قرار میدهد و برای آنها پیامدهای بسیار جدی را رقم میزند، که بخش عمدهای از آن توسط زنان منفی تلقی میشود و تبعاتی چون طرد خانوادگی و اجتماعی، دوری از فرزندان و تأثیرات حبس، آموزش و یادگیری بزهکاری در زندان، و... را برای آنها به دنبال دارد. بااینحال، زنان مصاحبهشونده معتقدند حبس تأثیرات مثبتی نظیر قطع شبکههای ارتباطی جرمزا و جداشدن از سابقۀ جرمی، آموزش مهارتهای فنی و حرفهای در زندان و مواردی نظیر این را نیز به دنبال دارد. درمجموع، زنان فارغ از جرم ارتکابی، محیط زندان را فضایی مبتنی بر قدرت، خشونت، و درگیری میدانند که در آن فرد با جداشدن از هر آنچه در جهان بیرون به آن متصل است، مجازات میبیند.
جامعه شناسی
فاطمه جعفری نعیمی؛ ملیحه علی مندگاری؛ علی روحانی
چکیده
بقا مهمترین دغدغۀ بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران فرودست،کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعۀ مقصد است. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر حاشیهنشین شهر یزد است. ...
بیشتر
بقا مهمترین دغدغۀ بشر در طول تاریخ بوده است. تحرک مکانی (مهاجرت) یکی از راهکارهای انسان برای دستیابی به بقا بوده است. در فرایند مهاجرت، اولین و مهمترین کنش مهاجران، بهویژه مهاجران فرودست،کنشهای بقا و سازگاریمحور با جامعۀ مقصد است. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی چگونگی کنشهای بقامحور در میان زنان مهاجر حاشیهنشین شهر یزد است. روش پژوهش کیفی است و در آن، از رویکرد نظریۀ زمینهای استفاده شده است. مشارکتکنندگان 21 نفر از زنان مهاجر به شهر یزد از استانهای مختلف کشور با مدت اقامت بیش از دو سال بودهاند که بهصورت هدفمند و به شیوۀ نمونهگیری نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبۀ نیمهساختاریافته است و تحلیل دادهها به شیوۀ کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است. یافتهها نشان داد شکاف نسلی و سیاستگذاریهای نامناسب در مبدأهای مهاجرتی با ایجاد تغییرات گسترده بهصورت پیوند بقا به مادیات، زنان را وادار به کنش عقلانی و اتخاذ مهاجرت بهعنوان راهبردی عملی برای دستیابی و حفظ بقا میکند. این مسیر غالباً عقلانی، همراه با اندازهگیری و محاسبه و با محوریت پول است. اما در فرایند دوام و بقا در مقصد، زنان نیازمند مشوقهایی فراتر از پول هستند. هرچند مسیر اصلی سرتاسر محاسبه است، معنویت در زنان با کارکرد امیدزایی و التیامبخشی به آسیبهای روانی، سازگاری زنان مهاجر را افزایش میدهد و پشتوانهای برای ایستادگی و تلاش آنان برای تضمین و تسهیل بقا را فراهم میکند.
ولی اله رستمعلی زاده؛ فریبا پروینیان
چکیده
هدف اصلی این تحقیق، گونهشناسی پسانداز زنان و پیامدهای آن بین زنان شهر تهران است. رویکرد روششناسی این مقاله کیفی بوده و با توجه به اهداف پژوهش، با استفاده از مصاحبه به جمعآوری اطلاعات پرداخته شده است. در این مطالعه، از 40 مشارکتکنندة زن به منظور جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. دادههای جمعآوریشده با روش تحلیل ...
بیشتر
هدف اصلی این تحقیق، گونهشناسی پسانداز زنان و پیامدهای آن بین زنان شهر تهران است. رویکرد روششناسی این مقاله کیفی بوده و با توجه به اهداف پژوهش، با استفاده از مصاحبه به جمعآوری اطلاعات پرداخته شده است. در این مطالعه، از 40 مشارکتکنندة زن به منظور جمعآوری اطلاعات استفاده شده است. دادههای جمعآوریشده با روش تحلیل مضمون، تحلیل شدهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهد که انواع پسانداز زنان شامل پسانداز معکوس، کممصرفکردن، مدیریت مصرف/ مصرف تدریجی، پسانداز تدریجی، به تعویق انداختن مصرف، تبدیل پسانداز به سرمایه و سرمایهگذاریهای هدفمند بوده است. عوامل گرایش زنان به پسانداز، دستیابی به قدرت تصمیمگیری و روی پای خود ایستادن، احساس نیاز به ارتقای جایگاه خود در خانواده و اجتماع، کسب وجهة اجتماعی، انگیزة پیشرفت، احساس نیاز به استقلال (مالی)، نیاز به احترام و تأییدشدن و احساس امنیت بوده است و پیامدهای پسانداز نیز بسط مشارکت زنان در خانواده و اجتماع، کسب جایگاه در تصمیمگیریهای خانوادگی، کسب وجهه اجتماعی، افزایش اعتمادبهنفس، استقلال مالی زنان، رضایتمندی از زندگی، امنیت روانی، پیشرفت و رفاه خانواده، گسترش روابط و تعامل اجتماعی، حل مشکلات خانواده و درنهایت برنامهریزی عقلانی و افزایش فرهنگ صرفهجویی بوده است.
مطالعات زنان
امیلیا نرسسیانس؛ ابراهیم فیاض؛ لیلا اردبیلی
چکیده
تحقیقات اخیر در حوزة علومشناختی دربارة استعارۀ مفهومی نشان دادهاند که استعاره صرفاً یک پدیدة زبانی نیست، بلکه اساساً فرایندی مفهومیـ تجربی است که جهان ذهنی ما را ساختمند میکند و ابزاری است که منعکسکنندة منشأ ساختارهای شناختی تفکر انسان است. پژوهش حاضر بر آن است با بررسی مفهومسازیهای استعاری ازدواج و فرزند،که ...
بیشتر
تحقیقات اخیر در حوزة علومشناختی دربارة استعارۀ مفهومی نشان دادهاند که استعاره صرفاً یک پدیدة زبانی نیست، بلکه اساساً فرایندی مفهومیـ تجربی است که جهان ذهنی ما را ساختمند میکند و ابزاری است که منعکسکنندة منشأ ساختارهای شناختی تفکر انسان است. پژوهش حاضر بر آن است با بررسی مفهومسازیهای استعاری ازدواج و فرزند،که در کاربردهای زبان فارسی روزمره بهوفور دیده میشوند، نشان دهد که چگونه بررسی استعارههای مفهومی در چارچوب زبانشناسی اجتماعیـ شناختی میتواند ما را در درک بهتر بازنماییهای جمعی و شناخت فرهنگی ازدواج و فرزندآوری یاری رساند. برای رسیدن به این هدف، پژوهش حاضر با استفاده از راهبرد قومنگاری و فن مصاحبههای نیمهساختیافته از زنان متأهل دارای فرزند، بین سنین 50 تا 70 سالِ ساکن شهر تهران، استعارههای رایج در مفهومسازی ازدواج و فرزند را بهدست آورده و در ادامه با تکیه بر نظریة استعارههای مفهومی، آنها را مورد تحلیل کیفی قرار داده است. نتایج نشان میدهند که استعارههای بهدستآمده در بررسی بازنمایی جمعی و شناخت فرهنگی مفهوم ازدواج و فرزند معنادارند و به ما کمک میکنند به درک عمیقی از فهم فرهنگی این مفاهیم در جامعه دست یابیم.
کمال جوانمرد؛ علیرضا صنعت خواه
چکیده
مطالعة زمینههای ورزش همگانی به دلیل موضوع پیشگیری از آسیبهای فیزیولوژیکی، بهویژه فقر حرکتی و مشکلات روانی و آسیبهای اجتماعی، بین جامعة دانشجویان دختر ضروری است. به همین دلیل، مطالعهای با رویکرد کیفی و با بهرهگیری از روش دادهبنیاد انجام شد. هدف مطالعه تبیین کیفی زمینهها و شرایط اجتماعی مؤثر مشارکت دانشجویان دختر دانشگاه ...
بیشتر
مطالعة زمینههای ورزش همگانی به دلیل موضوع پیشگیری از آسیبهای فیزیولوژیکی، بهویژه فقر حرکتی و مشکلات روانی و آسیبهای اجتماعی، بین جامعة دانشجویان دختر ضروری است. به همین دلیل، مطالعهای با رویکرد کیفی و با بهرهگیری از روش دادهبنیاد انجام شد. هدف مطالعه تبیین کیفی زمینهها و شرایط اجتماعی مؤثر مشارکت دانشجویان دختر دانشگاه پیامنور کرمان در ورزش همگانی در سال 1399 بوده و مشارکتکنندگان در پژوهش 31 نفر از دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در این دانشگاه بودند که با روش نمونهگیری هدفمند در دسترس انتخاب شدند. در این مطالعه، از مصاحبة نیمهساختاریافته بهمنزلة ابزار گردآوری دادهها استفاده شده است. برای رسیدن به معیار قابلیت اعتماد، از سه روش کنترل یا اعتباریابی توسط اعضا، مقایسههای تحلیلی و استفاده از تکنیک ممیزی بهره گرفته شده است. دادهها طبق رویة مبتنی بر نظریة زمینهای در سه مرحلة کدگذاری باز، انتخابی و گزینشی (محوری)، تجزیهوتحلیل شدهاند. پس از تحلیل یافتههای پژوهش، مقولههای بحران اقتصادی، حمایت اجتماعی و سرمایة اجتماعی بهعنوان مهمترین شاخص و شرایط علّی، مدیریت شخص بر بدن، انتظارات فرهنگی، زیرساختهای ورزشی بهعنوان شرایط و مؤلفههای مداخلهگر، سبک زندگی سالم بهمنزلة مهمترین شرایط زمینهای، ایجاد زیرساختها، امنیت محیطی، انگیزة مسئولان بهمنزلة عملـ تعاملها در ورزش همگانی مشخص شده است. نتیجة این پژوهش ناظر بر این بود که مشارکت دختران در فعالیتهای ورزشی و ورزش همگانی تحتتأثیر بستر فرهنگی و اجتماعی موجود شکل میگیرد و با ایجاد انگیزش اجتماعی و فرهنگی و ارتقای سطح آگاهی جامعه از فواید این ورزش، میزان مشارکت افزایش مییابد.
محمد خراشادی؛ محمد علی مرادی؛ علی پایان
چکیده
در سالهای اخیر، حضور زنان در عرصههای راهبری شرکتها، بهویژه در هیئتمدیره و کمیتههای حسابرسی، رشد درخور ملاحظهای داشته است. این پژوهش درصدد است با بررسی تأثیر حضور زنان در کمیتۀ حسابرسی بر هزینههای نمایندگی و خطر ورشکستگی به این پرسش پاسخ دهد که آیا زنان حاضر در کمیتۀ حسابرسی با افزایش اثربخشی آن در ارتباطاند ...
بیشتر
در سالهای اخیر، حضور زنان در عرصههای راهبری شرکتها، بهویژه در هیئتمدیره و کمیتههای حسابرسی، رشد درخور ملاحظهای داشته است. این پژوهش درصدد است با بررسی تأثیر حضور زنان در کمیتۀ حسابرسی بر هزینههای نمایندگی و خطر ورشکستگی به این پرسش پاسخ دهد که آیا زنان حاضر در کمیتۀ حسابرسی با افزایش اثربخشی آن در ارتباطاند یا خیر. برای این منظور، 662 مشاهدۀ سالـ شرکت در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1391 تا 1396، به روش دادههای ترکیبی و رویکرد حداقل مربعات تعمیمیافته تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که حضور زنان در کمیتۀ حسابرسی رابطۀ منفی و معناداری با هزینههای نمایندگی و خطر ورشکستگی دارد. به سخن دیگر، حضور اعضای زن در کمیتۀ حسابرسی باعث کاهش هزینههای نمایندگی و خطر ورشکستگی شرکتها میشود. درمجموع، نتایج از این دیدگاه حمایت میکند که زنان ناظران بهتری بوده و خطرگریزترند و کمتر رفتارهای فرصتطلبانۀ مدیریت را تحمل میکنند و درنتیجه به افزایش اثربخشی کمیتۀ حسابرسی منجر میشوند.
جمال محمدی؛ لطیفه پاشایی
چکیده
همزمان با گشایش نسبی فضای سیاسی و برآمدن گفتمان جامعۀ مدنی و گسترش تقریبی حوزۀ عمومی در اواسط دهۀ 1370، زنان شهرنشین جامعۀ کردستان این امکان را یافتند که با ورود به حوزۀ عمومی تشکلهایی اجتماعی با محوریت امر زنانه و به قصد پیگیری مطالبات، حقوق و خواستهای زنان پیریزی کنند. این تشکلها از آن زمان تاکنون، بهرغم محدویتها ...
بیشتر
همزمان با گشایش نسبی فضای سیاسی و برآمدن گفتمان جامعۀ مدنی و گسترش تقریبی حوزۀ عمومی در اواسط دهۀ 1370، زنان شهرنشین جامعۀ کردستان این امکان را یافتند که با ورود به حوزۀ عمومی تشکلهایی اجتماعی با محوریت امر زنانه و به قصد پیگیری مطالبات، حقوق و خواستهای زنان پیریزی کنند. این تشکلها از آن زمان تاکنون، بهرغم محدویتها و موانع ساختاری بسیار، به حیات و فعالیت خود ادامه دادهاند. موضوع این پژوهش چگونگی برساختهشدن سوبژکتیویتۀ زنانه در این تشکلها، بهمثابة نمادی از حوزۀ عمومی، است؛ یعنی این مسئله که سوبژکتیویتۀ زنانه در این تشکلها در متن چه زمینهها، مؤلفهها و فعالیتهایی و در مواجهه با کدام نوع قواعد و عرفها شکل میگیرد؟ و زنان چگونه در تقلای تثبیت موقعیت سوژگی خود از نو خود را در برابر دیگریِ مذکر تعریف میکنند؟ برای پاسخ به این پرسشها، با هجده نفر از فعالترین اعضا و بعضاً پایهگذاران تشکلهای زنانه، در چهار شهر مهم استان کردستان، مصاحبههای عمیق به عمل آمده است. طبق نتایج بهدستآمده، از میان مؤثرترین زمینههای شکلگیری این تشکلها در کردستان میتوان به پیشنیههای تاریخی کنشگری عمومی زنان، رشد فزایندۀ ورود دختران به دانشگاهها، رواج نگرشهای فمینیستی و پیوستن روزافزون زنان به نیروی کار اشاره کرد. همچنین، تعاملها، مناسبات و فضاهایی که سوبژکتیویتۀ زنان در این تشکلها در متن آنها شکل میگیرد واجد مؤلفههایی مثل روابط افقی اعضا، زنانگی معطوف به مقاومت، محوریت فعالیتهای مدنی و خشونتپرهیزی است. دستآخر اینکه فرایند تثبیت موقعیت سوژگی زنان در این تشکلها عمدتاً از خلال تلاش آنها برای ازـ آنِـ خودـ کردنِ فضاهای عمومیِ مردانه، بازپسگیری گسترههای فعالیت مدنی از دیگریِ مذکر و تمرین فردیت و خودآیینی در پیشگاه عموم میگذرد. به باور زنان، بسط این تشکلها یگانه کورسوی امید رهایی آنان از کهنالگوی مردسالاریِ بازتولیدشده در وضعیت کنونی جامعۀ کردستان است.
جامعه شناسی
حسین افراسیابی؛ ساناز جهانگیری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناخت آسیبهای تعاملات اجتماعی زنان سرپرست خانوار شاهینشهر در رویکرد کیفی و با روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. به این منظور، با 35 نفر از زنان سرپرست خانوار مصاحبههای نیمهساختاریافته و عمیق انجام شد که برای گزینش آنها روش نمونهگیری هدفمند و نظری به کار گرفته شد. دادههای حاصل از مصاحبه با روش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناخت آسیبهای تعاملات اجتماعی زنان سرپرست خانوار شاهینشهر در رویکرد کیفی و با روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. به این منظور، با 35 نفر از زنان سرپرست خانوار مصاحبههای نیمهساختاریافته و عمیق انجام شد که برای گزینش آنها روش نمونهگیری هدفمند و نظری به کار گرفته شد. دادههای حاصل از مصاحبه با روش کدگذاری نظری تجزیه و تحلیل شد. در کدگذاری باز، 49 مفهوم و در کدگذاری محوری 8 مقوله بهدست آمد. مقولۀ «حریم ناامن» بهمنزلۀ پدیدۀ اصلی ظهور یافت. یافتههای تحقیق نشان داد زنان سرپرست خانوار در تعاملات اجتماعی روزمرۀ خود با مسائل و کلیشههای منفی روبهرو هستند که تجربۀ حریم ناامن را برای آنان به همراه دارد. کنش آنان در مقابل آسیبها به صورت سازگاری نابهنجار رخ میدهد و از پیامدهای آنها میتوان به فرزندان آسیبدیده اشاره کرد. درنهایت، مدل نظری «مرزهای ناامنساز» مفهوم محوری حاصل از این پژوهش است.
رحمت اله مرزوقی؛ سیروس منصوری
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای برنامة درسی دورة ابتدایی بر مبنای مؤلفههای جنسیتی است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا و جامعة آماری پژوهش، کتابهای درسی دورة ابتدایی است. نمونة آماری پژوهش به شیوة هدفمند از نوع موارد مطلوب و شامل محتوای کتابهای هدیههای آسمانی، مطالعات اجتماعی و فارسی است. مؤلفههای پژوهش شامل ویژگیهای ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای برنامة درسی دورة ابتدایی بر مبنای مؤلفههای جنسیتی است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا و جامعة آماری پژوهش، کتابهای درسی دورة ابتدایی است. نمونة آماری پژوهش به شیوة هدفمند از نوع موارد مطلوب و شامل محتوای کتابهای هدیههای آسمانی، مطالعات اجتماعی و فارسی است. مؤلفههای پژوهش شامل ویژگیهای شخصیتی، الگوهای اجتماعی و سیاسی و نقشهای حرفهای مربوط به جنسیت و نیز واحد تحلیل مضامین است. نتایج تحقیق نشان داد که زنان معمولاً در نقش افرادی احساسی و زیردست و مردان با ویژگیهای شخصیتی خردمحور و دستوردهنده ظاهر شدهاند. در رابطه با نقشهای شغلی، مردان در مشاغل بیرون از خانه و زنان در قالب مشاغل مربوط به خانهداری یا حداکثر در مشاغل آموزگاری و پرستاری ایفای نقش کردهاند. راجع به الگوهای اجتماعی و سیاسی نیز مردان در قالب الگوهای رهبری سیاسی، مصلحان اجتماعی و صاحبان خرد ظاهر شدهاند و در مقابل، الگوی ارائهشده برای زنان در قالب مادری و همسری مجسم شده است.
حسین محمودیان؛ سراج الدین محمودیانی
چکیده
عمدۀ زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی بهعنوان مهاجر تبعی شناخته میشوند و نقش آنان در فرایند تصمیمگیری مهاجرت مغفول مانده است. مطالعۀ حاضر به دنبال بررسی نقش زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی به استان تهران است. جامعۀ آماری همۀ زنان مهاجری است که در دورۀ 1385 تا 1395 وارد استان تهران شدهاند. با استفاده از تکنیک پیمایش ...
بیشتر
عمدۀ زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی بهعنوان مهاجر تبعی شناخته میشوند و نقش آنان در فرایند تصمیمگیری مهاجرت مغفول مانده است. مطالعۀ حاضر به دنبال بررسی نقش زنان در جریان مهاجرتهای خانوادگی به استان تهران است. جامعۀ آماری همۀ زنان مهاجری است که در دورۀ 1385 تا 1395 وارد استان تهران شدهاند. با استفاده از تکنیک پیمایش و ابزار پرسشنامه تعداد 500 نفر زن مهاجر دارای همسر در شهرهای تهران و ملارد پیمایش شدند. یافتهها از آن حکایت دارد که هر اندازه زنان از محل سکونت خود (شهر/ روستا) ناراضی بودهاند، در تصمیمگیری مهاجرت به استان تهران مشارکت بیشتری کردهاند. با افزایش قدرت زنان در خانواده، مشارکت آنان در جریان مهاجرت خانواده بیشتر شده است. زنان بیشترین مشارکت را به ترتیب در مهاجرتهای زنمحور، فرزندمحور و شوهرمحور ایفا کردهاند. مطالعۀ حاضر نشان میدهد که زنان مهاجرت را راهبردی فردی برای رهایی از محدودیتهای مبدأ و نیز راهبردی خانوادگی برای بهبود وضعیت معیشت خانواده و تأمین آیندهای بهتر برای فرزندان خود میبینند. با ادامۀ روند بهبود وضعیت اجتماعی زنان، انتظار میرود نقش و مشارکت آنان در مهاجرت خانوادگی نیز بیشتر شود.
جامعه شناسی
وحید قاسمی؛ سمیه عربخراسانی؛ علی ربانی خوراسگانی
چکیده
بررسی رابطة میان جنسیت و نهاد خانواده، معنای زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی، در وضعیت تحولات حاضر، که با ازهمگسست فزایندة زندگیهای تأهلی همراه است، بیانگر آن است که زنان در حال تجربة خروج از سایه و کشف هویتی جدید از خودند. مطالعة حاضر با مشارکت 28 نفر از زنان تهرانی باسابقة حداقل یکبار ازدواج و جدایی با استفاده از روش دادهبنیاد ...
بیشتر
بررسی رابطة میان جنسیت و نهاد خانواده، معنای زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی، در وضعیت تحولات حاضر، که با ازهمگسست فزایندة زندگیهای تأهلی همراه است، بیانگر آن است که زنان در حال تجربة خروج از سایه و کشف هویتی جدید از خودند. مطالعة حاضر با مشارکت 28 نفر از زنان تهرانی باسابقة حداقل یکبار ازدواج و جدایی با استفاده از روش دادهبنیاد (رویکرد سیستماتیک) صورت گرفته است. زنان باتجربة جدایی واجد سه تجربه هستند که برای این مطالعه ضروری است: تصورات پیش از ازدواج، تجربة زیسته از زندگی تأهلی و تجربة جدایی. بررسی این تجربیات سهگانه بیانگر فرایندی از شکلگیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی است که از بازتعریف فضای زیست و ابعاد هویتی جدید حکایت دارد. زنان با درخواست توجه بیشتر به رابطة همسرانه و صمیمیت و با توجه به افزایش سرمایة اجتماعی و فرهنگی در مسیر حرکت به سمت تغییر فضای تکجنسیتی در عرصة خصوصی و عمومیاند. این امر به دلیل ناشناختهبودن مختصات و ابعاد آن از یک طرف، غفلت سنگین مردانه از توجه به تغییرات از طرف دیگر و درنهایت به دلیل نبود زبان مشترک سبب ابهام موقعیتی برای زنان و مردان شده است که نتیجة آن در زندگیهای آشفته یا ازهمگسسته نمود دارد.
جامعه شناسی
عبدالحسین کلانتری؛ سهیلا صادقی فسایی؛ صدیقه رضانیا
چکیده
هرچند ازدواج موقت یکی از اشکال ازدواجهای مشروع به لحاظ تطابق با نهادهای حقوقی و دینی حاکم بر جامعۀ ایران است، در پژوهش حاضر بهمنزلۀ یک سنت اجتماعی و قرائت عرفیشده یک حکم دینی مورد توجه بوده است. در این مطالعه، به درک و تصوری که از عوامل زمینهساز و انگیزههای ازدواج موقت زنان وجود دارد پرداخته شده است. این مهم از طریق روش ...
بیشتر
هرچند ازدواج موقت یکی از اشکال ازدواجهای مشروع به لحاظ تطابق با نهادهای حقوقی و دینی حاکم بر جامعۀ ایران است، در پژوهش حاضر بهمنزلۀ یک سنت اجتماعی و قرائت عرفیشده یک حکم دینی مورد توجه بوده است. در این مطالعه، به درک و تصوری که از عوامل زمینهساز و انگیزههای ازدواج موقت زنان وجود دارد پرداخته شده است. این مهم از طریق روش کیفی و با اتخاذ تکنیک مصاحبۀ عمیق انجام پذیرفته است. یافتههای پژوهش از خلال مصاحبه با 26 زن ساکن شهر تهران، که برخی دارای تجربۀ ازدواج موقت و برخی فاقد این تجربه بودهاند، بهدست آمده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد از نظر مشارکتکنندگان، «فشار اجتماعی»، «تسهیل دینی»، «فشار فرهنگی»، «احساس نیاز اساسی»، «ناکارآمدی تعاملات زناشویی (بهخصوص برای برخی مردان)»، «فراهمنبودن موقعیت ازدواج دائم»، «فرار از تعهدات ازدواج دائم»، «زمینهسازی برای ازدواج دائم»، «تنوعطلبیـ سیالیت»، و «رجحان نسبی ازدواج موقت به رابطۀ خارج از چارچوب»، شرایط و زمینههای تأثیرگذار بر ازدواج موقت زناناند. ذکر این نکته ضروری است که یافتهها، ماهیت بسترمند و موقعیتی دارند و بههیچوجه از تعمیم آماری کمّی برخوردار نیستند.
مطالعات زنان
محمدتقی ایمان؛ مریم سروش
چکیده
سرمایه در اشکال مختلف خود منابعی را برای فرد در ساختار اجتماعی فراهم میکند که با استفاده از آن کنش اجتماعی تسهیل میشود. هدف در این پژوهش مقایسۀ بین نسلی سرمایههای در دسترس زنان است. نمونه از بین زنان 25ـ40 سال شیراز و مادرانشان انتخاب شده است. پرسشنامۀ محققساخته در بین 386 زن شیرازی و مادران آنها (جمعاً 772 پرسشنامه) تکمیل شده است. ...
بیشتر
سرمایه در اشکال مختلف خود منابعی را برای فرد در ساختار اجتماعی فراهم میکند که با استفاده از آن کنش اجتماعی تسهیل میشود. هدف در این پژوهش مقایسۀ بین نسلی سرمایههای در دسترس زنان است. نمونه از بین زنان 25ـ40 سال شیراز و مادرانشان انتخاب شده است. پرسشنامۀ محققساخته در بین 386 زن شیرازی و مادران آنها (جمعاً 772 پرسشنامه) تکمیل شده است. نتایج نشاندهندة آن است که سرمایۀ فرهنگی نسل حاضر در مقایسه با نسل گذشته بسیار افزایش یافته است. سرمایۀ اجتماعی کم شده و سرمایۀ اقتصادی تغییری نکرده است. نتایج پژوهش همچنین گویای این مطلب است که متغیرهای زمینهای و ساختاری با انواع سرمایه رابطۀ معناداری دارند. با کنترل این متغیرها مشخص شد که سرمایۀ فرهنگی فارغ از متغیرهای زمینهای و ساختاری بین دو نسل افزایش یافته، اما سرمایۀ اجتماعی خارج از ساختار طبقاتی جامعه تفاوت معناداری بین دو نسل نداشته است. سرمایۀ اقتصادی نیز در امتداد خطوط طبقاتی توزیع شده و ارتباطی به پویاییهای نسلی ندارد. نتایج پژوهش در پرتو نظریهها و پژوهشهای انجامشده تبیین شدهاند.
هاجر آذری؛ لیلا بهرامی
چکیده
در جوامع توسعهیافته، حق بر سلامت مفهوم وسیعی یافته و حق دسترسی به آن در ابعاد مختلف بازتعریف میشود. تبیین حق بر سلامت زنان تحتتأثیر جنسیت و تجربة تغییرات متعدد در طول دورههای زندگی آنان، واجد اهمیت خاص است و نیازمند ایجاد ساختار جدید مبتنی بر آگاهی و معرفت دقیق بر نیازها و عوامل مؤثر بر آن است. در اندیشة حقوق عمومی، تأمین سلامت ...
بیشتر
در جوامع توسعهیافته، حق بر سلامت مفهوم وسیعی یافته و حق دسترسی به آن در ابعاد مختلف بازتعریف میشود. تبیین حق بر سلامت زنان تحتتأثیر جنسیت و تجربة تغییرات متعدد در طول دورههای زندگی آنان، واجد اهمیت خاص است و نیازمند ایجاد ساختار جدید مبتنی بر آگاهی و معرفت دقیق بر نیازها و عوامل مؤثر بر آن است. در اندیشة حقوق عمومی، تأمین سلامت همگانی و حفظ بهداشت شهروندان از تکالیف اساسی دولتهاست که مداخلة دولت شامل طیف وسیعی از اقدامات در راستای ارتقای سطح سلامت از طریق تدوین قوانین و نظارت بر آنها و با هدف اجرای فرایندها و سیاستهای کلان اثربخش در این حوزه میشود. این پژوهش، که با هدف شناسایی ابعاد مختلف حق بر سلامت زنان و تکالیف دولتها نگاشته شده است، از نظر نوع کیفی و به لحاظ روش به صورت توصیف و تحلیل اسناد مربوطه انجام شده است. حق بر سلامت زنان را در ابعاد متعدد جسمی، معنوی، روانی، اجتماعی، شغلی، زیستمحیطی و فکری شناسایی و شاخصسازی کرده است. یافتههای تحقیق و بررسی اسناد بالادستی و سیاستگذاریهای کلان حاکی از آن است که نهتنها قوانین موجود فاقد اثربخشی لازم در عمل و اجرا هستند، بلکه از جنبة ماهوی صرفاً به برخی از ابعاد حق بر سلامت زنان توجه شده است. بنابراین تدوین برنامة جامع تقنینی سلامت زنان در همة حوزهها مبتنی بر سیاستهای کلان تحولمحور بهمنزلة یکی از شاخصهای توسعهیافتگی ضرورت دارد.
محسن طاهری دمنه؛ زهرا حیدری دارانی
چکیده
در دنیایی که تغییرْ وجه مشخص و ثابت آن است، تغییرات نسلی سرعت بیشتری گرفتهاند و نسل به مفهومی با عمر کوتاهتر از یک دهه تبدیل شده است. متولدانِ هر دهه سبک زندگی متفاوتی دارند، نیازهایشان متفاوت است و خواستهها و آرزوهای دیگری دارند. از این منظر، مطالعه در ویژگیها و نگرشهای یک نسل و مطالعات میاننسلی برای فهم بهتر رفتارهای ...
بیشتر
در دنیایی که تغییرْ وجه مشخص و ثابت آن است، تغییرات نسلی سرعت بیشتری گرفتهاند و نسل به مفهومی با عمر کوتاهتر از یک دهه تبدیل شده است. متولدانِ هر دهه سبک زندگی متفاوتی دارند، نیازهایشان متفاوت است و خواستهها و آرزوهای دیگری دارند. از این منظر، مطالعه در ویژگیها و نگرشهای یک نسل و مطالعات میاننسلی برای فهم بهتر رفتارهای اجتماعی و نحوة ساخت واقعیت اجتماعی آینده ضروری است. پژوهش حاضر مطالعهای آیندهپژوهانه است که به کشف کلانروایتهای شکلدهنده به تصاویر آینده در ذهن دختران دانشجویِ متولد دهة 1370 پرداخته است. دادههای این پژوهش از مصاحبههای نیمهساختاریافته بهدست آمده و با روشهای کیفیِ تحلیل مضمون و تحلیل روایت، تجزیه و تحلیل شدهاند. نتایج تحقیق نشاندهندة 8 کلانروایت از آینده در ذهن مصاحبهشوندگان است. این کلانروایتها به ترتیب: ۱. گامهای کوچک و تغییرات تدریجی، ۲. گذر از زندگی سنتی به زندگی مدرن، ۳. اجتماعِ بیآینده، ۴. رنگِ من، ۵. بهشت وطن، ۶. سهمخواهی زنانه، ۷. آیندة بیجنسیت و ۸. همیشهمادر نام گرفتند. درنهایت، یافتههای این مقاله نشان میدهد که هرچند مصاحبهشوندگان مانند اکثر جوانان دنیا با دو مقولة ناامیدی اجتماعی و فردگرایی بهعنوان تصاویر منفی از آینده مواجهاند، سه روایتِ آیندة بیجنسیت، پذیرش نقش مادری و تصویر مثبت از آیندة ایران نشاندهندة نقش سازندة زنان متولد دهة هفتاد در آیندة کشور است.
سیروس احمدی؛ خیری حمیدپور؛ حمید صداقت؛ فاطمه کرمی
چکیده
خشونت علیه زنان، هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنج زنان میشود. چنین رفتاری میتواند با تهدید، اجبار و سلب مطلق اختیار و آزادی به صورت آشکار و یا پنهان انجام شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بررسی خشونت علیه زنان در بین زنان شهر بوشهر با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روش نظریه زمینهای ...
بیشتر
خشونت علیه زنان، هر نوع رفتار خشن وابسته به جنسیت است که موجب آسیب جسمی، جنسی، روانی و رنج زنان میشود. چنین رفتاری میتواند با تهدید، اجبار و سلب مطلق اختیار و آزادی به صورت آشکار و یا پنهان انجام شود. در این راستا پژوهش حاضر به دنبال بررسی خشونت علیه زنان در بین زنان شهر بوشهر با استفاده از روش کیفی و با رویکرد روش نظریه زمینهای میباشد. مشارکت-کنندگان در پژوهش حاضر ۱2 نفر از زنان شهر بوشهر بودهاند که به صورت نیمهساختاریافته با آنها مصاحبه شده است و سپس داده-های حاصل از آن با استفاده از کدگذاری سه مرحلهای باز، محوری و گزینشی تحلیل گردیده است. یافتهها نشان از وجود پنج مقوله محوری «فرهنگ مردسالار و نابرابری جنسیتی نهادینه شده»، «کیفیت تعاملات زوجین»، «مشروعیت بخشی سیستم فرهنگی به خشونت»، «استراتژی زنان در مقابله با خشونت» و «بازتولید نگرشهای مردسالاری نسبت به زنان» میباشد. مقوله هسته پژوهش نیز «حاکمیت ایدئولوژی مردسالار و هژمونی سلطه مذکر» میباشد؛ خشونتی که از سوی مردان علیه زنان اعمال میشود در هر وضعیتی متأثر از جایگاه قدرتمند مردان در روابط بین فردی و اجتماعی است. مردسالاری به عنوان یک عامل قوی در خشونت علیه زنان تأثیر دارد و خشونت متأثر از نظام مردسالار است.
اقتصاد
مهدی حاج امینی؛ آمنه زارع؛ ابوالفضل دهقانی؛ مسعود نیکوقدم
چکیده
در دنیای کنونی، موقعیتهای اجتماعی-اقتصادی زنان و مردان متحول شده است، اما کماکان رگههایی از ایدئولوژیهای مردانه بهویژه در کشورهای توسعهنیافته و درحالتوسعه مشاهده میشود. گروهی معتقدند بقای این نابرابری فرصتها بهلحاظ تاریخی و نهادی، به نقش دولتها بهعنوان سپری که از منافع مردان پاسداری میکرده مربوط میشود. به ...
بیشتر
در دنیای کنونی، موقعیتهای اجتماعی-اقتصادی زنان و مردان متحول شده است، اما کماکان رگههایی از ایدئولوژیهای مردانه بهویژه در کشورهای توسعهنیافته و درحالتوسعه مشاهده میشود. گروهی معتقدند بقای این نابرابری فرصتها بهلحاظ تاریخی و نهادی، به نقش دولتها بهعنوان سپری که از منافع مردان پاسداری میکرده مربوط میشود. به همین دلیل، پژوهش حاضر با دو روش تجزیۀ واریانس و جنگل تصادفی و بهکارگیری بیش از 2500 مشاهده (94 کشور طی دورۀ زمانی 1970-2020) به بررسی نقش ساختار سیاسی و قدرت در نابرابریهای جنسیتی میپردازد. بدینمنظور از شاخصهای حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی و همچنین ابعاد ششگانۀ فرهنگی هافستد استفاده شده است. براساس نتایج تجزیۀ واریانس، دو بعد ساختار سیاسی دموکراتیک (حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی) در توضیح تفاوت میان توسعۀ جنسیتی و نابرابری جنسیتی کشورها نقش معنیداری داشتند و بهویژه تفاوت اصلی بین کشورهای غیرآزاد و نیمهآزاد با کشورهای آزاد است. یافتههای جنگل تصادفی نیز تأیید کرد که تأکید بر آزادیهای مدنی و حقوق سیاسی برای برخورداری از جامعهای با تبعیض جنسیتی محدود، امری ضروری است. در مقابل، نتایج مربوط به نقش و اهمیت ویژگیهای فرهنگی، بسیار شکننده است و بسته به نمونه یا شاخص جنسیتی مورد استفاده تغییر خواهد کرد. سیاستگذاران با یک مبادلۀ سیاستی میان آزادی و رفع تبعیض مواجه نیستند، بلکه یک انتخاب همه یا هیچ دارند و تلاش برای نظام سیاسی آزاد و کاهش نابرابری جنسیتی و بهبود توسعۀ انسانی دو روی یک سکه هستند.
unknown
دوره 1، شماره 6 ، تیر 1382
چکیده
رفتارهای زنان به ویژه رفتارهای اقتصادی زنان - با توجه به افزایش روزافزون سهم آنها در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی - نیاز به بررسی بیشتری دارد .مقاله حاضر - به حضور زنان در بازارهای مالی می پردازد و سعی شده است که بر اساس اطلاعات گرد آوری شده از یک پژوهش میدانی در شهر تهران عوامل موثر بر تقاضای وام و اعتبار زنان در بازارهای مالی با تاکید ...
بیشتر
رفتارهای زنان به ویژه رفتارهای اقتصادی زنان - با توجه به افزایش روزافزون سهم آنها در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی - نیاز به بررسی بیشتری دارد .مقاله حاضر - به حضور زنان در بازارهای مالی می پردازد و سعی شده است که بر اساس اطلاعات گرد آوری شده از یک پژوهش میدانی در شهر تهران عوامل موثر بر تقاضای وام و اعتبار زنان در بازارهای مالی با تاکید بر سیستم بانکی بررسی شود در این مدل به عوامل اقتصادی نظیر متوسط در آمد نرخ بهره طول دوره با پرداخت بعد خانوار سن وضعیت اشتغال سطح تحصیلات وضعیت تاهل رفتار سپرده گذاری و سرمایه گذاری پرداخته شده است نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مهم ترین عوامل اقتصادی موثر بر وام درخواستی زنان عبارتند از متوسط در آمد فرد و خانوار و طول دوره باز پرداخت به این معنی که افزایش در آمد یا طول دوره بازپرداخت باعث افزایش تقاضای وام از سوی زنان خواهد شد .
حمید دیهیم؛ معصومه وهابی
دوره 1، شماره 7 ، آذر 1382
چکیده
این مقاله با استفاده از نظریه توانمند سازی به موضوع دسترسی زنان به اعتبارات نظام بانکی می پردازد . این نظریه مبتنی بر پنج مرحله رفاه – آگاهی – دسترسی – مشارکت و کنترل است و به برابری جنسیتی در فرایند توسعه توجه دارد . این پژوهش با روش پیمایشی در شهر تهران انجام شده است و سعی دارد به این پرسش ها پاسخ دهد : زنان تا چه حد با نظام اعتباری ...
بیشتر
این مقاله با استفاده از نظریه توانمند سازی به موضوع دسترسی زنان به اعتبارات نظام بانکی می پردازد . این نظریه مبتنی بر پنج مرحله رفاه – آگاهی – دسترسی – مشارکت و کنترل است و به برابری جنسیتی در فرایند توسعه توجه دارد . این پژوهش با روش پیمایشی در شهر تهران انجام شده است و سعی دارد به این پرسش ها پاسخ دهد : زنان تا چه حد با نظام اعتباری در ارتباط اند ؟ سطح بهره مندی آنان از اعتبارات چگونگی است و در کدام یک از مراحل نظریه توانمند سازی هستند ؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که همه زنان وارد فرایند دسترسی به اعتبارات نظام بانکی نشده اند و مهمترین نوع ارتباط آنها با بنک ها برای پرداخت قبض های آب – برق و... و پس انداز است – ارتباط زنان با نظام بانکی برای پس انداز و سپرده گذاری ( به ویژه از نوع قرض الحسنه ) بیش از ارتباط آنها با هدف برخورداری از منابع اعتباری بانک هاست – میزان وام در خواستی زنان برای سرمایه گذاری کلان نیست – زنان در مراحل آگاهی و دسترسی از فرایند توانمند سازی هستند .